نمايشگاه کتاب تهران، اتفاق بزرگی نيست و حفظ اعتماد مردم و سرمايهگذاران از موضوعهای سرمقاله روزنامههای بامداد امروز ايران است.
«نمايشگاه کتاب تهران، اتفاق بزرگی نيست»
سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان «نگاهی به حوزه کتاب و اهميت نمايشگاه کتاب» در مورد وضعيت بازار نشر و فروش کتاب در ايران است.
نويسنده سرمقاله مردمسالاری نوشته است: «نمايشگاه بينالمللی کتاب تهران اگرچه اتفاق فرهنگی مبارکی است اما بايد اذعان کرد آن طور که تبليغ میشود اتفاق خيلی بزرگی نيست. اينکه در روزهای معدودی، افراد زيادی با انگيزههای مختلف از اين نمايشگاه ديدن میکنند، نبايد باعث اين توهم شود که اين نمايشگاه تأثير عميقی بر فرهنگ کتاب و کتابخوانی کشور دارد. در واقع بايد اين نمايشگاه را در کنار مجموعه اتفاقات فرهنگی و وضعيت جاری کتاب مورد بررسی قرار داد و درباره ميزان اهميت و تأثيرگذاری آن قضاوت کرد.»
در بخشی از اين سرمقاله آمده است: «متأسفانه آمارهايی که در بخش کتاب وجود دارد، آمارهای دلگرمکنندهای نيست و به نظر میرسد اين آمارها در سالهای اخير کم و کمتر هم شده است. سرانه مطالعه کتاب در ايران بنا به آمار رسمی کمتر از ۲۰ دقيقه است و اين فاجعهای فرهنگی است که البته هيچ اقدام قابل ذکری برای رفع اين معضل صورت نگرفته است. اين موضوع را میتوان از تيراژ کتابها هم فهميد. وقتی تيراژ کتاب در ايران به هزار يا ٥٠٠ نسخه می رسد، معلوم است که سرانه مطالعه کتاب حتی از آنچه اعلام شده هم کمتر است.»
در ادامه سرمقاله میخوانيم: «بررسی اينکه چه کسانی و با چه انگيزهای در نمايشگاه حضور پيدا میکنند، میتواند به ما در تحليل ميزان تأثيرگذاری آن کمک کند، ضمن اينکه در کنار همه اين موضوعات دغدغهها و مشکلاتی که روز به روز بيشتر دامان ناشران آثار فاخر و مرجع را میگيرد نيز بايد بررسی کرد و نبايد دل خوش داشت که تعداد ناشران بيشتر شده يا تعداد نمادين کتابهای چاپ شده يا به عبارت بهتر کتابسازی بيشتر شده است.»
نويسنده سرمقاله ادامه داده: «در کنار همه اين موضوعات، توجه به اين موضوع هم بد نيست که همه اتفاقات مهم در حوزه کتاب در يک سال فقط و فقط به همين نمايشگاه محدود شده است و با بزرگنمايی دستآوردهای اين نمايشگاه، مسئولان خود را توجيه میکنند و ديگر هيچ اتفاقی در اين حوزه نمیافتد؛ اگر چه بايد گفت هر تصميمگيری و سياستگذاری در اين حوزه بايد از طرف متخصصان اين حوزه صورت گيرد که بعضاً به حاشيه رفتهاند و بدين صورت اگر هم قرار باشد تصميمی گرفته شود، اميد چندانی به تأثيرگذاری آن نيست.»
حفظ اعتماد مردم و سرمايهگذاران
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «ضرورت تأمل بيشتر» در مورد تغييرات نرخ رشد شاخص بورس در دو ماه فروردين و ارديبهشت ۱۳۹۰ است.
در سرمقاله روزنامه دنيای اقتصاد آمده است: «تغييرات نرخ رشد شاخص بورس که سال ۸۷ نسبت به سال قبل روندی منفی داشت، در سال ۸۸ نسبت به سال قبل رشدی ۴/۵۷ درصدی داشته و در سال ۸۹ نيز نسبت به سال قبل ۸/۸۵ درصد رشد میکند؛ يعنی دو سال کاملاً استثنايی! همين شتاب در فروردين سال جاری نيز با شدت تمام دنبال میشود.»
اين سرمقاله افزوده: «بايد از متصديان بازار سوال کرد آيا واقعا اين رشدها با شاخصهای کلان اقتصاد کشور هماهنگی و همخوانی دارد؟ آن هم در شرايطی که همه اقتصاد کشور با اجرای طرح تحول اقتصادی و بسته پولی بانک مرکزی سعی در تطبيق خود دارد؟ در ۳۰ روزه فروردين که در عمل نيمی از آن تعطيل بوده، اين رشد غيرعادی در بازار چگونه توجيه میشود؟ آيا تحولی در اقتصاد کشور يا در شرکتهای پذيرفتهشده رخ داده است؟ در خبرها آمده که سقوط شاخص در ارديبهشت ماه در حدی بوده است که بازار به شرايط هفته اول فروردين برگشته و نرخ بازده از ۱۴ درصد به شش درصد تنزل کرده است؛ ناظران بازار اگر برای افزايش اوليه توجيهی ندارند، اين برگشت روند بازار را چگونه تفسير میکنند؟»
در ادامه سرمقاله آمده است: «البته میتوان پاسخهای سادهای برای هر کاهش يا افزايشی پيدا کرد و بر صحت آن اصرار ورزيد، اما نکته اين است که طی سالهای اخير بارها و بارها با روند صعودی در قيمتها و شاخصهای بازار مواجه بودهايم و متأسفانه اين موجها عمدتاً به بسترهای سوداگری و شکلگيری حبابهای قيمت منجر شدهاند و شاهد فرآيندهای نوسانگيری و حضورهای کوتاهمدت مقطعی برخی سرمايهگذاران در بازار بودهايم.»
نويسنده سرمقاله ادامه داده: «در شرايطی که امکانات بازار پول برای تأمين توسعه اقتصادی محدود است و امکانات بازار سرمايه راهکار غلبه بر تورم رکودی در اقتصاد کشور است، چرا متصديان بازار در حفظ اعتماد مردم و سرمايهگذاران و فعالان بورس که به زحمت به دست میآيد، به جد نمیکوشند؟ آيا نبايد تامل بيشتری داشت؟»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «سياست دوسويه در برابر حوادث سوريه»
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «بنبست آمريکا در سوريه»