قیمت‌های کاذب بازار سکه و بیکاری با نرخ صفر ممکن نیست از موضوع‌های سرمقاله روزنامه‌های بامداد امروز ايران است.

«قیمت‌های کاذب بازار سکه»
سرمقاله امروز روزنامه مردم‌سالاری با عنوان «اندر احوالات سکه شدن بازار سکه» در مورد وضعیت بازار سکه در ایران است.

نويسنده سرمقاله مردم‌سالاری نوشته است: «زمانی که بسته پولی جديد بانک مرکزی در آخرين ساعات روز کاری سال گذشته در سکوت خبری منتشر و دستور ابلاغ به شبکه بانکی می‌گيرد، بايد انتظار ايجاد التهاباتی در بازارهای پولی و مالی کشور داشت. با نگاهی گذرا به بسته پولی جديد بانک مرکزی و مشاهده اهتمام دولت بر کاهش نرخ سودهای بانکی سپرده‌گذاران می‌توان به راحتی سرگردانی سرمايه‌های ذخيره شده در بانک‌ها و سرازير شدن اين سرمايه‌ها به بازارهای متنوعی هم‌چون بازار طلا، سکه، بورس، مسکن و غيره را پيش‌بينی کرد.»

در بخشی از اين سرمقاله آمده است: «بر اساس اعلام آخرين آمارهای بانک مرکزی حجم نقدينگی کشور از مرز ۲۷۰ هزار ميليارد تومان عبور کرده است. اين در حالی است که حجم نقدينگی در پايان سال ۸۷ تنها ۱۷۰ هزار ميليارد تومان و در ماه‌های پايانی سال ۸۸ نيز حدود ۲۱۷ هزار ميليارد تومان بوده است. کارشناسان اقتصادی اتفاقات رخ داده در بازار سکه در چندين روز گذشته را معلول عوامل گوناگونی عنوان کرده‌اند که علی‌رغم اقدامات ضرب‌الا‌جلی بانک مرکزی در کنترل بازار سکه، تاکنون هيچ تغيير بنيانی در برگشت آرامش به اين بازار ديده نشده و پيش‌بينی‌ها نيز حکايت از ادامه افزايش قيمت‌های کاذب در اين حوزه از بازار ايران دارد.»

در ادامه سرمقاله می‌خوانيم: ‌«البته در اين بين، اظهارات اخير محمود بهمنی، رئيس کل بانک مرکزی در خصوص نحوه کنترل بازار سکه و طلا در نوع جالب توجه است؛ به طوری که وی از ضرب پنج ميليون انواع سکه طلا و عرضه حدود ۱۰ ميليون سکه از طريق شبکه بانکی طی روزهای آينده خبرداده است. آقای رئيس کل حتی از توزيع سوپر مارکتی سکه طلا در صورت لزوم در آينده نزديک خبر داد.»

نويسنده سرمقاله ادامه داده: «از سويی ديگر افزايش بدون توقف قيمت طلا در بازارهای جهانی طی چند ده روز گذشته و ادامه اين روند در حال حاضر نيز بر روند التهاب‌زايی بازار طلا و سکه در ايران خواهد افزود که عرضه نامحدود و بی‌محابای سکه به روش سوپرمارکتی در کشور تنها به چند نرخی شدن سکه طلا در بازار دامن خواهد زد.»

متن کامل سرمقاله

«بیکاری با نرخ صفر ممکن نیست»
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «نرخ بيکاری صفر ممکن است؟» در مورد نرخ بیکاری است.

در سرمقاله روزنامه تهران امروز آمده است: «بيکاری معضلی است که هر سياست‌مداری آرزوی يافتن راه‌حلی برای آن را دارد. افزايش تعداد بيکاران همه را به جنب و جوش می‌اندازد و کاهش آن باعث می‌شود تا همه از موفقيت‌های اقتصادی و دورانديشی‌های مدبرانه دم زنند و شايد هر سياست‌مداری هدفش رسيدن به نرخ بيکاری صفر باشد. با اين حال اولين درس اقتصاد اين است که منابع اقتصادی محدود هستند و برای همه نيازها کافی نيستند. اولين وعده سياست‌مداران اين است ما می‌توانيم اين اولين درس اقتصاد را فراموش کنيم.»

اين سرمقاله افزوده: «اولين چالش، هميشه تعريف خود بيکاری است، چه کسی شاغل است و چه کسی شاغل نيست. دفتر آمار اشتغال آمريکا فردی را که در حال حاضر شاغل نيست و در چهار هفته گذشته در جست‌وجوی کار بوده است، ولی کار پيدا نکرده است را بيکار می‌داند. اين تعريف خوبی است ولی در هنگام بحران‌های اقتصادی، بسياری حتی بعد از چند ماه جست‌وجو نمی‌توانند شغلی پيدا کنند و در نتيجه از جست‌وجو دست می‌کشند. اين افراد مطابق تعريف جزو بيکاران نيستند ولی به محض بهتر شدن وضعيت اقتصادی وارد بازار کار می‌شوند. در نتيجه درصدهايی که نرخ بيکاری را به ما اطلاع می‌دهند هميشه دقيق نيستند، بلکه تخمين هستند. مانند همه مفاهيم اقتصادی بيکاری و اشتغال هميشه در زندگی روزمره در حال تحول هستند و به هيچ‌وجه نمی‌توان آن‌ها را بدون تغيير و ثابت دانست. هيچ اقتصادی تا به حال در نرخ بيکاری صفر قرار نداشته است.»

در ادامه سرمقاله آمده است: «در هر مقطعی از زمان در هر اقتصادی بيکاری وجود دارد و بخشی از اين بيکاری ساختاری است. تغييرات قوانين، فناوری، نهادهای اقتصادی و ماشين‌آلات صنعتی باعث می‌شوند تا بخشی از نيروی کار برای مولد بودن به آموزش مجدد و فراگيری مهارت‌های جديد نياز داشته باشند. بخشی ديگر از آن به خاطر کسانی است که در حال تعويض مشاغل هستند يا کار فعلی خود را ترک می‌کنند تا شغل بهتری يا با شرايط بهتری پيدا کنند.»

نويسنده سرمقاله ادامه داده: «تمايز دادن بيکاری ساختاری از اين بيکاری گردشی مشکل است ولی معمولاً بيکاری ساختاری بيشتر از بيکاری گردشی طول می‌کشد. جمع اين دو، نرخ بيکاری طبيعی يک اقتصاد است که حتی در صورت استفاده از تمام منابع، همچنان وجود خواهد داشت. اگر بخواهيم از يک ديد مهندسی به قضيه نگاه کنيم، بيکاری مانند اصطکاک است. اصطکاک باعث فرسودگی ماشين‌آلات می‌شود و غلبه بر آن به نيروی بيش‌تری احتياج دارد اما هيچ ترمزی بدون اصطکاک نمی‌تواند کار کند. هيچ اقتصادی هم بدون بيکاری نيست. در نتيجه برای کاهش بيکاری بايد واقع‌بينانه و مطابق شرايط اقتصادی هدف تعيين کرد و نرخ صفر هدفی نيست که ممکن باشد، به يک دليل بسيار ساده، چون در دنيای واقعی ممکن نيست.»

متن کامل سرمقاله

ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان «شوراهای اسلامی و ظرفيت‌های قانونی»
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «فردای منطقه»