احمد زيدآبادی، روزنامهنگار زندانی در ايران برنده جايزه جهانی آزادی مطبوعات يونسکو و گيامورو کانو شد.
سازمان گزارشگران بدون مرز به نقل از دینا سانگور، رئيس هيأت داوران گزارش داد: «اهدای اين جايزه به احمد زيدآبادی ارج گذاری به شجاعت استثنايی، مقاومت و تعهد اين روزنامهنگار در جهت آزادی بيان، دمکراسی و حقوق بشر، تساهل و انسانيت است.»
وی افزوده: «اهدای اين جايزه ورای شخصيت احمد زيدآبادی جايزه به بسياری از روزنامهنگاران ايرانی است که هم اکنون در زندان بسر میبرند.»
ايرنا بوکوا، مديرکل يونسکو با تأئيد تصميم هيأت داوران، خواهان آزادی اين روزنامهنگار شد.
وی گفته است:«احمد زيدآبادی در همه مدت فعاليتيش همواره و شجاعانه از آزادی مطبوعات و آزادی بيان ، حق بنيادين بشر که پايه ديگر آزادیهای مدنی و عنصر کليدی برای جوامع باز و روامدار است دفاع کرده است.»
احمد زيدآبادی برنده جايزه قلم طلايی ٢٠١٠ موسسه جهانی مطبوعات نيز شده بود
مدیرکل یونسکو افزوده: «در پيوند با روز جهانی آزادی مطبوعات (سه می -١٣ ارديبهشت) و با توجه به نگرانیهای اعلام شده از سوی هيأت داوران در باره وضعيت سلامت وی، من از مقامات ايران خواهان آزادی احمد زيدابادی هستم.»
گزارشگران بدون مرز با ابراز «خرسندی» از انتخاب زیدآبادی به عنوان برنده جایزه جهانی ازادی مطبوعات، خواهان آزادی وی و ديگر روزنامهنگاران زندانی در ايران شده است.
تعداد زیادی از روزنامهنگاران در جریان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بازداشت شدند که تعدادی از آنها پس از چند ماه حبس آزاد شدند و گروهی همچنان در زندان بهسر میبرند.
سازمان گزارشگران بدون مرز آذرماه گذشته در بيلان سال ۲۰۱۰ آزادی مطبوعات در جهان اعلام کرد که ايران با ٣٠ روزنامهنگار تبعيدی بيشترين تعداد فرار روزنامهنگاران را دارد.
احمد زيدآبادی برنده جايزه قلم طلايی ٢٠١٠ موسسه جهانی مطبوعات نيز شده بود.
جايزه جهانی آزادی مطبوعات سازمان يونسکو و گيامورو کانو در سال ١٩٩٧ از سوی کميته اجرايی يونسکو تأسيس و هر سال در روز جهانی آزادی مطبوعات به يک فرد يا سازمان و نهاد که از آزادی مطبوعات دفاع کرده، اهدا میشود.
نامزدهای دريافت اين جايزه از سوی دولتهای عضو يونسکو و يا سازمانهای بينالمللی و محلی مدافع حقوق بشر معرفی میشوند.
احمد زيدآبادی، ٢٤ خرداد ١٣٨٨ بازداشت شد.
وی در آذر ماه ١٣٨٩ از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب تهران به شش سال حبس و تبعيد به گناباد، ممنوعيت دائم از فعاليتهای اجتماعی و سياسی محکوم شد.
اين رأی در دی ماه سال گذشته از سوی دادگاه تجديد نظر تأیيد شد.
دکتر زید آبادی 23خرداد 88 بازداشت شدند
کاربر مهمان / 08 April 2011
کاملا واضح است که امریکا و انگلیس و شوروی هر سه مخالف مصدق و روی کار آمدن یک دولت ملی سر چاه های نفت بودند که به خارجی ها (چه شوروی ، چه استعمارگر پیر ، چه سرمایه داری جدید و قدرت نو پای امریکا ) باج ندهد .
شوروی و عواملش او را عروسک آمریکایی ، سلطنت طلب ، و فئودال میدانستند !
امریکا و عواملش او را ضعیف در مقابل حزب توده و شوروی ، و زد سلطنت میدانستند !
انگلیس او را مقام پرست جاه طلبی میدانست که یک دنده بود و حاضر به سازش با هیچ خارجی نبود !
بعد هر سه با هم ساختند و علیه او لودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند .
۱) شوروی و حزب توده سکوت کردند ، بعد چند تا نفوذی فرستادند داخل حکومت شاه و کار ان را به جایی کشاندند که امروز میبینیم . یک حکومت فقاهتی استالینیستی هوادار روس ! شوروی پول طلاهای ایران را به مصدق نداد ولی داد به کودتا چیان آمریکایی ! در ازای این خدمت سران حزب توده با یک ماشین از زندان به طور مسخره ای مثلا فرار کردند رفتند شوروی !!!!
۲)امریکا که از نفوز شوروی میترسید به جای یک رهبر ملی یک ارتشی کودتاچی را انتخاب کرد و پایه یک دیکتاتوری را ریخت که با همان عوامل شوروی به نظام تک حزبی رستاخیز انجامید وناچار انقلاب اسلامی شد و حالا حالا ها باید تاوان ان سیاست غلط را مالیات دهندگان آمریکایی بپردازند ! اگر مصدق مانده بود ایران الان ضد امریکا نبود . روسیه و چپ های آمریکای جنوبی و اعراب ضد امریکا اینقدر در ایران نفوز نداشتند ! ما حکومتی شبیه کره جنوبی و هند داشتیم !
۳)انگلیس کج دار و مریز ماند ، در قاجار بود ، در رژیم شاه بود ، در ج ا هم کما بیش هست. آنها با قذافی و صدام هم میتوانند بمانند چون دیپلماسی نیرومندی دارند . اما با گاندی ، مصدق ، ماندلا نمیتوانند کنار بیایند !
اما فراماسونری مارکسیست های روسی در رادیو فردا ، دوچه وله ، خودنویس ، کیهان لندن ، رادیو زمانه ، اخبار روز ، …. دانشگاه استانفورد ، پارس ، لندن ، برلین ، ….. با نقاب های سلطنت طلبانه ، حقوق بشر دوستانه ، سوسیال دموکرات قلابی ، مصدقی ضد مصدق ، بختیاریستی ماکیاولیستی قدرت پرست ، جمهوری خواه هوادار قذافی و کاسترو ، …..نمیتوانند چهره درخشان دکتر مصدق را با این متناقض گویی ها کدر کنند .
………
در دوران نخست وزیری دکتر مصدق یکی از ترجیع بندهای تبلیغاتی ایادی انگلستان علیه او این بود که او را «پیرمردی جاه طلب و مقام پرست» می نامیدند و با توسل به انواع ترفند های عوامفریبانه می کوشیدند که تا چنین وانمود کنند که پافشاری او در ادامه ی ماًموریتی که کمر به انجام آن بسته بود نتیجه ی «عشق به قدرت» است، در حالی که آنان خود بهتر از هرکس می دانستند که این نسبت به مصدق خلاف واقعیت بود. آشنایان با سیاست ایران بخوبی آگاه بودند که راًی تمایل مجلس شانزدهم به نخست وزیری مصدق اولین فرصتی نبود که برای تشکیل دولت از طرف او پیش آمده بود، چه او هم پیشنهاد سردار سپه به نخست وزیری وی را ـ پس از رسیدن او به مقام سلطنت تحت عنوان رضاشاه پهلوی ـ علی رغم مخالفت مصدق در مجلس پنجم به شکلی که می دانیم رد کرده بود، هم پس از شهریور بیست که یک بار هم محمد رضاشاه این مقام را به او پیشنهاد کرد با ذکر دلائل هوشمندانه ای از قبول آن سر باز زد، چنانکه راًی تمایل مجلس چهاردهم به نخست وزیری او در همان دوران را نیز نپذیرفت، زیرا در همه ی این موارد می دانست که شرایط سیاسی کشور برای انجام خدماتی که برای انجام آنها می بایست دولت تشکیل می داد بهیچ وجه آماده نیست، و پذیرش چنین سمتی از جانب او نه تنها برای کشور بیهوده، بلکه مانعی در راه خدماتی نیز بود که می توانست به عنوان نماینده ی مجلس انجام دهد؛ ضمن اینکه با قبول ریاست دولت بدون وجود شرایط لازم، نیرو، فرصت های مفید دیگر و حیثیت دیرین خود را نیز به عبث از دست می داد. پس او مقام بخاطر مقام نمی خواست و حتی بدون توجیه لازم قبول آن را زیانبخش به حال کشور و آزاری برای وجدان خود می دانست.
……….
آمریکایی ها هم روزی شما مارکسیست های روسی نقابدار را خواهند شناخت ! این بازی را نیز پایانی است ! بگذار قذافی و اسد و کاسترو و لوکاشنکو ، … بروند ……. تاریخ ایران هم دوباره نوشته خواهد شد اما نه به دست مزدوران روسیه !
کاربر مهمانsharafe ahle ghalam / 07 April 2011