قذافی، دیوانه دیکتاتور و پیامده‌های فربه‌سازی شخصيت حاکم از موضوع‌های سرمقاله روزنامه‌های بامداد امروز ايران است.

«قذافی، دیوانه دیکتاتور»
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «ديکتاتورهای ديوانه يا ديوانه‌های ديکتاتور» در مورد رفتارها و عملکرد معمر قذافی حاکم لیبی است.

نويسنده سرمقاله ابتکار نوشته است: «طمع قدرت از ديکتاتورها ديوانه می‌سازد، به‌طوری‌که با کنار رفتن نقاب واقعی، کار ديوانه‌ها را می‌کنند. اما در‌ اين ‌بين، ديکتاتورهايی هستند که از ابتدا، ديوانه‌اند؛ چراکه خاصيت قدرت هوش‌بری است و عقل‌ستيزی سنت آن. به‌همين‌دليل هم ديکتاتورها همواره براساس قانون نانوشته‌ای و تابع سنت جاريه‌ای عمل می‌کنند؛ يعنی در اوج قدرت، نه به اقتضای عقل، نه متناسب با ارزش‌های اخلاقی حکم می‌رانند.»

در بخشی از اين سرمقاله آمده است: «در روزگار ما، در بين ديکتاتورهای موجود، قذافی مصداق کامل ديوانه‌ای است که ديکتاتور هم هست. او اگر ديکتاتور هم نبود، ديوانه بود، چه برسد به اينکه ديکتاتور هم هست. او عمری است که به‌ديوانگی شهرت دارد. چادرنشينی او، انتخاب دختران تنومندی به‌عنوان اسکورت، نطق‌های افراطی، ايده‌های هضم‌نشدنی و مواضع افراطی از ايشان، ديوانه‌ای ساخته است.»

سرمقاله افزوده: «امروز که ملت ستم‌کشيده‌ ليبی دست او را خوانده و جان‌برکف گذاشته و برای رهايی از دست ديوانه‌ای ديکتاتور، پرده‌های خيمه‌شب‌بازی‌های او را کنار زدند، چهره‌ واقعی وی برای جهانيان نمايان شده است. تفاوت ايشان با ديگر ديکتاتورها، در اين است که ديکتاتورهايی هم‌چون محمدرضاشاه ايران و حسنی‌مبارک و بن‌علی، آنگاه که دريافتند ديگر مجالی برای حکم‌رانی قهرآميز ندارند، عرصه را رها کرده و برای جان‌کندن گوشه‌ای آرام را برگزيدند. اما اين روزها قذافی ديوانه‌وار، ليبی را به دريای خونی تبديل کرده که از خيابان‌های طرابلس و بنغازی و ديگر شهرهای آن، جوی‌های خون جاری است.»

در بخش ديگری از سرمقاله می‌خوانيم: ‌«جنايات قذافی اگر در قرن نوزده و ابتدای قرن بيستم رخ می‌داد توجيح‌پذير بود؛ چراکه در نبود امکانات اطلاع‌رسانی و در غياب چشم بشر صورت می‌پذيرفت. اما اين جنايات در حالی رخ می‌دهد که زمانه‌ی سايبری و دهکده‌ی جهانی است؛ زمانه‌ای‌که فرياد کودکی بيقوله‌نشين در گوشه‌ای از عالم، از چشم تکنولوژی ارتباطات مغفول نمی‌ماند. با اين اوصاف، تنها نظاره‌گری جهان و بی‌تفاوتی آن، برای بشريت شرمندگی تاريخی رقم می‌زند و در اين حال‌وهوا، چه غريبانه فرمود سعدی بزرگ:
بنی‌آدم اعضای يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند.»

متن کامل سرمقاله

پیامده‌های فربه‌سازی شخصيت حاکم
سرمقاله امروز روزنامه مردم‌سالاری با عنوان «بحران قذافی‌ها نتيجه طبيعی دوری از مردم» در مورد بحران‌هایی است که در کشورهایی با حکومت‌های دیکتاتوری به‌وجود امده است.

در اين سرمقاله آمده است: «حکومت‌ها اگر می‌خواهند به سرنوشت قذافی‌ها، مبارک‌ها و… گرفتار نشوند، بايد از فقدان جايگاه نظری و عملی مردم در گفتمان پرهيز کنند. هر حکومتی که نخواهد و نگذارد حاکميت مردم محقق شود و جلوی اراده وحق محوری مردم را سد کند دير يا زود سرنوشتی مشابه قذافی‌ها، مبارک‌ها، صدام‌ها و… را پيدا خواهد کرد.»

اين سرمقاله افزوده: «کشورهای اسلامی و حکام آن‌ها بايد از تحولات تاريخی حکومت‌ها در بستر قدرت‌های سياسی درس بگيرند و قبل از آنکه کار از کار بگذرد، فاصله خود را با مردم کم کنند و حاکميت مردم را گردن نهند که در غير اين صورت نه تجهيزات نظامی، نه زندان و نه کشتار به نجات آنان کمک نخواهد کرد. مگر محمدرضا شاه پهلوی معدوم، صدام حسين، مبارک، بن علی و ده‌ها ديکتاتور ديگر همين ابزار را در مقياس وسيع در اختيار نداشتند و به کار نبستند؟ آيا توانستند آن‌ها را جايگزين دوری از مردم نمايند؟»

در بخش ديگری از سرمقاله مردم‌سالاری آمده است: «گفتمان غيريت‌سازی، هيبت‌گرايی و فربه‌سازی شخصيت حاکم و دشوارسازی ارتباط ميان حکومت و مردم و گرفتار کردن ديگران در دام توطئه حاجبان درگاه حاکم، سرنوشتی عبرت‌انگيز است. اين گفتمان با ظهور نظام‌های مردم‌سالار فرو می‌پاشد و فرو پاشيده‌اند و حکومت‌ها به سمت حکومت مسئول و پاسخگو حرکت کرده‌اند و کانال‌های ارتباطی حکومت و مردم نيز از خصلت‌های بسته حاجبی گرايش به خصلت باز و گشودگی پيدا کرده‌اند و مرز ميان حکومت و مردم به تدريج کم‌رنگ و بر ارتباط سهل و آسان‌سازی گرائيده‌اند و اقناع و تقاعد مخاطبان جايگزين پيروی ناآگاهانه شده‌اند.»

نويسنده سرمقاله افزوده:‌ «اگر حکومت‌ها، گرايش‌های انفتاحی و انبساطی و تکثرگرا را جايگزين گرايش‌های بسته، محدودگرا، انقباضی و انحصارگرا نکنند، بر آنان آن رود که بر محمدرضا شاه، صدام‌ها، مبارک‌ها، قذافی‌ها، بن علی‌ها و… رفت.»

متن کامل سرمقاله

ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه آرمان با عنوان «علل و آثار قطع رابطه با سنگال»

سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «اقتصاد طرف عرضه»