«آمارها وجود خشونت علیه زنان را تایید میکنند. اما آنچه سخت است، درک دلیل این خشونتهاست. چرا مردان به زنان و دختران خشونت میورزند؟ چرا جوامع قربانیان خشونت را سرزنش میکنند؟ چرا دولتها نمیتوانند جنایت علیه زنان را متوقف کنند؟ چرا جهان نمیخواهد زنان نقش خود را به طور کامل ایفا کند؟»
اینها گفتههای بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل به زنان حاضر در برنامه «جهان را نارنجی کنید» است که روز ۲۱ نوامبر برای جمعآوری پول برای مبارزه با خشونت علیه زنان در نیویورک برگزار شد.
کمپین «جهان را نارنجی کنید»، از روز ۲۵ نوامبر روز مبارزه با خشونت علیه زنان آغاز میشود و تا ۱۰ دسامبر روز حقوق بشر ادامه دارد.
روز ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر به نامهای پاتریا، ماریا و آنتونیا میرابال در راه مبارزه با حکومت دیکتاتوری رافائل توروخیو در جمهوری دومینیکن کشته شدند. فعالان حقوق زن از سال ۱۹۸۱ روز ۲۵ نوامبر را برای گرامیداشت این زنان برای آزادی و مبارزه با خشونت برگزیدند. از سال ۱۹۹۹ سازمان ملل این روز را به عنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان معرفی کرده است.
روز جهانی منع خشونت علیه زنان از سوی صندوق توسعه زنان سازمان ملل با حروف UNIFEM مشخص شده است. حروف Uو N آبی رنگ هستند و بقیه حروف طیفهای تیرهتر آبی هستند. تصویر یک کبوتر احاطه شده در شاخههای زیتون در سمت راست این لوگو، نماد بینالمللی زن است.
با اینکه سالهاست چنین روزی در تقویم جهانی وجود دارد اما مبارزه با خشونت علیه زنان همچنان در بسیاری از نقاط جهان اولویت نیست و هنوز باید برای گسترش آن تلاشهای بیشتری صورت بگیرد و هنوز لازم است تکرار کنیم که وقتی از خشونت علیه زنان حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
۲- اگر زنان نتوانند توی اتوبوس و تاکسی و مترو راحت بنشینند، این یعنی به آنها خشونت میشود.
۳- اینکه زنان نتوانند با اختیار خود پوشششان را انتخاب کنند، یک شیوه اعمال خشونت است. یعنی همان حجاب اجباری که هم جنبه قانونی دارد هم جنبه عرفی.
۴- گشت ارشاد، حراست و نیروهای انتظامی که با رفتارهای پرخاشگر با زنان برخورد میکنند، نمونههایی از خشونتهای رسمی خیابانی نسبت به زنان هستند.
۵- اسیدپاشی نظیر آنچه در اصفهان و تهران اتفاق افتاد و اغلب با دلایل عرفی و مذهبی تفسیر میشود، نمونههای دیگری از خشونت در خیابان است.
۶- تجاوز یکی از شدیرترین شکلهای خشونت در جامعه نسبت به زنان است.
خشونت در سطح حاکمیت
۱- تصویب قوانینی که زنان را به دلیل جنسیتشان از دسترسی به منابع ملی، تحصیل و آموزش، اشتغال و حقوق قضایی برابر محروم میکند، نمونهای از خشونت سازمانیافته و دولتی علیه زنان است. بر این اساس تبعیض جنسیتی در تحصیل و انتخاب رشته، ممنوع کردن حضور زنان در برخی مشاغل خشونت در سطح قانون است. قوانینی که سقط جنین را محدود میکند، حقوق طلاق و حضانت را از زنان میگیرد یا آنها را وادار به باروری بیشتر میکند هم در همین زمره جای میگیرند.
۲- گاهی اوقات خشونت دولتی سازمانیافته، مفهومی سیاسی دارد. در این نوع خشونت زنان تبدیل به سوژههای سیاسی میشوند و در زندانها به دلیل جنسیتشان مورد خشونت جنسی مضاعف قرار میگیرند. تحت فشار قرار دادن زنان در جایگاه همسر و مادر فعالان سیاسی و اجتماعی نمونه دیگری از این خشونتهاست. در ایران مادران کشتهشدگان دهه شصت، ۱۸ تیر و جنبش سبز از نمونههای این نوع خشونتاند.
۳- جنگ و بحرانهای بینالمللی خشونت ویژهای را به زنان تحمیل میکند. زنان و کودکان از خشونت فراگیر جنگ و آوارگی، آسیب فراوان میبینند. در چنین شرایطی احتمال تجاوز و آزار جنسی بیشتر هم میشود.
در همین زمینه
جهان و خشونت علیه زنان: کجا ایستادهایم؟
لینکهای مرتبط:
- خشونت علیه زنان به روایت قربانیان
- زنان حاشیهنشین؛ قربانیان مناطق بیدفاع شهر
- از پدرسالاری تا مردسالاری: راهی که بسیاری از زنان نمیروند
- خانههای امن در ایران: چرا زنان احساس ناامنی میکنند؟
- زن خشونت دیده به کدام قانون پناه ببرد؟
- آزار جنسی در قانون مجازات اسلامی
- مردان مهاجر، آزار جنسی و ترس از نژادپرستی در سوئد
- تأکید بر جنسیت در خشونت علیه زنان
- مشارکت زنان در بازتولید و تداوم مناسبات تبعیض جنسیتی
- سیلی سرخ خشونت بر گونه زنان جهان
- تجاوزات جنسی و بازتولید هویت مردانگی
- مشارکت سیاسی زنان و استراتژیهای رفع خشونت علیه زنان
- شکلهای جدید خشونت، نیازمند روشهای جدید مقابله است
- خشونت علیه زنان یک مساله فراگیر و یک موضوع سیاسی
- خشونت قانونی و طرح صیانت از عفاف و حجاب
- به نام ناموس، به کام مرگ
- چگونه از وقوع تجاوز جلوگیری کنیم؟