مارپیچ تورمی و عشق آزادی از موضوعهای سرمقاله روزنامههای بامداد امروز ايران است.
مارپیچ تورمی
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «اهميت مضاعف کنترل آثار تورمی طرح هدفمندی» در مورد ضرورت کنترل نرخ تورم پس از اجرای هدفمندکردن یارانهها در ایران است.
نويسنده سرمقاله ابتکار نوشته است: «اگرچه نگرانی از تورم حاصل از طرح هدفمندی، از مدتها پيش از اجرای اين طرح در ميان کارشناسان اقتصادی مختلف مطرح بود اما به نظر میرسد که دستکم تا اين لحظه، اجرای طرح هدفمندی اثر تورمی چشمگيری در پی نداشته و مجريان طرح مذکور توانستهاند تا حد خوبی آثار تورمی آن را کنترل نمايند. با وجود اين، لازم است توجه کنيم که تنها کمتر از يک ماه از افزايش قيمت بنزين و نان میگذرد و افزايش قيمت برق و بنزين و گاز نيز هنوز به صورت رسمی اعمال نشده و بنابراين نتيجهگيری در مورد کنترل تورم حاصل از طرح هدفمندی، بسيار زود به نظر میرسد.»
در بخش دیگری از اين سرمقاله آمده است: «در صورت بروز آثار تورمی شديد، علاوه بر تأثيرات منفی احتمالی بر وضعيت معيشتی دهکهای درآمدی متوسط و زير متوسط و نيز تأثير منفی بر سرمايهگذاریهای توليدی و رشد اقتصادی، ممکن است هدف اصلی طرح هدفمندی يعنی کاهش مصرف انرژی نيز دچار مشکل شود. برای توضيح بيشتر، بگذاريد فرض کنيم که در بدترين شرايط ممکن، آثار تورمی حاصل از طرح هدفمندی به اندازهای شديد باشد که قيمت بخش عمده کالاها تا انتهای سال آينده دو برابر مقدار فعلی شود. صرفنظر از نتايج چنين تورمی بر وضعيت معيشتی فقرا يا رونق کلی اقتصاد کشور، يک نتيجه مهم آن است که انگيزه صرفهجويی در مصرف انرژی، تا انتهای سال بعد به کلی از بين خواهد رفت.»
سرمقاله افزوده: «تا زمانی که بنزين آزاد به قيمت هر ليتر ۴۰۰ تومان عرضه میشد، صرفهجويی در مصرف پنج ليتر بنزين به معنای پسانداز مبلغ ۲۰۰۰ تومان بود که با اين مبلغ نهايتاً میشد يک پاکت آبميوه خريداری کرد. اما پس از افزايش تقريباً دو برابری قيمت بنزين آزاد و رسيدن آن به ۷۰۰ تومان، بسياری از شهروندان در میيابند که در صورت صرفهجويی در مصرف پنج ليتر بنزين، خواهند توانست دو پاکت آبميوه خريداری نمايند. بديهی است که دو پاکت آبميوه، انگيزه بيشتری در مقايسه با يک پاکت آبميوه ايجاد خواهد کرد و در نتيجه، مصرف بنزين به دليل تغيير در قيمتهای نسبی (تغيير در نسبت قيمت بنزين به قيمت آبميوه)، کاهش خواهد يافت. اکنون اگر در يک فرض بسيار بدبينانه، قيمت کليه کالاها در انتهای سال آينده دو برابر شود، قيمت آبميوه نيز دو برابر شده و در نتيجه پاداش هر يک از شهروندان برای صرفهجويی در مصرف پنج ليتر بنزين، مجدداً فقط برای خريد يک پاکت آبميوه کافی خواهد بود. طبيعتاً در چنين شرايطی، مجدداً انگيزه شهروندان برای صرفهجويی در مصرف انرژی کاهش يافته و دولت برای حفظ انگيزه شهروندان، چارهای ندارد جز آنکه مجددا قيمت بنزين را معادل دو برابر افزايش دهد. اين مثال به خوبی نشان میدهد که در صورت بالا بودن تورم حاصل از طرح هدفمندی، دولت ممکن است بهزودی مجبور شود برای حفظ سطح پايين مصرف انرژی در کشور، قيمت انرژی را مجدداً افزايش دهد. به اين ترتيب ممکن است توليدکنندگان نيز برای افزايش قيمت محصولات و کارکنان شرکتها نيز مجدداً برای افزايش قيمت محصولات و دستمزدها فشار آورند و به اين ترتيب، قيمت ساير کالاها نيز افزايش يابد و سرانجام اقتصاد کشور با وضعيتی مواجه شود که در اقتصاد به آن مارپيچ تورمی اطلاق میشود.»
در پایان این سرمقاله میخوانيم: «کارآمدترين روشها برای کنترل تورم عبارتند از کنترل مناسب حجم نقدينگی (به عبارت ديگر عدم انتشار اسکناس جديد) و نيز تلاش برای تقويت عرضه کالا و خدمات و به عبارت ديگر رونق گرفتن سرمايهگذاریهای توليدی در کشور. بهطور خلاصه میتوان اينطور گفت که لازمه کنترل حجم نقدينگی آن است که بانک مرکزی تا حد زيادی از دولت مستقل بوده و بتواند با تقاضای سازمانهای دولتی برای انتشار اسکناس مخالفت نمايد. همچنين يکی از کليدیترين زيربناهای رونقدهنده سرمايهگذاریهای توليدی در هر کشور، آن است که توليدکنندگان احساس کنند شرايط يکسانی برای رقابت با ساير توليدکنندگان دارند و قوانين حاکم بر اين رقابت کاملاً شفاف و عادلانه تنظيم میشود. بنابراين دو شرط کليدی برای کنترل هرچه بهتر تورم در کشور، عبارتند از تلاش برای افزايش استقلال بانک مرکزی و نيز تلاش برای کاهش حضور بنگاههای توليدی دولتی و شبهدولتی در اقتصاد کشور.»
عشق آزادی
سرمقاله امروز روزنامه آرمان با عنوان «چرا انقلاب؟» در مورد چرایی حضور مردم در اعتراضات علیه حکومت محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران است.
در اين سرمقاله آمده است: «انقلاب اسلامی ايران يک ضرورت زمانه بود. اين ضرورت نياز به آمادگی عمومی و حضور مبارزان شجاع و با شهامت داشت که در طول ۱۵سال پيش از آن يعنی از آغاز نهضت امام خمينی چنين آمادگی و حضور فراهم آمده بود. ديکتاتوری پهلوی که هم از نظر فکری و هم در عمل به استبداد منجر شده بود، زمينه هيچ اصلاحی را در حاکميت ايران باقی نگذاشته بود اگر چه بعضی از سياستمداران کهنهکار اميد داشتند به شيوه مبارزات پارلمانی و روشهای قانونی، شاه را به يک مقام تشريفاتی تبديل کنند و دولت را برآمده از انتخابات آزاد تعريف نمايند اما آنها نيز به مرور مأيوس شدند و به انقلابيون پيوستند.»
اين سرمقاله افزوده: «پس از پيروزی انقلاب در موقع انتخاب نوع حکومت با اشاره و تدبير رهبری کاريزماتيک انقلاب يعنی امام خمينی، مردم در معرض پاسخ دادن به يک پرسش دو گزينهای قرار گرفتند: جمهوری اسلامی، آری. جمهوری اسلامی، نه. مردم نيز جمهوری اسلامی را برگزيدند و اين مدل حکومتی را در سياست پذيرفتند. اگرچه پس از سی و چند سال باب بحث و بررسی در محتوا و اجرای مبانی جمهوری اسلامی همچنان مفتوح است.»
در بخش ديگری از سرمقاله جمهوری اسلامی آمده است: «شرکت در مبارزه برای سرنگونی يک رژيم فاسد، وابسته، ستمگر، بیلياقت و غيرمردمی، عين وظيفه و اصلیترين تعهد زندگی شرافتمندانه بود. از نظر مردم به ويژه جوانان اعم از مذهبی و غير مذهبی، اسلامی و غيراسلامی، شهری و روستايی، زن و مرد، بيسواد و باسواد، فقير و غنی، بهترين کار ممکن همان دخالت در سرنوشت خود بود. نگاه به هر کس که میکرديم به مبارزه فرا خوانده میشديم. راه، روشن بود، شهادت در راه عقيده و آرمان، مانند هميشه و همهجا بسيار مقدس بود. وجود همگان سرشار از عشق رسيدن به دنيای آزاد و فضای آزادی بود. از طرفی رهبری شاخص ، نشانهروی هدف را آسان کرده بود. در اين که شاه بايد برود ترديدی وجود نداشت.»
نويسنده سرمقاله افزوده: «در اين که حکومت اسلامی بايد تشکيل شود، اختلافنظری ديده نمیشد. شعارهای ارائه شده برای پس از سقوط نظام شاهنشاهی بسيار جذاب بود؛ آزاده انديشی رواج پيدا میکند، اقتصاد سامان میيابد، وابستگی اقتصاد کشور به نفت پايان میپذيرد و…. و هر روز که پيش میرفت صدای فرو ريختن کنگرهای از قصر کهنه و پوسيده نظام شاهنشاهی به گوش میرسيد. همه چيز و همه کس در همهجا دست به دست هم داده بودند که کار اين نظام را يکسره کنند. در چنين شرايطی آيا برای انديشمندان، فرهيختگان، سياستمداران، حقيقتطلبان، آزاد مردان و آزاد زنان، تهيدستان، رنجديدگان، نوانديشان، نوجوانان و جوانان و کهنسالان، راه ديگری وجود داشت؟»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «علل و آثار خيزش ملل عرب»
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «در اين قلمرو کسوف نخواهد شد»