صالحی با موزایکاری در سیاست خارجی مقابله کند و زنجيری سنگين بر گردن رژيم حسنی مبارک از موضوعهای سرمقاله روزنامههای بامداد امروز ايران است.
«صالحی با موزایکاری در سیاست خارجی مقابله کند»
سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان «وزير يا هماهنگ کننده» در مورد «موازیکاری» در عرصه سیاست خارجی ایران و نقشی است که علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه باید در برابر آن ایفا کند.
نويسنده سرمقاله مردمسالاری نوشته است: «وزارت امور خارجه در دولت احمدینژاد از آن روزی که بحث نمايندگان ويژه رئيسجمهور برای قارهها و مناطق مختلف دنيا آن هم به صورت مستقل از اين وزارتخانه مطرح شد، عملاً به حاشيههای جدی ورود پيدا کرد. اگر چه نمايندگان ويژه به مشاور تغيير نام پيدا کرد، اما عملاً با ورود اسفنديار رحيم مشايی به مسايل ديپلماسی، پيشبينی میشد که متکی به عنوان وزير وقت امور خارجه با اتفاقات جديد در عرصه ديپلماسی کشور، با مشکلاتی روبرو شود.»
در ادامه این سرمقاله آمده است: «برکناری بسيار پرحاشيه و سوالبرانگيز متکی در يک سفر کاری به سنگال از سوی احمدینژاد، حکايت از اختلافات پشتپرده داشت و واکنشهای متکی به اظهارات دولتمردان و بيانيه انتقادیاش در نحوه برکناری از وزارت، مهر تأييدی بر اختلافات مطرح شده بود. برخی تحليلها حکايت از دخالت اسفنديار رحيم مشايی در برکناری متکی داشت که منوچهر متکی در نشستی نيز اين دخالت را تأييد کرد.»
در بخش دیگری از سرمقاله آمده: «شايد مهمترين بحثی که از امروز، فارغ از مسائل مختلفی نظير مرتبط نبودن تحصيلات با حوزه فعاليت، پرداختن به مديريت جهان به جای ارائه برنامه برای ديپلماسی کشور و… که در مجلس از سوی مخالفان مطرح شد، پيش روی علیاکبر صالحی به عنوان وزير امور خارجه قرار دارد، نحوه مديريت بر اين وزارتخانه است.»
سرمقاله افزوده «علیاکبر صالحی اگر قرار است در دستگاه ديپلماسی موفق باشد، بايد تکليف خود را با مشاوران رئيسجمهور در سياست خارجی که عملاً مستقل از وزارت امور خارجه فعاليت میکنند، روشن کند. چرا که اگر قرار باشد، مشاوران در دولت در عرصه ديپلماسی وارد شوند، عملاً وزير امور خارجه به يک مقام تشريفاتی تبديل میشود. سوال اساسی آن است که علیاکبر صالحی از امروز میخواهد به عنوان رئيس دستگاه ديپلماسی فعاليت کند يا تنها در نقش يک هماهنگ کننده باشد؟»
«زنجيری سنگين بر گردن رژيم حسنی مبارک»
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «سه خطای حسنی مبارک» در مورد علل بحران فزاینده در کشور مصر است.
در اين سرمقاله آمده است: «بحرانی که دامن حسنی مبارک، رييسجمهور مادامالعمر مصر را گرفته است، حتماً علل پرشماری دارد؛ اما علتهای سهگانه، تأثير بيشتری داشتهاند.» نویسنده سرمقاله «رابطه دين و دولت، رابطه با اسرائيل و موروثی شدن حکومت» را جزو علتهای سهگانه بررسی کرده است.
نویسنده سرمقاله درباره رابطه دین و دولت نوشته است: «در دوران جديد مصر که پس از فروپاشی خلافت عثمانی و شکلگيری مصر جديد آغاز شد، به تدريج از نفوذ الازهر کاسته شد و جريانهای غيردينی يعنی پانعربيستها، ناسيوناليستها، دموکراتها و چپگرايان قدرت گرفتند. رشد اين گروهها موجب گسست عميق بين جريانهای سياسی و جامعه مدنی شد؛ زيرا جامعه مدنی مصر، عميقاً مذهبی و سنتی است و سرسازگاری با جريانهای سياسی سکولار را ندارد. اين وضع به جدايی کامل دولت از جامعه مدنی و جريانهای منطقهای انجاميد. به همين علت است که اين روزها، حسنی مبارک در ميان جامعه مدنی مصر و حتی ميان نظاميان، پناهگاه مطمئنی نمیيابد.»
در بخش ديگری از سرمقاله درباره رابطه با اسرائیل آمده است: «انورسادات رييسجمهور مقتول مصر در سال ۱۹۷۸ ميلادی با مناخيم بگين نخستوزير وقت اسرائيل، پيمان صلحی امضا کرد که قرار بود مقدمه اقدام مشابه توسط ديگر کشورهای عربی شود، اما از آنجا که در آن زمان اعتبار منطقهای مصر صدمه ديده بود و خود امضای قرارداد، اين کشور را بیاعتبارتر کرده بود، نه تنها آن پيشبينی درست از آب درنيامد، بلکه تشنجهای منطقهای و مخالفتها با رژيم تلآويو بيشتر شد. برخی کشورهای عربی با درک اين موضوع، از جريان مصالحه با اسرائيل فاصله گرفتند اما مصر در دوران حسنی مبارک به اين راه پای فشرد و انزوای پيشگفته را تشديد کرد. اين وقايع به رشد جريانهای اسلامی در مصر انجاميد و حتی موجب تحکيم روابط اخوانالمسلمين با مقاومت اسلامی فلسطين (حماس) شد و نوعی جنبش منطقهای عليه دولت مصر شکل گرفت.»
نويسنده سرمقاله در ادامه به بررسی علت سوم یعنی موروثی شدن حکومت پرداخته است: «مبارک سال گذشته که ورود محمد البرادعی به مصر موجب ولوله سياسی شد، سخنی بر زبان راند که اميد هر گونه تغيير را به باد داد. مبارک که آن زمان ۸۲ ساله بود با اشاره به انتخابات رياستجمهوری گفت که عرصه خدمت رسانی به مردم مصر را ترک نخواهد کرد. در کشوری که با وجود همه فشارهای سياسی و پليسی، دستکم ۲۵ حزب سياسی فعال دارد، تصور حکومت مادامالعمر و موروثی برای هر شخصيتی، حتی حسنی مبارک قدرتمند، بسيار دشوار مینمايد. اين خطاهای سهگانه اکنون مانند زنجيری سنگين به گردن رژيم حسنی مبارک افتاده است و اگر وی از جنبش اعتراضی مصریها جان سالم به در برد، از حوادث شگفتانگيز جهان سياست خواهد بود و ريشه آن را بايد در فقدان رهبری يکپارچه مخالفان جستوجو کرد نه ابتکار عملهای احتمالی مبارک.»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «دلسوزی برای ديکتاتورها»
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «کروکی انقلاب»