فضاهای هنری آلترناتیو در پاریس، فارغ از آنکه چقدر رادیکال، آوانگارد یا پسا-آوانگارد باشند، غالباً «سفید»، یا به عبارت دیگر «فرانسوی-فرانسوی تبار»اند؛ در هنر تجربی و رادیکال جای چندانی برای خاورمیانه‌ای‌ها و آفریقایی‌ها نیست، مگر برای نمایش بیگانگی و خصیصه‌های اگزوتیک فرهنگی‌شان، حالا چه در قالب موزیک، رقص یا صنایع دستی و … فضای «ژنرال آن منیوفکتور» (که می‌توان آن را «امر همگانی در کارخانه» ترجمه کرد) از این نظر متفاوت است.

ینا ژیوانکویچ و اورسته اسکالتسونه
ینا ژیوانکویچ و اورسته اسکالتسونه

در سال ۲۰۰۵، گروهی از هنرمندان فرانسوی و غیر فرانسوی، غالباً فارغ‌التحصیل دانشگاه هنرهای زیبای پاریس، ساختمانی هشت هزار متری را در محله‌ «بلویل» پاریس اشغال کردند، و آن را به فضای زندگی، کار هنری و نمایشگاه دائمی، سالن تئاتر و کنسرت بدل ساختند.

«ژنرال»، که دست‌کم تا سال ۲۰۰۷ بزرگ‌ترین ساختمان تسخیر شده‌ هنری در پاریس بود، یک فضای بین‌المللی آلترناتیو است که وجهه مشخصه‌ اصلی آن همزیستی سه گروه است:

  • هنرمندانی که در فضاهای رسمی کارهایشان را عرضه می‌کنند و می‌فروشند
  • هنرمندان ضدجریان که مخالف کالایی شدن اثر هنری هستند

و سرانجام:

در سال ۲۰۰۷، وزارت فرهنگ، مدرسه سابق سرامیک درمحله «سِوِر» را در اختیار بخشی از این هنرمندان قرار داد. حالا سالن نمایشگاه همین ساختمان، به مدت سه روز، از نیمروز تا نیمه‌شب، میزبان رادیوی تجربی و اینترنتی «مناطق میانی» (Zones intermédiaires) بود. هر شب برنامه با کنسرتی یک ساعته پایان می‌یافت، که موسیقی شب سوم، اجرایی بود از گروه گلستان در دستگاه نوا با حضور جاوید و احمد یحیی‌زاده، عطار تربتی، و شهرام عزتی.

جدا از اجرای گروه گلستان، بخش‌هایی دیگر از این برنامه‌ سه روزه نیز به ایران مربوط می‌شد یا اینکه با حضور هنرمندان و پژوهشگران ایرانی برگزار شد، از جمله میزگردی در مورد شعر معاصر فارسی با اجرای جیمز گراهام و با حضور ارسلان ریحان‌زاده، مراد فرهادپور و زهرا پورعزیزی که در این میزگرد درهم‌تندیگی انقلاب مشروطه و انقلاب شعری نیما، هم‌آیندی کمونیسم و شعر، و تجربه‌ شعری فروغ به بحث گذارده شد. مراد فرهادپور در این میزگرد، شعر فروغ فرخ‌زاد را واجد آن غلظت، حدت و شدتی در سطح تجربه و حیات دانست که تنها مدیوم شعر در زبان قادر به بیان و انتقال آن است. فرهادپور گفت، تا آنجا که به فروغ مربوط می‌شود، محتوای حقیقی و معتبر این غلظت، تجربه‌ یک زن مدرن شهری در فضای منجمد و متصلب ایران در سال‌های دهه‌ ۱۳۴۰ است.

چند ساعت قبل از این میزگرد، ژولیت ویرزبیک، داستان سفر طولانی‌اش از ژاپن و تایلند و هند تا آرژانتین و پرو و بلیوی را تعریف کرد: جست‌وجویی اودیسه‌وار برای آشنایی با فضاها، ساز و کارها و دینامیسم‌های تئاتری در این کشورها و البته گفت‌وگو با اهالی تئاتر؛ سفری در دو مرحله و به مدت ۹ ماه که نخستین مقصد دور اول آن ایران بود.

تجربه‌ ژولیت ویرزبیک از تئاتر ایران، آن‌طور که از صحبت‌هایش برمی‌آمد، تجربه‌ سرکردن با سانسور بوده است. او می‌گوید:

«تئاتر ایران میانجی است برای فکر کردن به اینکه چگونه آدم‌ها با سانسور سر و کله می‌زنند، با آن سر می‌کنند، به آن عادت می‌کنند، یا از آن ارتزاق می‌کنند.»

در طول سه روز، نزدیک به صد محقق و هنرمند، با ملیت‌های گوناگون، در پلاتوی رادیوی «مناطق میانی» جمع شدند، و به شکل فردی یا جمعی، به میانجی‌های گوناگون، به طور خودانگیخته یا براساس متون از پییش نوشته شده، با ایده‌ها و پروژه‌هایشان به طور زنده منظومه‌ای گفتاری و صوتی ایجاد کردند. قرار است در آینده گزیده‌ای از این برنامه‌ها منتشر شود.

فابین والوس از اقتصاد پوئتیک گفت، کلر فینچ بخش‌هایی از پروژه‌‌ی ادبی‌اش، چیک لیت ( Chick Lit) را خواند که داستان‌پردازی‌ای براساس نظریه‌های فیمینستی و کوئیر در فضای فرهنگ پاپ بود.

«چیک لیت» یا «ادبیات چیک»، ژانری‌ست در ادبیات داستانی که در اواخر سال‌های دهه‌ ۱۹۹۰ فراگیر شد و مبتنی است بر روایت مطائبه‌آمیز و غالباً رمانتیک مسائل جدید زندگی زنانه، غالباً زنان‌ طبقات بالا.

توموکو سواج با قطرات آب به اجرای موسیقی پرداخت؛ «درس‌های فرشته‌شناسی»، اجرایی نمایشی تراژیک پیرامون چهره‌ چارلز سندرس پیرس، و گفتار«شایعه به مثابه شهادت» و… از دیگر بخش‌های این برنامه‌ی سه روزه بود.

از بخش های جالب و غافلگیرکننده برنامه که از قضا به ایران هم مربوط می‌شد، بخشی بود تحت عنوان «شعر و تبعید» با حضور ارست اورسته اسکالتسونه و نینا ژیوانکویچ.

اورسته اسکالتسونه، روشنفکر مارکسیست ایتالیایی و از بنیانگذاران سازمان POTERE OPERAIO به همراه تونی نگری و فرانکو پیپرنو است که سال‌های زیادی از زندگی‌اش را در تبعید گذارنده است (او در ۱۹۸۳در ایتالیا به ۱۶ سال زندان محکوم شد)؛ و نینا ژیوانکویچ ، شاعر، نمایشنامه‌نویس، منتقد و مترجم صرب است که در جوانی دستیار آلن گینزبرگ، خالق شعر درخشان «زوزه»، بوده است.

برخلاف اسکالتسونه که از شعر و مقاومت و انقلاب سخن گفت، دستیار شاعر بزرگ نسل بیت، به جای روایت تجربه‌های ادبی‌اش در نیویورک، با ارجاع به آنری کربن و داریوش شایگان تلاش کرد تصویری از شاعرانگی زبان و فرهنگ ایران باستان به دست دهد؛ فرهنگی که به گمان او با عرفان و صوفی‌گری تنیده است. ژیوانکویچ پس از بیان این که شعر ایران خانه‌ فرهنگی دوم اوست، گفت «بر خلاف سنی‌ها که اسلام را در قانون و شریعت تفسیر می‌کنند، اسلام شیعه، اسلام ایرانی‌ها اسلام شعر و رمز و راز است.»

ژیوانکویچ در ادامه سویه‌هایی از این شاعرانگی را با قطعات ادبی و فلسفی بیان کرد. او به شکلی شاید تصادفی بر دو روایت انگشت گذاشت، که در کنار هم، یا در آینه‌ یکدیگر، به راستی می‌توانند تصایری تمام‌قد از روح شاعرانه‌ و عرفانی فرهنگ ایرانی ارائه دهند: شرح روزبهان بقلی و حدیث میرزا حسینعلی؛ اولی برگرفته از متون آنری کربن و دیگری از بزرگ‌ترین نویسنده‌ ادبیات مدرن فارسی.

داستان روزبهان بقلی فسایی شیرازی ماجرای عرفان و ریاضت است. برای روزبهان، محبت انسانی و الهی نه در تقابل با یکدیگر که در امتداد هم معنا پیدا می‌کند. مجنون در اوج عشق خود به آینه‌ خداوند بدل می‌شود؛ چون عاشق به معشوق می‌نگرد این خداوند است که جلوه ابدی خود را مشاهده می‌کند. هر جزئی از وجود چشمی است که با تمام وجود غرق در نظاره‌ نوری است که آن را پدید آورده. نفس اما حجاب خالق است. حجاب و البته آینه.

این جملات شبه‌عرفانی، که بر زبان شاعر مدرن صرب، به خودی خود طنینی آیرونیک از نابه‌هنگامی را داشتند، خیلی زود، احتمالاً ورای نیت ژیوانکویچ، مکمل ماتریالیستی‌شان را احضار کردند، با ذکر یک نام، و با اشاره به یک روایت «شبه عرفانی» دیگر؛ نام صادق هدایت و روایت میرزا حسینعلی، مردی که نفسش را کشت!

میرزا حسینعلی معلمی نجیب و باوقار است، مجذوب شاعرانگی حالات عرفا و متصوفین؛ میرزا کنج انزوا گزیده و راه ریاضت در پیش گرفته و در سر دارد تا نفس بهيمـی و اهريمنـی خود را کشته تا به مراتب عالی اهل طریقت برسد. پس از تردیدهایی که حدیث می و مطرب و یار مندرج در اشعار حافظ و رباعیات خیام در عزم این سالک طریق رنج و ریاضت ایجاد کرده‌اند، برملأ شدن تزویر استاد عالی مقام، کافی است تا دیو شهوت در او بیدار شده و او ناگهان مسیر لذت‌های پست دنیوی را در پیش گیرد؛ میرزا حسینعلی مغموم، پس از چشیدن طعم شراب و شهوت، در سویه‌ مبتذل امر متعالی، آرام می‌گیرد، و دست آخر، نفس خود را به معنای دقیق کلمه از میان بردارد و انتحار می‌کند.

طرفه آنکه در گفتار نینا ژیوانکویچ، حدیث میرزا حسینعلی و روزبهان بقلی بدون هیچ شکاف و تضادی گزیده‌وار در امتداد هم بیان شد. و البته محتوای صادقانه و طنزآلود گفتار دستیار گینزبرگ هم در همین بود.

در ادامه‌ برنامه، این شاعر صرب، چند شعر خود را با همراهی آکاردئون و گیتار خواند؛ سپس، برنامه به صرف «شام با میکروفن باز» ادامه یافت، و در خاتمه، کنسرت گروه گلستان هم قطعاتی را اجرا کرد.

دور بعدی برنامه رادیو «مناطق میانی» در  مارس ۲۰۱۶ در دانشگاه پاریس ۸ برگزار خواهد شد.

یحیی‌زاده جاوید در برنامه رادیوی مناطق میانی در پاریس