در سالهای اخیر مشکلات و اختلالات جنسی به عنوان یکی از عوامل اصلی طلاق مطرح میشود: مشکلات جنسی عامل نیمی از طلاقها در ایران.
نسرین تهرانی، رواندرمانگر، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفته است که دلیل نیمی از طلاقها در ایران مسائل و مشکلات جنسی است. او «عدم ارضای نیازهای جنسی» را عامل تأثیرگذار بر رابطه زن و شوهر در ایران دانسته است.
انوشیروان محسنی بندپی، رییس سازمان بهزیستی نیز ۲۳ تیر ۱۳۹۴ خبر داد که ۳۵ درصد ازدواجها در تهران به طلاق منجر میشود. با توجه به سیستم قضایی ایران و تابو فرهنگی در جامعه و اکثر خانوادهها، عجیب نیست که زوجها هنگام طلاق برای حفظ آبرو، دلایل دیگری غیر از مسائل جنسی را دلیل طلاق بیان کنند.
اما چقدر از ازدواجها به خاطر ایجاد رابطه جنسی شکل میگیرد و با گذشت زمان به طلاق میانجامد؟
چند سالی است در رسانههای ایرانی و غیرایرانی از بروز نشانههای انقلاب جنسیتی در ایران میخوانیم و میشنویم. نسل پس از انقلاب مورد مطالعه و بررسی این بحث و نوشتهها هستند. نسلی که با تکیه بر آزادیهای نسبی دورههای اول و دوم ریاست جمهوری محمد خاتمی و رشد جنبشهای زنان و دانشجویی، بیشتر و بیشتر با حقوق و نیازهای فردی خود آشنا شد و به دنبال آن روابط اجتماعی گستردهتر و آزادتری نسبت به نسل گذشته داشت.
با ارتباط بیشتر با دنیای خارج از چهار دیوار ایران از طریق اینترنت و ماهواره، جسارت نسلهای بعد بیشتر و بیشتر هم شد. آنها ابتدا پنهانی و به مرور آشکارتر به دنبال نیازهای فردی و جنسی خود رفتند، تا جایی که امروز از رواج روابط جنسی در سنین ۱۳-۱۴ سالگی صحبت میشود.
زندگی بدون ازدواج رسمی هم که رسانههای رسمی در جمهوری اسلامی از آن به عنوان پدیده «ازدواج سفید» نام میبرد، در ایران رواج پیدا کرده است.
درست است که در سالهای اخیر بیشتر ازدواجها بر اساس انتخاب شخصی و سلیقه خود افراد انجام میشود، ولی در جامعهای که تجربه جنسی قبل از ازدواج تابو و غیرقانونی و غیراخلاقی است، چقدر از جوانان از نیازهای خود شناخت داشته و توانایی تفکیک و اولویتبندی آنها را دارند؟
با همه این جسارتها و آزادیهای پنهان و آشکار و با وجود همه تغییراتی که در ایران رخ داده است، هنوز هم هستند جوانانی که به خاطر نداشتن رابطه جنسی قبل از ازدواج، برای برطرف کردن نیازهای جنسیشان، بدون توجه به شخصیت فرد و تنها به خاطر کشش جنسی تصمیم به ازدواج میگیرند.
برای شناسایی این افراد نیاز به یک پژوهش سراسری و کشوری نیست. در هر خانواده متوسط ایرانی هستند کسانی که بر اساس نیاز و کشش جنسی ازدواج کردهاند. در این نوشته، چند نفر از این جوانان درباره شرایط و موقعیت ازدواجشان و زندگی حال حاضرشان صحبت کردهاند.
رویاهای جنسی
مهرداد، ۳۳ ساله، فروشنده لوازم برقی در بازار تهران است که پس از یک سال زندگی مشترک با الهه، میخواهند از هم جدا شوند.
مهرداد در یک کافه کوچک اطراف تئاتر شهر، از ماجرای آشناییاش با الهه و ازدواج با عجلهاش تعریف میکند: «در یک روز سرد زمستانی، الهه همراه با خواهر بزرگترش وارد مغازه شد. انگار جادو شده بودم. با تمام وجود نسبت به الهه کشش جنسی داشتم. ببخشید که اینقدر راحت حرف میزنم ولی آبم داشت میآمد. این کشش خیلی قوی بود. احساس میکردم باید به دستش بیاورم. خیلی خوشگل نبود، لباسش هم خیلی سکسی نبود، ولی من داشتم دیوانه میشدم. وقتی دور از چشم صاحب مغازه شماره تلفنش را خواستم، شماره تلفن پدرش را داد و خیلی واضح گفت که فقط قصد ازدواج دارد. در یک لحظه تصمیم گرفتم. قبل از اینکه حتی به مامان و بابای خودم زنگ بزنم، با پدر الهه تماس گرفتم و قرار خواستگاری گذاشتم. همه برنامهها در یک ماه جور شد و ما عقد کردیم. پس از دو ماه تازه فهمیدم اصلا هیچ ربطی به هم نداریم.»
بنفشه، ۳۱ ساله، مدیر کنترل یک کارخانه است. پس از سه سال رابطه دوستی بالاخره با دوست پسرش، سامان ازدواج کرده است. در مسیر بازدید از یک نمایشگاه، از ازدواجش میگوید: «سه سال با هم دوست بودیم. رابطه صمیمانه و راحت بود. هر دو شوخ هستیم و دائم همدیگر را میخنداندیم. پس از مدتی هم رابطه جنسی به اصطلاح ناقص را شروع کردیم. هر دو برهنه روی تخت میخوابیدیم و برای هم تعریف میکردیم که چگونه و در چه حالتهایی با هم سکس کامل خواهیم داشت. ساعتها درباره سکس با هم رویاپردازی میکردیم. حالا که چهار ماه از ازدواجمان گذشته، هر چقدر هم که تلاش میکنیم هیچکدام از رابطههای جنسیمان شبیه رویاهایمان نیست».
او با اشکی در چشم میگوید: «اگر یک بار قبل از ازدواج رابطه جنسی کامل داشتیم شاید میفهمیدیم که اصلا از نظر جنسی به هم نمیخوریم.»
او با اضطراب و نگرانی میگوید که رابطه جنسی در تمام بخشهای زندگیشان تاثیر گذاشته و مثل گذشته شاد نیستند: «من ۳۱ سال سن دارم. تازه رابطه جنسی کامل را تجربه کردهام. الان چه کار کنم؟ طلاق بگیرم چون من و عشقم بلد نیستیم همدیگر را ارضا کنیم؟ بعدش چی؟»
نیازهای جنسی غیرمتعارف
سمانه، ۲۸ ساله است و در یک دفتر ثبت احوال به عنوان منشی کار میکند. او که یک سال است طلاق گرفته، در گوشهای از سالن پذیرایی، به دور از همهمه بحثها و صحبتها، با یکی از اقوام از ازدواج و طلاقش میگوید. او با بهترین خواستگارش ازدواج میکند: یک مهندس برق، صاحب خانه، ماشین و قرارداد کاری. پس از یک دوره یک ساله نامزدی پر شور و هیجان و دلنشین، بالاخره ازدواج میکنند. پس از دو ماه سمانه کمکم با درخواستهای جنسی -از نظر او- نامتعارف مواجه میشود و از طرف همسرش مجبور میشود به بازیهای جنسی او تن بدهد، تا اینکه همسرش شبی با یک زن وارد خانه میشود و به سمانه میگوید برایت یک معلم آوردهام. سمانه مجبور میشود به رابطه جنسی همسرش با زن تنفروش نگاه کند تا یاد بگیرد که همسرش از یک رابطه جنسی چه میخواهد. سمانه از شرم اینکه خودش واقعا در زمینه روابط جنسی تجربهای نداشته است، تن به بازی و آموزشها میدهد و پس از یک سال با سرخوردگی و شرمساری موضوع را با یکی از دوستانش در میان میگذارد. آنجا متوجه میشود که خواستههای همسرش نامعقول هستند و پس از یک سال دورههای روانکاوی و دخالت خانوادهها، بالاخره از هم جدا میشوند.
رابطه قبل از ازدواج
علیرضا ۲۷ ساله است و تازه در یک فروشگاه لباس فروشی مشغول به کار شده است. او از سال اول دانشگاه مصرف شیشه را شروع میکند و تازه یک سال است که مصرف را کنار گذاشته و همچنان زیر نظر کلینیک ترک اعتیاد است. در یک کافه کوچک کنار یک کارواش از دوست دختر سابقش میگوید: «خیلی دوستش داشتم. او هم من را خیلی دوست داشت، عاشقم بود. با اینکه میدانست مصرف میکنم ولم نمیکرد و بهم امید میداد که میتوانم ترک کنم و به زندگی عادی و واقعی برگردم. قرار نبود اتفاقی بیافتد. یک روز در باغ یکی از دوستان، یک گوشه خلوت را پیدا کردیم و همدیگر را به آغوش گرفتیم و شروع به لمس همدیگر کردیم. یک لحظه انگار هر دو دیوانه شدیم و … خلاصه کار از کار گذشت. با اینکه میدانست شرایط ازدواج ندارم التماس میکرد که با هم عقد کنیم. من هم که حال و روز درستی نداشتم، نمیتوانستم تصمیم بگیرم.»
او با نگاهی غمگین میگوید: «هنوز هم به من ابراز عشق میکند اما من نمیدانم آیا واقعا من را دوست دارد یا به این خاطر است که پرده بکارتش پاره شده است. من را به خاطر خودم میخواهد یا به خاطر حفظ آبرویش. خیلی سخت است. الان دارم پول جمع میکنم که بفرستمش پرده بکارتش را عمل کند. شاید آنوقت درست فکر کند که آیا واقعا من را دوست دارد یا نه.»
مینا ۲۵ ساله است. مهندسی برق خوانده و در یک شرکت بیمه کار میکند. او دختری است اجتماعی، شاد و فعال. به گفته خودش کلی دوست دختر و پسر دارد و کلی هم خواستگار. در یک کافه در مرکز شهر تهران از دوست پسرش تعریف میکند: «فرهاد ۳۵ ساله است. فوق لیسانس روانشناسی دارد و الان ویزیتور لباس بچگانه است. دو سال است که با هم هستیم. اصرار دارد با هم ازدواج کنیم. همدیگر را دوست داریم و خیلی بهم احساس نزدیکی میکنیم، ولی من نمیدانم چه جوری داستان را به مامان و بابا بگویم. ملاکهای آنها برای ازدواج متفاوت است. فرهاد نه کار مشخصی دارد، نه درآمد بالایی، نه خانه و ماشین و نه حتی خانودهای که بتوانند حمایتش کنند. چه جوری به مامانم بگویم که میخواهم با این مرد ازدواج کنم. مردی که نه تنها از نظر روحی و احساسی بلکه حتی از نظر جنسی بهش احساس نزدیکی میکنم. او مردی است که در رختخواب برایم احترام قایل است. برایش مهم است که من هم از نظر جنسی ارضا شوم. اگر این را به مامانم بگویم خود او من را جنده صدا خواهد کرد.»
از این روایتها در گوشه و کنار شهر و در بین جوانان بسیار شنیده میشود. روابطی که به خاطر رابطه جنسی شکل میگیرند و از هم پاشیده میشوند و زخمهایی عمیق و در برخی مواقع توهمهایی از رابطه جنسی برجا میگذارند.
در خبرها بیشتر از خطر اختلالات جنسی در بروز طلاق صحبت میشود. شاید اما لازم باشد تاملی کرد بر تاثیر روابط جنسی در شروع روابط و ایجاد پیوندها. شاید بتوان در جامعه ایران از پدیده «ازدواج به خاطر رابطه جنسی» صحبت کرد. این پژوهش را میتوان به جامعهشناسان سپرد تا با تحقیق و بر مبنای مشاهدات اصولی، درستی یا نادرستی این ادعا را بررسی کنند.
اکثر ازدواج ها در ایران حتی در نسل جدید و دهه هفتادی ها(مثل خودم) کاملا تحت تاثیر کامجویی جنسی است و خیلی از طلاق ها هم به همین دلیل.فرهنگ سنتی فاسدی که باعث میشه تا تفکرات جنسی دخترانه برچسب جندگی بخورد و نیازهای طبیعی پسران برچسب غرایز حیوانی،به همراه دین اجباری حکومتی نتیجه ای جز این نخواهد داشت: مشتی موجود سرخورده و مضطرب که به قول یکی از مصاحبه کنندگان با دیدن دختری”آبشان میآید” و با او ازدواج میکنند و دو ماه بعد به خاطر عدم رضایت جنسی طلاق میگیرند.
hesam / 18 July 2015
آهان یعنی جا های دیگر دنیا مردم همینطور دسته دسته فقط برای عشق عشق عشق بزرگ ازدواج میکنند آنهم بخاطر آنکه دیگر مشکل جنسی ندارند!!
شوشو / 18 July 2015
در جامعه ای که “سکس” تابو،وآموزش جنسی ،ممنوع است.رابطه جنسی قبل از ازدواج گناه است.یک دختروپسرجوان،مساءل ومشکلات جنسی خودرا ازکجا بیآموزند؟ طبیعی است که برای جوانان”سکس” یک راز نهفته باقی میماند.آنها نسبت به مسائل جنسی،ذهنی گرا ومتوهم هستند! وقتی باهزار آمال وآرزو،وارد یک رابطه جنسی میشوند،یک مرتبه ،دچار شوک میگردند!چرا که تمام تصورات وتخیلات آنها با برخورد به سنگ واقعیات میشکنند ومتوجه میشوندکه تمام برداشت های آنها در مورد “سکس”نادرست وغلط بوده است!در اینصورت طبیعی است که دچاریاس ونا امیدی وسرخوردگی و بحران روحی وروانی شوند.این یک مشگل فرهنگی است که بر جامعه ما حاکم است. باید با آموزش درست ورابطه طبیعی بین دختر وپسر با “تابو” ی”سکس” مبارزه کرد.وبه آنها آموخت که “سکس”یک امر عادی مانند سایر امور زندگی است.
امید / 18 July 2015
چقدر تکان دهنده …
چه بد که رابطه جنسی صحیح نه در مدارس و نه در سایر ارگانهای فرهنگی و آموزشی کشور تدریس نمی شه
و فقط بعنوان هفتمین خوان برای زوجهای ایرانی تحت شرایط خاص و …
چه بد که ناصحیح ترین متد های رابطه جنسی رو جوونها از طریق بورنوگرافی در دست دارن و به اصطلاح به سکس خشن ابراز تمایل و علاقه دارن در صورتی که چنین چیزی اصلا نباید بعنوان یک انتخاب مدنظر باشه !
چقدر بده که نمیشه با همسر در رابطه با رابطه جنسی سوال کرد قبل از ازدواج
انقدر فضای علمی رو در رابطه با مسایل جنسی بستن که سکس داره به قهقرا کشیده میشه در حالیکه امر مقدس و مهمیه چرا که هستی ما از سکسه
Raziiii . H / 18 July 2015
باسلام بنظر من ازدواج یعنی مقبول کردن ارتباط جنسی دو نفر در جامعه وازدواج بدون در نظرگرفتن رواط جنسی هیچ معنی ندارد.
محمدحسین متقی / 18 July 2015
سلام من میخواهم بدونم که شما مشکلات طلاق خودتونو حل کردید که دنبال مشکلات ما ایرانیان هستید بهرحال ما طبق دستورات شرعی مون یه سری قوانینی والزاماتی داریم که طبق آن عمل می کنیم شما لطفا به رفع مشکلات خودتون برسید و دلایل طلاق توی جوامع خودتون را بررسی کنید و براش راه حل پیدا کنید
احمدرضا / 18 July 2015
اینکه قبل ازدواج دخترها و پسرها اطلاعات کاملی در مورد ازدواج و روابط جنسی بدونن حرف خوبیه، اینکه چگونه یک زن و یک مرد باید همسرش رو تامین کنه و انواع روش هاش چیه ، یا حتی تنوع بده مثل استفاده از ماساژ ها و … کلاملا لازمه، هیچ تداخلی با مسائل دینی نداره، در ضمن حتی حکومت ایرانم همین اموزش هارو میده
اما به نظرم عنوان و نتیجتون کاملا سیاسیه نه یه نقد! چونکه اگر افراد اعتقادات دینی داشته باشن که قبل از عقد محضری صیغه میکنن…، اگرم نداشته باشن که راحتن… اگه یکسری مشکلات وجود داره به کل اعتقادات یا کل اصول اجرایی یه ممکلت که نمیتوپن!
من به عنوان یه متاهل تو برنامه مجانی ازدواج دانشجویی دانشگاه شرکت کرده بودم و اونجا پزشکان مرد و زن(که از طرف خود نهاد رهبری هم بودن) اطلاعات کاملا آپدیت و به درد بخور و شیوه های جدید رو به دخترا و پسرا یاد دادن و اینکه اگه تامین نشدید چه کارهایی میشه کرد که انصافا هم به دردخورد
آتی / 20 July 2015
وقتی تا قبل از ازداوج نمیزارن دست به هم بزنیم همینه دیگه
اتی / 20 July 2015
درینکه بسیاری از مشکلاتی که باعث طلاق میشه ریشه در مسایل جنسی داره و یا اینکه اصلا خود مسائل جنسیه بحثی نیست …ولی این استنتاج رو که جوانای ایرانی اکثرا یا حتی درصد قابل توجهی ازشون به خاطر سکس میرن ازدواج میکنند ماجرای مضحکیه !!!
من متولد ۵۶ ام …برادر کوچیکم متولد هفتاده ….من قبل از ازدواجم سکس با کسی سکس نداشتهم ….بولی برادر کوچیکم …به راحتی و با هرکدوم از دخترهایی که دوست میشه رابطهی جنسی داره !!!
بنظرتون این نسل که یکی ازشون همین داداش ماست برای سکس میره ازدواج کنه !؟
بهروز / 20 July 2015
باید از کودکی و نوجوانی برای
فرزندان خود
دوست پسر و دوست دختر
پیدا کرد
تا دختر پسر یکدیگر را بهتر بشناسند
مونا / 21 July 2015
حالا راه حل شما چی هست، این که هر کس با هر کس خواست بدون ازدواج رابطه جنسی داشته باشه؟
آیا در کشورهایی که این جور روابط رو دارند مشکل طلاق حل شده؟ در بخشهایی از اروپا نرخ طلاق ۵۰ % هست، با وجود تمام این “آزادیها”
به قول دکتر هلاکوئی “ازدواج یعنی مجموعه قوانین و قواعدی که جامعه وضع میکنه و میپذیره که توی این چهار چوب آدمها رابطهٔ جنسی داشته باشند، و این یک مهفوم جمع شناسی هست”.
اگر به نظر بعضیها راه حل این هست که هر کس با هر کس خواست رابطهٔ جنسی امتحانی داشته باشه و اگر با هم کنار نیومدند جدا بشند، خوب چه عیبی داره که اول ازدواج کنند و بعدا اگر راضی نبودند طلاق بگیرند؟ چرا ما رابطه و جدائی خارج از ازدواج رو چیز بی اهمیتی بدونیم و ازدواج و طلاق رو یک هزینهٔ سرسام آور !
راه حل به نظر من آموزش درست هست و نه اینکه هر کی هر طور خواست experiment کنه.
بهروز / 21 July 2015
من طراح و توسعه دهنده ی وب سایت هستم.26 سالمه.آدم وقتی نتونه نیازهای ابتدایی و پایه ای زندگیش رو تامین بکنه ازش چه انتظاری میشه داشت. برنامه ریزی کردم که تا سن 30 سالگی از ایران رفته باشم. وضعیت اقتصادی فقط یکی از دلایل مهاجرت منه.
من دنبال رفاه اجتماعی برابر – امنیت اجتماعی و شغلی – آزادی اجتماعی – شاد زندگی کردن -داشتن حس ارزشمند بودن – فرصتهای برابر در همه ی جنبه های زندگی – مجبور نبودن به دورغ گفتن و نقش بازی کردن و… هستم.
تمام مشکلات این کشور از گور حکومت دینیشه.یه حاکمیت مذهبی که از من می خواد یه مشت مزخرف رو به عنوان روش زندگیم انتخاب کنم. من به این خداهای حقیر ساختگی که از من فقط تمنای پرستش و عبادت کردن داره و برای پرستش نکننده هاش هزار جور به اصطلاح عذاب درست کرده هیچ احتیاجی ندارم. (انسان بودن خیلی سادست و هیچ تشریفاتی نداره بدون هیچ قِر و فِر مذهبی).
تو یه همچین وضعیتی جوون بیچاره فقط سه راه داره:
1) خود ارضایی :خود ارضایی در حد 2 بار در ماه ضرر نداره و لی از اونجایی این تنها راه تخلیه جنسی میشه کم کم
تعدادش زیاد میشه و اینجاس که مشکلات شروع میشه.
2) سرکوب کردن : که با این شیوه تمام انرژی جنسی به خشم و افسردگی تبدیل میشه.یه نفر پرخاش گر میشه، یه نفر افسرده میشه، یه نفر تبدیل میشه به یه خُل و چل مذهبی و …
3)روابط جنسی پر خطر: از اونجایی که تو ایران sex club نیست پس هیچ اعتمادی به سلامت sex worker ها هم نیست.این جوری میشه که طرف از چاه درمیاد میفته تو دره.(مگر اینکه کسی روشهای محافظتی رو خیلی سخت رعایت کنه).
تمام این داستان ازدواج کردن مسلمونا فقط برای مفهوم محرم و نامحرمی.یه چیزی فوق العاده چِرت و مزخرف که بِری پیش یه آخوند گردن کلفت مفت خور و اونم به عربی برات یه وِردی بخونه تا این پدیده ی کشف نشده و مبهم نامحرم تبدیل بشه به محرم.(هه هه هه)
بعد میان با یه مشت مغلطه و سفسطه شروع میکنن به خر کردن مردم که اگر بیشتر از 15 سال فقط به خاطر مزخرفات ما خودتو به روشای مختلف مریض کنی آدم پاکدامن و خوب و مومن … (یه مشت مزخرف) هستی.
اونوقت جالبه که رزومه تمام این افراد خدا جو و خدا پنها و مومن و…(در همه جای دنیا) جز تجاوز به بچه ها و زنان بی دفاع چیز دیگه ای نیست.مثل پدوفیل بزرگ -محمد پیغمبر- آخه کدوم خری راضی میشه که دختر 9 سالشو بده دست یه نره غول که اسمشو گذاشته شوهر؟؟ همشون یه مشت دزد و دروغ گو هستن.
این همه اعمال مذهبی انجام بدی که در نهایت بری اون دنیا فقط برای سکس !!!!
مگر بهشتیان جز خوردن و سکس کردن ،کار دیگه ای انجام میدن؟؟؟چه خدای سکسی ای !!!!
آدم وقتی گرسنه میشه میره غذا میخوره یا وقتی تشنه میشه میره آب میخوره یا وقتی خسته میشه …یا …
وقتی به سکس نیاز داره نمی تونه با ختم قرآن و روزه گفتن و نماز خوندن و … -خلاصه با این مزخرفات-این نیاز رو ماست مالی کنه.فقط باید به این نیاز با سکس پاسخ داده بشه.
جالبه که همشون میگن کشورهای غربی خیلی فاسد و به اصطلاح در گناه فرو رفته هستن ولی همین مذهبیون ؛از شرت پاشون تا همه ی وسایل زندگیشون حتی وسایل رسیدن به خداشون هم همین کشورهای فاسد درست کردن.
مثلا تسبیح چینی!!!. یا اون عمر کثیفِ بی ارزششون با واکسنهای درست شده توسط غربی های کافر زیاد شده نه معجزه ی خداشون. یا تبلیغات مذهبیشون به وسیله اختراعات غربی هایِ فاسده!!!
خودشون با اون پرده بکارت گذاشتن سر کار.
تمام جنبه های انسانی یک انسان رو گذاشتن کنار و همه ی توجه هاشون به اون پرده ی رویایی.یا خیال کردن اگر خودشونو با این توجیه احمقانه ی بی معنی از سکس محروم کنن میشن آدم قدرتمند و با اراده و پاکدامن و …
ولی هر روز با هدف کلاه برداری و تیشه به ریشه طرف زدن و محو کردنش از روی زمین یا با هدف دزدی به روشهای
مختلف و … از خواب بلند میشن اون وقت به سکس (بدون اون به اصطلاح) صیغه؛ میگن گناه !!!!!!!!!
تا حالا دیدی هیچ کدوم از کشورهای مسلمون پیشرفت کرده باشن؟ مگر کشورهایی که حکومت لایک و دموکرات دارن.
دانشگاه ها شده جایی که جوونهای بیچاره میخوان یه عمر دوری از جنس مخالف و عدم شناخت و عقده و حسرت و… تو مدت 4 سال تلافی کنن. انوقت متعجب شدن که چرا دانشگاه های ایران خوب نیست.اگر خوب بود تعجب داشت.
لطفا بچه هاتونو یه احمق (که اسمشو گذاشتید مومن) تربیت نکنید.
امیدوارم که مردم ایران هم روح مدرنیته رو درک کنن یعنی: سرمایه گذاری – پرسش گری – اسطوره زدایی از مقدسات – آزادی – لذت گری.
ببخشد که زیاد شد ولی خیلی حرف دارم …
سینا / 24 July 2015