شصت و هشتمین جشنواره فیلم کن ۱۳ مه کارش را آغاز می‌کند و تا ۲۴ مه نیز ادامه دارد. فیلم سینمایی «ناهید» به کارگردانی آیدا پناهنده تنها نماینده سینمای ایران در جشنواره فیلم کن است. این فیلم در بخش «نوعی نگاه» این جشنواره به نمایش درمی‌آید. در بخش سینه‌فونداسیون نیز ۱۸ فیلم (۱۴ فیلم داستانی و چهار انیمیشن) نمایش داده می‌شوند. «کشتارگاه» به کارگردانی بهزاد آزادی از دانشگاه هنر تهران یکی از فیلم‌های این بخش است.

پی‌یر لسکور (راست) و محمد حقیقت (چپ) در ساختمان اداری جشنواره کن، دفتر رییس جشنواره
پی‌یر لسکور (راست) و محمد حقیقت (چپ) در ساختمان اداری جشنواره کن، دفتر رییس جشنواره

مشی هنری و سیاسی جشنواره فیلم کن را تاکنون ژیل ژاکوب، رییس پیشین این جشنواره تعیین می‌کرد. او اما در ۸۴ سالگی بازنشسته شد و جای خودرا به پی‌یر لسکور داد. برای آشنایی با رئیس جدید جشنواره کن و سیاست‌های او به دیدنش رفتم.

ساعت ۹ و نیم صبح روز چهارشنبه‌ای، در خیابان امیلی، در منطقه پاریس هفتم، وارد ساختمان اداری جشنواره کن که می‌شوم، منشی پی‌یر لسکور از من دعوت می‌کند چند لحظه‌ای منتظر بمانم و سپس مرا را به دفتر رئیس جشنواره در طبقه سوم راهنمایی می‌کند.

پی‌یر لسکور، مردی بسیار موقر، فوق‌العاده با فرهنگ و کنجکاو، و بدون تکبر است. در دفتر کار او هیچ عکس، پوستر، و وسائل تزئینی که معمولاً در دفتر رؤسا دیده می‌شود، وجود ندارد. دومیز، یکی گرد، دیگری مستطیلی، یک تلفن، یک کامپیو‌تر کوچک، چند صندلی، و دیگر هیچ.

قبل از اینکه من یاداشت‌هایم از جیبم درآورم، او یادداشت‌هایش را آماده کرده است.

گفت‌‌وگو با پی‌یر لسکور، رییس جدید جشنواره فیلم کن در آستانه برگزاری این جشنواره مهم سینمایی:

شغل‌ها و مقام‌های زیادی داشته‌اید و حالا به ریاست جشنواره کن، یکی از مهم‌ترین جشنواره‌های سینمایی جهان انتخاب شده‌اید. این موقعیت چه چیزی را برای شما عوض می‌کند؟

(پی‌یر لسکور با آرامش وبا فکر کردن، واژه‌ها را انتخاب می‌کند) این مسئولیتی جدید برایم محسوب می‌شود؛ مسئولیتی بیشتر اخلاقی و کمتر عملی. باید آنچه را که طی سال‌ها انجام شده، همچنان پاسداری کرد و آن را گسترش داد. مسئولیتی است که باید به همه چیز نظارت کرد ولی کمتر می‌توان در آن مانوری داد. فضائی که «ژیل ژاکوب» طی سال‌ها بر جشنواره مستولی کرده، همچنان حاضر است. او طی این همه سال، از زمانی که دبیرکل شد و سپس ریاست جشنواره را به عهده داشت، کارهای عظیم و فوق‌العاده انجام داده است. کن در تمام زمینه‌ها سرآمد جشنواره‌های جهان شده است. به موازات برنامه‌ها، بازار فیلم گسترش یافت. این بازار صرفاً وسوسه ارقام نیست که بخواهد هر طور شده، آن را بالا ببرد. چیزی که جالب توجه است این است که ژیل ژاکوب طوری برنامه‌ریزی کرد که همه قدرت در دست یک نفر نباشد و شورای کن تصمیم‌گیرنده شود – او خود با تییری فرمو در موارد مختلف مشورت می‌کرد و این به‌نظر من عالی است. همین حالت مشترک تصمیم‌گیری را ما وقتی در تلویزیون کانال پولوس بودیم، رعایت می‌کردیم.

در ژوئیه آینده هفتاد ساله می‌شوید. رسیدن به چنین مقامی برای شما، تولدی دیگر محسوب می‌شود؟

سئوال شما مراخشنود می‌کند، محمد (با خوشروئی می‌گوید، اجازه می‌دهید شما را محمد صدا کنم؟ – من می‌گویم: البته)

در سن وسال من خیلی مشکل می‌شود به چنین رتبه‌ای رسید و حرکتی نوین را آغاز کرد. ۱۸ سال در کانال پولوس مسئولیت داشتم و جاهای دیگر پست‌های گوناگونی داشته‌ام. هر بار حس دوباره شروع کردن یک موقعیت، یا فرم زندگی دیگری را داشته‌ام که از صفر شروع شده. این ایده را خیلی دوست دارم، نه اینکه کارآموز جدیدی بشوم، بلکه تجربه‌ای در زوایای کاری تازه را کنکاش کنم. بله، جوانی تازه‌ای در خود حس می‌کنم. و خیلی از این نحوه سئوالتان خوشم آمد. هیچ چیزی جذاب تراز ماجراجویی‌های تازه، آدم را به هیجان نمی‌آورد.

جشنواره کن با ریاست شما چه سیاستی در پیش خواهد گرفت؟ باید منتظر چه تغییراتی باشیم؟

دنبال هدف خاصی نیستم…. (دارد فکر می‌کند که من سئوال را طور دیگری مطرح می‌کنم)

شما نقش رئیس جشنواره را چطور تعریف می‌کنید؟

این رئیس، رئیس یک مجمع است. باید مراقب حیثیت جشنواره در صحنه جهانی باشد. چه از نظر سینمائی، چه اقتصادی و باقی مسائل. شورای جشنواره کن، از نمایندگان دولت، و بخش حرفه‌ای سینما تشکیل شده و وظیفه دارد این حرمت را حفظ کند. چه دولت دست‌راستی شود وچه چپ بر سر کار بیاید. از زمانی که جشنواره کن بنیانگذاری شده، دولت در آن سرمایه‌گذاری‌های گوناگون کرده، چه با پول و چه با به‌کارگیری مغز‌های متفکر. جشنواره مال آحاد فرانسوی‌هاست و گروه و جناح خاصی نمی‌تواند آن را به نفع خود مصادره کند. وزارت فرهنگ، وزارت خارجه، مرکز ملی سینما، شورای اداری و مالیاتی دولت و غیره، این مجموعه را حمایت می‌کنند و همچنین شهر کن و دیگر همراهان جشنواره را نباید از یاد برد. اما یادمان باشد که در کنار این‌ها نهادهایی مثل سینمای حرفه‌ای فرانسه، کانون کارگردانان، تهیه کنندگان، پخش کنندگان، و غیره که خصوصی هم هستند با کن همکاری می‌کنند. بدین شکل است که کن استقلال خود را می‌تواند حفظ کند.

پس باید همه این‌ها را راضی کرد. آیا می‌شود؟

مهم، جلوه بخشیدن به سینمای فرانسه در کلیت آن است و در عین حال باید متعهد شد که سینمای جهانی بتواند خود را به نمایش بگذارند. همه به هم وابسته‌ایم.به سینمای ایران نگاه کنید: طی سال‌ها چه حضور‌ خوبی در کن داشته است.

درست است، و این سینما سرانجام در سال ۱۹۹۷ با «طعم گیلاس» ساخته عباس کیارستمی، نخل طلا را به دست آورد.

این احترام گذاشتن به سینما، و سینماگران، را در دوره‌های گوناگون جشنواره کن دیده‌ایم، اگر چه ممکن است‌ گاهی مورد پسند دولت‌ها نباشد.

آیا فکر نمی‌کنید سایه سیاست گاهی بر جشنواره‌های سینمایی سنگینی می‌کند؟ برای مثال در جشنواره برلین به فیلم «تاکسی» ساخته جعفر پناهی خرس طلا دادند، یا به فیلم آرگو جایزه اسکار تعلق گرفت. آیا رویکردهای سیاسی به ارزش‌های هنری یک جشنواره لطمه نمی‌زند؟

با شما به طور کامل موافق نیستم. ما در حال زیستن در هنر هفتم هستیم. ما در قاره سینما زندگی می‌کنیم. بر خلاف برخی دیگر از هنر‌ها، مثل مجسمه‌سازی و نقاشی، سینما می‌تواند بار عظیمی را با خود حمل کند، طرف مقابلش میلیون‌ها تماشاگر است. در لحظه خلق یک اثر سینمایی، مؤلف در شرایط خاص، اجتماعی سیاسی قرار دارد که نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. وقتی جشنواره این فیلم را دریافت می‌کند، بدون شک حس می‌کند که در آن منطقه چه دارد می‌گذرد، اما در درجه اول حس و حال و اثر سینمایی است که به آن توجه می‌کند. من خود شاهد بودم که در زمانی که اتحاد جماهیر شوروی فشارهایی بر سینماگران خود وارد می‌کرد، سینمای شوروی رشدی دیگر داشت. وقتی که شما در کشوری زندگی می‌کنید که همه در‌ها را برویتان بسته‌اند، فیلم‌ها یا دولتی می‌شوند، و مجیز دولت را می‌گویند، و یا عده‌ای با هوشیاری دنبال فرم دیگری از سینما می‌گردند که بتوانند، غیر حکومتی فیلم بسازند. بنابراین باید به این گروه از سینماگران اگر ذوق و خلاقیتی دارند کمک کرد تا دیده شوند.

ایران کشور فوق‌العاده جالبی از لحاظ گوناگون است. من می‌دانم که هوشمندی، شجاعت و دانش سینماگران ایرانی با وسعت فرهنگ و تمدن ایران در آمیخته است. ما در دبیرستان راجع به تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران مطالعه می‌کنیم. جمعیت ایران موزائیکی از فرهنگ‌هاست. این امر زمینه‌ساز هوش و ذکاوت است.

این‌ها را که از روی تعارف و برای خوش آمدن من نمی‌گوئید؟

نه. شما اگر آن فرهنگ را نداشتید این فیلم‌ها را، که ما از نزدیک حسش می‌کنیم، نمی‌توانستید بسازید. به کارهای عباس کیارستمی، جعفر پناهی، بهمن قبادی و غیره نگاه کنید. به «جدائی نادر از سیمین» از اصغر فرهادی نگاه کنید. با چه ظرافتی جامعه ایران را ترسیم کرده است. و چیز اذیت‌کننده‌ای هم برای حکومت ندارد. سینمای ایران که دولت ایران آن را با دشواری قبول می‌کند، ترسیم‌کننده بخش جذابی از این جامعه است که با هوشمندی و ظرافت هم ساخته و پرداخته شده. درباره زندگی روزمره، عشق، رابطه خانواده و غیره حرف می‌زند. ببینید، هنر قوی‌تر از سیاست است. امروزه که سینمای ایران این‌قدر مطرح است، دولت ایران نباید آنقدر با آن کلنجار برود و با آن سرشاخ شود. این به نفع ایران است که با سینما که سفیر فرهنگی آن کشور است در صحنه حضور داشته باشد. ما موقع دیدن فیلم‌های ایرانی بیشتر شما را به خود نزدیک حس می‌کنیم تا مثلا بقیه فیلم‌های آسیایی. با دختر شانزده ساله‌ام که به دیدن فیلم «جدائی…» رفته بودیم، او هم همین حس مشترک را داشت. یا وقتی فیلم «گربه‌های ایرانی» از بهمن قبادی را دیدم، می‌فهمیم که جوانان ایرانی، در پوست خود نمی‌گنجند، و چقدر پر انرژی‌اند…

شما در یک خانواده چپ به دنیا آمدید، آیا این موضوع بر تربیت شما تأثیر داشته است؟

من در یک خانواده چپ دو آتشه بدنیا آمدم. پدرم عضو حزب کمونیست بود و در رونامه «لومانیته» کار می‌کرد و به آرمان‌هایش هم بسیار پایبند بود و مادرم با اینکه در خانواده یهودی به دنیا آمده، در زمینه دفاع از حقوق فلسطینی‌ها و مردم کوبا و غیره سخت تلاش می‌کرد. اما آن‌ها بعداً از هم جداشدند، چون وقتی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵۴ به لهستان حمله کرد، بینشان اختلاف عقیده پیش آمد. پدرم همچنان به شوروی وفادار بود اما مادرم با اینکه چپ بود، با سیاست‌های این کشور مشکل داشت. آن‌ها اما بعد از جدایی همچنان با هم دوست ماندند. آن‌ها مرا در عقیده خودم آزاد می‌گذاشتند. چیزی که از آن‌ها به ارث بردم این است که کارت عضویت هیچ حزبی را به سینه نزدم. هیچگاه عقیده‌ای را به من تحمیل نکردند. من امروز یک فرد کاملا لائیک، و جمهوری‌خواه و طالب دموکراسی هستم، اما البته همیشه در انتخابات شرکت می‌کنم و به چپ رأی می‌دهم. در دوره سارکوزی (رئیس جمهور پیشین فرانسه) اگرچه طبعاً به او رای ندادم، اما دوست داشتم در اداره مملکت موفق باشد.

در جوانی چه رویائی داشتید؟

من دو ایده در سر داشتم. دوست داشتم رئیس اکیپ شوم، نه اینکه رئیس باشم بلکه رئیس گروه باشم. یعنی کاری بکنم که افراد بتوانند به خوبی با هم کاری را انجام دهند و به اهمیت خود پی ببرند. من کار گروهی را دوست داشتم. ایده دوم اینکه علاقمند بودم روزنامه نگار شوم.

برگردیم به کن. برای اولین بار چه موقعی به این جشنواره رفتید؟

در سال ۱۹۷۴ بود که برای رادیوی – اروپا ۱ – کار می‌کردم. آن موقع رادیو مهم‌تر از تلویزیون بود. رادیو سریع بود، مسقیم بود، فرز بود. و در آن سال‌ها رادیو غنای دیگری داشت. برای چندین سال این برنامه‌ها را مستقیم از کن در رادیو ادامه می‌داد که محبوبیتی هم پیدا کرده بود. آن موقع‌ها ژیل ژاکوب تازه کار خود رادر کن آغاز کرده بود، و آنجا بود که با او آشنا شدم.

شما از امسال چگونه نقش خود را با تییری فرمو (دبیرکل جشنواره کن) تقسیم می‌کنید؟

نقش من در درجه اول اخلاقی است و مواردی که پیش آید، مسئولیت امضا کردن پای ورقه‌ها با من است.

فرض کنیم مثل چند سال پیش موردی برای یک کارگردان مثل «لارس فون تی ریر» پیش بیاد و مجبور شوید او را «شخص نامطلوب» برای کن بخوانید. چه کار می‌کنید؟

در چنین شرایطی، ترجیح می‌دهم ابتدا گفت‌وگو کنیم، با تییری هم به مشورت می‌پردازم. همیشه من اینطوری کار کرده‌ام. در مورد انتخاب فیلم‌ها، دوست دارم حتماً در جریان آن قرار گیرم. اما انتخاب به عهده تییری خواهد بود.

آیا فیلمی را به او پیشنهاد می‌کنید که سخت مورد علاقه شما باشد؟

وقتی برای این پست کاندید شدم به دبیر جشنواره گفتم که روحیه من‌‌ همان روحیه کاری خواهد بود که در کانال پلوس کار می‌کردم. راجع به همه چیزبحث می‌کردیم. حالا هم همین‌طور خواهد بود. اما ممکن است مسائل سیاسی پیش‌ آید، در این حالت حرف آخر با رئیس جشنواره است.

خالی بودن کامل دفترتان خیلی نظرم را جلب کرده، در همان حال برایم تعجب‌برانگیز است.

(می‌خندد) فکر نکنید همین طور باقی می‌ماند. من به یکی از دوستانم که طراح دکوراسیون خوبی است گفته‌ام برای دکورآرائی دفترم بیاید و آن را طبق سلیقه‌ام تزئین کند.

فکر می‌کنید که در تمام طول سال فقط به کار ریاست جشنواره خواهید پرداخت یا اینکه کارهای دیگری هم خواهید کرد؟

البته که به کار‌های دیگری هم خواهم پرداخت – در کانال ۵ تلویزیون یک برنامه هفتگی هنری – نمایشی دارم که در آن هنرمندان گوناگونی و ‌گاه افرادی از خانواده سیاست را دعوت می‌کنیم و به معرفی آن‌ها می‌پردازیم. معرفی کردن و شناساندن هنرمندان، واقعاً لذتبخش است.

از اینکه با این اشتیاق به کارتان ادامه می‌دهید، جای خوشحالی است. و از اینکه وقت این دیدار و گفتگو را دادید، بسیار سپاسگزارم.

خواهش می‌کنم. به امید دیداردر ماه مه در جشنواره کن.

برگرفته از ماهنامه فیلم، اردیبهشت ۹۴

در همین زمینه:

حضور برجسته زنان در جشنواره فیلم کن