برگرفته از تریبون زمانه *  

مدرسه فمینیستی: اگر برابری در اجتماع را به ایجاد امکان زندگی، انتخاب رضایتمندی برای تمامی افراد با توجه به تفاوت در خصوصیات و نیازهای آنها معنی کنیم، در حال حاضر زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی از امکان حضور برابر با مردان در عرصه اجتماع محروم اند. برای تأمین این برابری، جامعه باید با درک تفاوت در نیازها، موقعیت و اهداف افراد، موانع محدود کننده را رفع کند و به آنها امکان حضور و مشارکت اجتماعی برابر را بدهد؛ و شهر نیز به عنوان بستر و تجلی گاه حضور جامعه انسانی هم می تواند به اجتماع انسانی شکل دهد و هم می تواند از آن شکل پذیرد.

tafkik jenisiati

بیان مسئله: این موضوع که فضا و مکان، ساختاری اجتماعی دارد و با شکل و هویت خود روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد اکنون موضوعی عموماَ مورد تأیید است. همچنین می توان ادعا کرد که محوریت محیط شهری در شکل دادن به جغرافیای فمینیستی تاثیرگذار است.

محیط شهری، هم به منزله ی یک مقیاس فضایی کلیدی که جنسیت از طریق آن، تجربه و تثبیت می شود، و هم چارچوبی مفهومی که در آن جنبه های اجتماعی و اقتصادی زندگی بشر را می توان تحلیل کرد شناخته شد. و یا به صورت حداقلی، “محیط شهری” را می توان به مفهوم شرایط مکانی زندگی روزمره ی زندگی زنان نگاه کرد و به اهمیت آن پی برد.

حال استفاده و تخصیص فضاهای عمومی مسئله ای اساسی است که باید در هر مطالعه ای درباره ی زندگی روزمره زنان و مردان در شهر در نظر گرفته شود. اما این تجربه [لزوما] برای همه یکسان نیست؛ چرا که سن، جنس، صبقه اجتماعی و هویت قومیتی، بر تجربه زیسته و مهم ما از زندگی شهری تأثیر می گذارند. در سال های اخیر، شیوه های گوناگون (انسان شناسی، جامعه شناسی، جغرافیا، معماری،….) بوده است که در نتیجه روش های آنان فضاهای عمومی شهری را می توان از زوایای متفاوت که مکمل یکدیگرند، تعریف کرد.
در این مقال کوتاه سعی شده با استفاده از سنت وبری نوین یا “جغرافیای رفاه”، پرابلماتیک جداسازی جنسیتی فضای عمومی تهران را بررسی و واکاوی کنیم و در نهایت به این سوال اصلی که “آیا می توان روابط اجتماعی یک جامعه را بدون در نظر گرفتن فضای جغرافیایی که آن روابط در آن شکل گرفته بررسی کرد؟” پاسخ دهیم.

در پی تعریفی از فضای عمومی: مطالعات نظری بیشتر نشان داده است که مفهوم «عمومی»، چگونه در طول زمان تغییر کرده است. در حال حاضر، حوزه ی عمومی برای اشاره به مواردی چون «مربوط به دولت»، «قابل دسترسی برای همه» و «مورد توجه همه»، «مربوط به خیر عمومی یا منافع مشترک» به کار می رود. برای رسیدن به تعریفی جامع از سه منظر آن را بررسی می کنیم:

– از رویکردی اجتماعی- فرهنگی، فضاهای عمومی را می توان اماکنی برای ارتباط، برخورد و تبادل اجتماعی دانست که در آنها گروههای[اجتماعی] با منافع متفاوت، به هم می رسند.
– از منظر سیاسی، هر تعریفی می بایست نگاهی به اماکن عمومی به عنوان محیط هایی که در آن مردم می توانند در زندگی اجتماعی مشارکت داشته باشند و اماکنی که در آن صدای مردم شنیدده می شود، داشته باشد.
– و در نهایت از نگاه معمارانه، فضای عمومی را به عنوان فضاهایی که برای همه باز و قابل دسترسی هستند تعریف می کند، درست برخلاف فضاهای خصوصی که دسترسی به آنها کنترل شده و محدود است.(گارسیا رامون، ۳۱)

در پی تعریفی از فضای شخصیِ[زنان]: فرهنگ وبستر[۱]، حریم خصوصی را «حالت یا موقعیت جدا بودن از دیگران یا در معرض دید نبودن»، «مصونیت از مداخله، بدون کسب اجازه»، «مکان انزوا و رازداری» تعریف کرد.

در مطالعات نظری نیز مفهوم “خصوصی” معمولا اشاره دارد به مالکیت خصوصی یا به «زندگی شخصی و خصوصی» که شامل روابط جنسی نیز می شود. همچنین در رابطه با فضای شخصی زنان می توان این نکته را بیان کرد که بر اساس مطالعات روان شناسی محیط، منظور از فضای شخصی، فضای نامرئی اطراف هر شخص است که ممکن است مورد هجوم قرار گیرد. انسان از فضای شخصی خود هنگامی آگاه می شود که شخص بیگانه ای به او آن قدر نزدیک می شود که احساس ناراحتی و نا امنی می کند. اندازه این فضای شخصی برای زنان و مردان، همچنین در فرهنگ های مختلف متفاوت است. همچنین با توجه به تفاوت آشکار زنان و مردان در نیازهای عاطفی و احساسی شان فضای شخصی متمایزی را برای آنان می توان متصور شد.

جنسیتی شدن فضای عمومی

فضای عمومی جنسیتی هستند به این معنا که هم بازتابی از نحوه ی ساخته شدن و فهم جنسیت هستند و هم بر آن تأثیر می گذارند. در حالی که مردان از آزادی بیشتری در رفت و آمد در شهر و محدودیت کمتری در دسترسی به فضاهای عمومی دارند، فعالیت های زنان از عواملی مانند سن و نحوه پوشش تأثیر می پذیرد و محدود به زمان های خاصی است به عنوان مثال در حالی که مردان می توانند در هر ساعت از شبانه روز به خارج از خانه بروند و غالباَ هم این کار را می کنند، زنان معمولا در ساعات آخر شب بدون یکی از مردان فامیل یا یک زن دیگر، از خانه خارج نمی شوند. آنها معمولا ترجیح می دهند بازو به بازوی همراه شان راه بروند. مواقعی که با گروهی از دوستان شان هستند، راحت ترند، بلند می خندند و حرف می زنند.(غنام،۳۹) و جالب این که هر چه سن زنان بیشتر می شود به همان میزان اعتماد به نفس بیشتری را به دست می آورند و در نهایت در اجتماع راحت تر و مطمئن تر رفت و آمد می کنند.

همچنین می توان از تفکرات سنتی شهرسازی به عنوان دلیل دیگری بر جنسی نگریستن به فضای عمومی و جنسیتی شدن آن نام برد با این توضیح که بر طبق آن تفکرات، زنان به حوزه ی خصوصی و مردان به حوزه عمومی تعلق داشته اند. این تفکیک با وجود افزایش شهرنشینی، توسعه شهرها و تغییرات، همچنان باقی مانده و باعث ایجاد تناقضی شده است که نتیجه آن عدم آسایش و امنیت زنان در فضای شهری است. در این خصوص می توان از پل های عابر پیاده، پل های زیر گذر و تاریکی آنها به عنوان نمونه، نام برد.

جای واقعی زنان در فضای شهری تهران کجاست؟

درک نسبت اهمیت زن و فضا در جامعه امروزی دشوار نیست. شاید اولین و بدیهی ترین اهمیت موضوع، این واقعیت باشد که گسترش نقش و حضور زنان در «تولید اجتماعی فضا» در دهه های اخیر مناقشه برانگیز و مساله آفرین بوده است. حداقل این که از منظر سیاست فرهنگی، دولت دائماَ با این مساله درگیر است که چگونه زنان را در فضا، در جای خودشان بنشاند. اما نوعی «چانه زنی گرم» بین دولت و زنان در تمام دهه های گذشته شکل گرفته است. در این چانه زنی مناقشه بر سر این است که جای واقعی زنان در فضای شهری، کجا است؟ چه فضایی و چه میزان از فضا به زنان تعلق دارد؟

با این که تلاش شده است فضاهای شهری در ایران کنونی با توجه به اصول شهرسازی بنا شوند اما نبود توجه به تفاوت بین جنسیت زن و مرد- به اقتضای تفکر حاکم در شهرسازی- و تفات های ظریف آنها در استفاده از فضا باعث شده مردان درصد بیشتری از استفاده کنندگان فضاهای عمومی شهر را به خود اختصاص دهند. می توان این توصیف از شهر را تا حدودی ناشی از نگرش مردانه در ساخت شهر دانست. تصویر شهر ما نه تنها فاقد صراحت، بلکه خام و بدون ظرافت لازم است و از خطوط و رنگ های خشن و آزاردهنده تشکیل شده است.(تاجدار، ۳۲)

توجه به تفاوت های ظریفی که در زنان نسبت به مردان وجود دارد در هیچ کدام از طرح های شهری به چشم نمی خورد. برای نمونه متناسب نبودن ابعاد و تناسبات مبلمان شهری با شرایط زنان، امری مشهود است. اگرچه نمی توان با قاطعیت اظهار داشت که مبلمان موجود در شهرهای کنونی مختص مردان طراحی شده است اما می توان به جرأت گفت که نیاز زنان در بسیاری از موارد در نظر گرفته نشده است. نمونه بارز نادیده گرفته شدن تفاوت های رن و مرد در طراحی فضا و اِلمان های مورد نیاز، نیمکت هایی است که در ایستگاه های اتوبوس نصب می شود چرا که هم ارتفاع مناسب در آنها رعایت نشده است و هم راحتی و آسایش لازم را ندارد؛ گویی آن گونه طراحی شده است تا فقط وجود خود را به رخ شهروندان و مخصوصا مادران و کودکان خسته از دوندگی های روزمره بکشد. نیمی از استفاده کنندگان امکانات شهری بانوان هستند ولی مبلمان موجود، کاربری مردانه دارد، البته نه این که عمدی برای این موضوع باشد چون مردان در ایجاد این امکانات تصمیم گیرنده اند ناخواسته آنها را متناسب با وضعیت خود تعریف می کنند.(همان، ۳۳)

جداسازی جنسیتی و اوضاع آن در تهران

غفلت از توجه به جداسازی جنسیتی در مطالعات شهری، باعث نادیده گرفته شدن یک عنصر ساختاری مهم در فضاهای شهری و روند شهرنشینی شده است. اما درک اهمیت جداسازی جنسیتی هم نباید منجر به پافشاری بر تحلیلی شود که صرفاَ بر زنان و رفتار آنان تأکید دارد. پس هدف مطالعات فمینیستی نباید فقط زنان بلکه باید ساختار روابط اجتماعی ای را نشانه رود که به سرکوب زنان یازی می رساند و این کار مستلزم رویارویی با مسایل نظری است که در تحلیل مردسالاری مطرح می شود.(مک داول، ۸)

در باب اهمیت «زنان و شهر» و جداسازی جنسیتی همین بس که در سال ۱۹۹۴ سازمان توسعه و همکاری اقتصادی[۲] کنفرانس «زنان و شهر» را در پاریس برگزار کرد که بیانگر پیشرفت رهبری بین المللی زنان و مشارکت آنان در توسعه های شهری محسوب می شود، و این که اخیراَ کمیته مطالعات زنان دانشگاه آکسفورد مجموعه مقاله ای منتشر کرد که در آن گروهی از انسان شناسان، نشان داده اند چگونه الگوسازی جنسیتی فضا و محدود کردن زنان به قلمروی «خصوصی» از ویژگی های جوامع روستایی و شهری، سرمایه داری و سوسیالیستی است. البته تعریف حریم خصوصی در فرهنگ های مختلف یکسان نیست. و در ایران نیز همین اواخر کنفرانس «زن، معماری و شهر» برگزار شد.

با توجه به این که جداسازی جنسیتی مکان، در بسیاری جوامع معمول است. در خاورمیانه جدا کردن زنان از حوزه ی عمومی غالباَ در ارتباط با احساس غیرت در مردان دیده می شود و منزوی کردن آنان به عنوان مکانیزمی برای مهار جنسیت شان تحلیل شده است که از دید جامعه، عاملی است قدرتمند و بالقوه مخرب.(غنام، ۳۷)

زنان، خصوصیات بیولوژیک، مسئولیت ها و نگاه متفاوتی در مقایسه با مردان دارند که در نوع ارتباط آن ها با فضا تأثیر می گذارد. آنها تسهیلات خاصی را از فضا انتظار دارند که با خصوصیات جسمی و نیازهای عاطفی و روحی شان متناسب باشد و زندگی روزمزره و فعالیت شان را تسهیل کند. و البته با توجه به ایجاد استانداردهای فضایی از نظر جنسیتی از طرف مردان عموماَ شکل ایجاد شده پاسخگوی تمام نیازهای زنان نیستند.

در تهران نیز، شهرداری تهران با آگاهی از سهم ناچیز زنان در استفاده از فضاهای شهری به تأسیس مراکز زنانه در نقاط مختلف شهرها اقدام کرده است. و نکته با اهمیت این است که اولین و بیشترین فضاهای عمومی تفکیک شده در ایران در پایتخت قرار دارند.

در این رابطه می توان از تحقیق میدانی سارا کریمی که در “پارک مادر ارسباران” انجام داده کمک گرفت[۳] که زنان حضور یافته در آن پارک در شش گروه مختلف دلایل حضور خود در پارک های اختصاصی بانوان و عدم حضور در پارک های عمومی و ارزیابی خود از ساخت فضاهای تخصصی بانوان را این گونه بیان می کنند:
۱- تفکیک جنسیتی را مناسب نمی دانند و خواهان نظارت اجتماعی بیشتر بودند تا بتوانند از دیگر فضاها استفاده کنند
۲- تفکیک جنسیتی را مناسب می دانستند و علت عدم امنیت را در وجود مردان غریبه می دانستند.
۳- مخالف تفکیک جنسیتی فضاها بودند؛ خواهان آزادی و برابری در استفاده از فضاها بودند.
۴- تفکیک جنسیتی را راه حل نمی دانستند. اما پارک های زنانه را فعلا راه حلی برای محدودیت های قانونی و عرفی و امنیتی قلمداد می کردند.
۵- از ساخت پارک های زنانه استقبال می کردند و به علت محجبه بودن، آن را امکانی در جهت ارتقای کیفیت زندگی خود می دیدند.
۶- اظهار می داشتند در صورت داشتن امنیت و آزادی، پارک های زنانه انتخاب آنها نخواهد بود.

در پایان می بایست این نکته را عنوان کرد که ایجاد محدودیت برای زنان در فضای شهری و تفکیک جنسیتی تبعاتی از جمله محدودیت اشتغال برای زنان، عدم دسترسی مناسب به شبکه های حمل و نقل عمومی و محدودیت در فعالیت های اجتماعی و… را به همراه دارد که در فرصتی دیگر قابل بررسی است.

پی نوشت ها:

[۱] . merrian-websters conegiate dictionary

[2] OECD

3. این مقاله با عنوان “بررسی عملکرد احداث پارک های زنانه در شهر تهران: مطالعه ی موردی “پارک ارسباران”، نویسنده: سارا کریمی، در سایت زیر قابل دسترسی می باشد:
www.memarnet.com

منابع:

۱- تاجدار، وحید، مصطفی اکبری، “زنان و حکمروایی خوب شهر”، جستارهای شهر سازی، ش ۲۴ و ۲۵، بهار و تابستان ۱۳۸۷٫
۲- غنام، فرها، “بیرونی و اندرونی”، ترجمه رفعت شمس، مجله زن نگار، شماره ۱۲، ۱۳۹۲٫
۳- گارسیا رامون، ماریا دلورس، انا اورتیز، ماریا پراتز، “بازسازی محله با مطالبات زنان”، مجله زن نگار، شماره ۱۲، اردیبهشت ۱۳۹۲٫
۴- مک داول، ال، “جداسازی جنسیتی در فضای شهری”، ترجمه پرتو فرهودی، مجله زن نگار، شماره ۱۲، ۱۳۹۲٫

لینک مطلب در تریبون زمانه