یکشنبه ۴ اسفند (۲۳ فوریه) در مراسمی که در غزنی برگزار شد، این شهر با عنوان «پایتخت فرهنگی اسلام» وداع کرد. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی کشورهای اسلامی (ایسسکو) شارجه در امارات، بیشکک در قرقیزستان و اوآگادوگو در بورکینا فاسو را به عنوان پایتخت فرهنگی اسلام در سال ۲۰۱۴ برگزیده است. به این ترتیب روز گذشته، غزنی که به مدت یک سال پایتخت فرهنگی اسلام در آسیا بود با این عنوان وداع کرد و جایش را به بیشکک در آسیای میانه داد.
وزیران فرهنگ کشورهای عضو سازمان اسلامی آموزشی، علمی و فرهنگی (آیسسکو) که وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی است، در ششمین اجلاس خود در سال ۲۰۰۷ میلادی، غزنی را به همراه شهر مدینه در عربستان و شهر کانو در نیجریه بهعنوان پایتخت تمدن کشورهای اسلامی در سال ۲۰۱۳ انتخاب کرده بود. هدف این بود که غزنی بتواند اهمیت و جایگاهش در تمدن اسلامی را به یاد بیاورد.
شکوه و زوال تاریخی غزنی
غزنی که به آن غزنین و غزنه هم گفته میشود در شرق افغانستان قرار دارد. این شهر در زمان کوروش در قلمرو امپراتوری هخامنشی قرار داشت، و سپس در زمان اسکندر مقدونی و جانشینانش، رنگ و بوی هنر و فرهنگ هلنی و یونانی به خود گرفت. پس از آن غزنی به یکی از مراکز بسیار بزرگ و مهم بودایی تبدیل شد و تا زمان حمله اعراب مسلمان نیز این جایگاه را حفظ کرد. در دوران اسلامی، غزنویان این شهر را به پایتختی برگزیدند و از آنجا بر ایران و آسیای مرکزی و شمال هند حکومت کردند. با فتح بخشهای وسیعی در هند، غنایمی فراوانی از هند به سوی غزنی سرازیر شد. در زمان غوریان اما شهر مورد تهاجم قرار گرفت، اما بعد به عنوان یکی از پایتختهای آنان نیز انتخاب شد و دورهای دیگر از رونق و شکوه را تجربه کرد. غزنی در جریان حمله مغولها به کلی ویران شد.
از هر کدام از این دوران شکوه و زوال آثاری در غزنه باقی مانده است. مهمترین این آثار عبارتند از:
• تپه سردار
• بقایای کاخ مسعود سوم
• منارههای مشهور غزنی که در زمان سلطنت سلطان مسعود سوم و بهرام شاه ساخته شدند
• قلعه غزنی یا بالا حصار که زمانی یک دژ مستحکم نظامی بوده و هنوز نیز بر فراز شهر قرار دارد
• مرمرهای غزنوی
دستاوردهای نه چندان بزرگ
در سالی که غزنی پایتخت فرهنگی اسلام بود یونسکو در این شهر سمینارهایی برگزار کرد، حدوداً ۲۰ عنوان کتاب درباره تاریخ غزنی انتشار پیدا کرد و کتابهایی هم درباره این شهر و پیشینه و آثارش برای کودکان تدوین و در اختیار آنان گذاشته شد. افزون بر این با همکاری دولت افغانستان مقبره عبدالرزاق که یکی از بناهای پابرجا و از مقبرههای تیموریان بوده است، مرمت شد. یک گاهنامه هم با عنوان «غزنی» منتشر میشود.
ابتدا قرار بود دولت افغانستان سالانه ۲۰ میلیون دلار به بازسازی میراث فرهنگی غزنی اختصاص دهد، اما چنین نشد. با این حال به گفته سید مخدود رهبین، وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان در این مدت کارهای عمرانی در غزنی انجام شده. برای مثال یک مرکز فرهنگ اسلامی با یک بازار سرپوشیده و ۵۰ کیلومتر جاده آسفالت هم احداث شده. افزون بر این در کابل نمایشگاهی از ۱۲۹ نسخه کتاب خطی به افتخار غزنی برگزار شده است.
هیأت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) به نقل از وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان گزارش داده که از ۳۲ بنای تاریخی در غزنی کار ۱۷ بنا کاملآ تکمیل شده و کار ۱۵ بنای دیگر تا حدود ۸۰ درصد به انجام رسیده است. اما موسی اکبرزاده، والی غزنی میگوید بناهای تاریخی این شهر مرمت نشده است.
سال گذشته محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت محمود احمدینژاد پیشنهاد «خواهرخواندگی» میان شهرهای غزنی و نیشابور را مطرح کرده و گفته بود که ایران برای معرفی تمدن غزنی به جهانیان کمک میکند. اما در این زمینه کار محسوسی انجام نشد. سید مخدود رهین، وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان گفته است که هیچیک از کشورهای اسلامی تاکنون به درخواست او مبنی بر کمک به افغانستان برای نجات بناهای تاریخیاش پاسخ ندادهاند. در افغانستان ۱۲۰۰ بنای تاریخی در حال نابودی است.
مسئله ی بازسازیی غزنی به حیث پایتخت جهان اسلام و دیگربخش های افغانستان،به حیث محل زندگی مسلمان هاافسانه ی بیش نیست؛ودلیل عدم بازسازی غزنی ودیگرشهرهای افغانستان هم این است که، دراین کشورجنگ زده وقربانی تروریسم ، بدترین حکومت داری در12سال گذشته ادامه داشته است.حکومت داریی مسخره ی که هم کمک های بشردوستانه ی جامعه ی جهانی راتلف کرده وهم باعث بازگشت تروریسم به کشورشده است.روشن است.وقتیکه کسانی ازبیرون واردکابل می شوند،چندساختمانِ فاقدمهندسی وبرنامه ریزیی شهری رادرقالب هتل هاوتجارت خانه های بدساخت می بینند وگمان می کنند که دراین کشوربدبخت بازسازی راه افتاده است.
درحالیکه آن ساختمان های بدساخت ،دستاوردِ موادمخدر،غارت کمک های جامعه ی جهانی ودرآمدِ داخلی توسط مقام های فاسدحکومتی ،اِن جی اوکاران زشت کاروجاسوسی علیه منافع افغانستان،می باشد.برای اینکه، دانسته شود که چه فاجعه ی درافغانستان جریان دارد،بسنده می کندکه دربرونِ یکی ازهتل ها،پیش یاپس ازشرکت درعروسی یاصرف خوراک، نگاه کنیدکه باچه شمارزن وکودک گداگر،؛ودورتراز آن هم ، باچه هواومحیط زیستِ کشنده ی روبرومی شوید!باید افغانستان باچنین دستاوردِ مرگباری دست وپنجه نرم کند؛به این خاطرکه،پس ازبرکناریی اداره ی وحشت بارطالبان،به بهانه ی جنگ علیه تروریسم،زیرنام دموکراسی ،موبوکراسی یاحکومت اراذیل اوباش براین کشوربارکرده شد.حکومتی که هم سیاست افغانی امریکاومتحدانِ غربی اش راناکام ساخت وهم باگسترش فسادِ مالی واداری ،یابدترین حکومت داری،زمینه سازی برای بازگشت تروریسمِ طالبانی کرده است.ابراهیم ورسجی
ابراهیم ورسجی / 26 February 2014