زمینی که ما هر روز روی آن راه میرویم. به ما غذا میدهد، لباس میپوشد و به ما پناه میدهد. اقتصاد، زندگی و معیشت ما را حفظ میکند. ما برای بقای خودمان به زمین وابستهایم. با این حال، ما با آن مانند خاک رفتار میکنیم.
آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل
موضوع روز جهانی مقابله با بیابانزایی و خشکسالی امسال به نام «متحد برای زمین، میراث ما آینده ما» نامگذاری شده است. این اشاره و تلاشی برای توجه دادن به قدرت دگرگون کننده مدیریت پایدار زمین بهعنوان یک راه حل کلیدی برای حل چالشهای امروز است.
سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون هکتار از اراضی سالم و مولد را تخریب میکنیم. در این روند، خاکی که قرنها تولید آن طول میکشد در عرض چند دقیقه تخریب میشوند.
آیا با این سرعت تخریب خاک و از بین بردن منابع طبیعی تجدیدناپذیر این قدرت را داریم که زمین را به زندگی بازگردانیم؟ آیا ما میتوانیم روند این تخریب را به بازسازی تبدیل کنیم؟ راهی وجود دارد که از خشکسالی و سیل ویرانگر به اقتصادهای قوی و جوامع تابآور برسیم؟ و پرسش معاصرتر کلیدی این است که آیا میتوانیم اطمینان حاصل کنیم کسانی که زیست و زندگی آنها بیشتر به زمین وابسته هستند، در نحوه تصمیمگیری نظر و مشارکت داشته باشند؟
از ۷٬۷ میلیارد نفر ساکن کره زمین، تقریباً سه میلیارد نفر معادل، ۴۶٬۲ درصد از جمعیت جهان در مناطق خشک زندگی میکنند. گزارش ویژه در مورد تغییرات آب وهوا و خاک، که در سال ۲۰۱۹ توسط هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) منتشر شد، کلیشه مهمی را رد میکند: اینکه بیابانزایی مشکلی است که منحصراً مربوط به آفریقا یا استپهای بزرگ آسیای شرقی و جنوب است. در واقع درست است که این مناطق بهعلاوه خاورمیانه بسیار آسیبپذیر هستند، اما تنها این مناطق نیستند که آسیبپذیرند.
مساحت به اصطلاح نقاط داغ، یعنی سرزمینهایی که بین دهه ۱۹۸۰ و ۲۰۰۰ شاهد کاهش محسوس در بهرهوری پوشش گیاهی بودند، ۹٬۲ درصد از مناطق خشک جهانی که نیم میلیارد نفر در سال ۲۰۱۵ در آن سرزمینها زندگی میکردند بهشدت گسترش یافته است. وسعت مناطق تخریبشده بیش از همه (بهجز دلایل طبیعی مانند تغییر اقلیم و افزایش گرمایش جهانی) بهدلیل شیوههای کشاورزی ناپایدار، چرای بیش از حد، جنگلزدایی، آتشسوزی و شهرنشینی در دو دهه اخیر چهار برابر شده است. طبق گزارش بانک جهانی، هزینه بیابانزایی که بهعنوان از دست دادن درآمدی جهانی شناخته میشود، حدود ۴۲ میلیارد دلار در سال است.
کنفرانس و توافق و میزبانی عربستان
بهعنوان صدای جهانی حفاظت از خاک، کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با بیابانزایی(UNCCD) مهمترین پلتفرم جهانی است که در آن دولتها، مدیران و همه گروههای شغلی و جوامع مدنی گرد هم میآیند تا درمورد چالشهای امروزی بحث کنند و آیندهای پایدار برای زمین را ترسیم کنند.
UNCCD یکی از سه معاهده اصلی شناخته شده بهعنوان کنوانسیون ریو در کنار تغییرات اقلیمی و تنوع زیستی است. ما نمیتوانیم بحران آب و هوا، از دست دادن تنوع زیستی و تخریب زمین را جداگانه بررسی و برای آنها راه حل بیابیم. ما باید همه این مسائل را با هم حل کنیم و هدف داشتن زمین سالم در قلب دستیابی به این هدفها است، حفظ طبیعت و دستیابی به اهداف توسعه پایدار است.
این همان چیزی است که در کاپ ۱۶ COP16 UNCCD در ریاض، عربستان سعودی در اکتبر و نوامبر ۲۰۲۴، مصادف با سیامین سالگرد کنوانسیون، موضوع بحث خواهد بود. یک رویداد برجسته که هدفش حداقل روی کاغذ، پیشبینی تسریع اقدامات در حفظ خاک و تابآوری برای مقابله با خشکسالی و تغییر دهنده مسیر حرکتی پیوسته برای گذار سبز در عرصه انرژی در عربستان سعودی، منطقه و فراتر از آن طرح خواهد شد.
میزبانی عربستان سعودی
کاپ ۱۶ (COP16) ریاض بزرگترین نشست ۱۹۷ کشور عضو UNCCD، اولین نشست UNCCD است که در منطقه خاورمیانه برگزار میشود و بزرگترین کنفرانس چندجانبهای است که تاکنون از سوی عربستان سعودی میزبانی خواهد شد. سال ۲۰۲۴ همچنین سیامین سالگرد UNCCD است.
ابراهیم تیاو، دبیر اجرایی UNCCD میگوید:
امروز، ما در حال از دست دادن زمینهای حاصلخیز با سرعتی نگران کننده هستیم که ثبات، رفاه و پایداری جهانی را به خطر میاندازد. کاپ ۱۶ ریاض باید نقطه عطفی را در نحوه برخورد ما با گرانبهاترین منبعمان یعنی خاک و مقابله جمعی با وضعیت اضطراری خشکسالی جهانی نشان دهد.
مهم است توجه کنیم به اینکه میزبان روز جهانی محیط زیست امسال نیز عربستان سعودی بود و در بخش ویژهای به اهمیت توجه به رشد بیابانزایی در جهان و پیوند آن با توانمندی و همکاری همه کشورها پرداخت.
تأثیر بیابانزایی بر زندگی و زمین
خاک یکی از پیچیدهترین اکوسیستمهای طبیعت است که میزبان یک چهارم تنوع زیستی سیاره ما است و ارگانیسمهایی که در آن زندگی میکنند خدمات ضروری اکوسیستم مانند ترسیب کربن و تصفیه آب را به ما ارائه میدهند. طبق گزارش سازمان ملل، ما سالانه ۱۲ میلیون هکتار از زمینهای حاصلخیز را به دلیل بیابانزایی از دست میدهیم. این آمار با توجه به تأثیر مستقیم خاک سالم بر معیشت ما بسیار قابل توجه است.
بر اساس اطلس جهانی بیابانزایی که در سال ۲۰۱۸ توسط مرکز تحقیقات مشترک کمیسیون اروپا منتشر شد، بیش از ۷۵ درصد از زمینهای جهان در حال حاضر تا درجهای تخریب شده است، درصد بسیار بالایی که ممکن است تا سال ۲۰۵۰ به ۹۰ درصد برسد. هر ساله ۴٬۱۸ میلیون کیلومترمربع، یعنی تقریباً نیمی از مساحت اتحادیه اروپا، به ویژه در آسیا و آفریقا، دچار تخریب میشود. از هم اکنون تا سال ۲۰۵۰، ممکن است حدود ۷۰۰ میلیون نفر مجبور به مهاجرت به دلیل مشکلات کمبود منابع مرتبط با زمین شوند. تا سال ۲۰۳۰حدود ۵۰ میلیون نفر به خاطر نابودی خاک و امکان فعالیت اقتصادی بر زمین مجبور به مهاجرت خواهند شد.
بیابانزایی زمانی اتفاق میافتد که زمین حاصلخیز به یک منطقه بیابانی یا نیمهبیابانی تبدیل میشود. این امر بهدلیل ترکیبی از عوامل طبیعی و انسانی، مانند خشکسالی، جنگلزدایی، چرای بیش از حد، شیوههای کشاورزی ناپایدار و تغییر شرایط محیطی اتفاق میافتد. بیابانزایی بهطور قابل توجهی محیط زیست، سلامت انسان و توسعه اقتصادی و امنیت به ویژه مناطق خشک و نیمه خشک را تحت تأثیر قرار میدهد.
تغییر در الگوهای دما و بارش که منجر به کاهش بارندگی و افزایش دما میشود میتواند در میانمدت و طولانیمدت به تخریب خاک و بیابانزایی منجر شود. دوره ای خشکسالی نیز میتواند در سطوح مختلف به فرسایش خاک و از بین رفتن پوشش گیاهی بینجامد و به این ترتیب بقای گیاهان و حیوانات و انسان در مناطق آسیب دیده به مرور دشوار یا حتی غیرممکن میشود.
فرسایش خاک توسط باد و آب نیز میتواند منجر به از بین رفتن خاک سطحی شود که برای رشد گیاه حیاتی است. ما مجموعه این عوامل را نمیتوانیم مستقیماً کنترل کنیم، اما حتی همین عوامل را نیز میتوان با مدیریت هدفمند پوشش گیاهی مثبت کاشتهای استراتژیک درختان، مدیریت و برنامهریزی برای حفظ خاک ویژه در مناطق ساحلی و جنگلی و کشاورزی، حفظ حریم رودها و مدیریت سیلابها و تلاش برای حفظ تنوع زیستی تا حدی مهار کرد و از تأثیر آنها بر فرسایش خاک کاست. فرسایش، شور شدن و از بین رفتن مواد آلی خاک، جنگلزدایی و شهرنشینی، بهرهبرداری ناپایدار از منابع آب و خاک، امنیت آب و غذا، همه موضوعات حیاتی گره خورده در مسئله بیابانزایی است.
چرای بیش از حد دام میتواند به حذف پوشش گیاهی فرسایش خاک و در نهایت بیابانزایی منجر شود. جنگلزدایی، حذف درختان و سایر پوششهای گیاهی، نیز از عوامل مهم فرسایش خاک و بیابانزایی است.
فعالیتهای کشاورزی ناپایدار، مانند تککشت و استفاده بیش از حد از آفتکشها و کودها، کیفیت خاک را کاهش داده و به بیابانزایی کمک میکند.
در مجموع رشد جمعیت و شهرنشینی تقاضا برای غذا، آب و منابع را افزایش میدهد و منجر به گسترش و تکرار شیوههای ناپایدار استفاده از زمین و در انتها از بین رفتن همه پتانسیلهای حیاتی خاک میشود.
راههای مقابله با بیابانزایی
رؤیایی که اتحادیه آفریقا از سال ۲۰۰۷ برای رسیدن به آن تلاش کرده است، دیوار سبز بزرگ، یک راهرو سبز که از سنگال شروع میشود و به شاخ آفریقا میرسد، به طول کلی حدود ۷۸۰۰۰ کیلومتر و عرض ۱۵کیلومتر طبق برنامه پیش میرود، تا سال ۲۰۳۰ می تواند ۲۵۰ میلیون تن دی اکسید کربن را از جو جذب کند و ۱۰ میلیون شغل ایجاد کند و باعث رونق یکی از فقیرترین مناطق جهان گردد. وانگاری ماآتای، در روستایی در كنيا بزرگ شد. ماتایی که در شورای ملی زنان کنیا خدمت میکرد، ایده کاشت درخت براى حمايت از حفظ روستاهاى كنيا را طرح کرد و این حركت بعدها بهعنوان جنبش کمربند سبز شکل گرفت و امروزه بیش از ۵۰ میلیون درخت را نه تنها در كنيا كه در سراسر آفریقا کاشته است. او یکی از اولین افرادی است که به پیوند بین محیط زیست و حقوق بشر پی برد، او با جایزه صلح نوبل در سال۲۰۰۴ نخستین زن آفریقایی شد که جایزۀ نوبل دریافت کرد.
در سالهای اخیر، پروژههای نوآورانه مرتبط با کشاورزی هوشمند و آبیاری هوشمند پدیدار شدهاند که روشهای پیشرفتهای را برای کشت و آبیاری ارائه میکنند و به اپراتورهای بخش کشاورزی ـ غذایی فناوریهایی را ارائه میدهند که قادر به مدیریت بهتر منابع طبیعی هستند.
یک رویکرد جامع ترکیبی از هوش مصنوعی، سیستمهای پیشبینی آب و هوای فصلی با دینامیک زمانی متغیر و سنسورها و ماهوارهها امکان بیشتری را در رصد زمین، خاک پیش رو میگذارد. هدف این ابزار و شیوههای پیشبینی و مدلسازی بهبود قابلیتهای پیشبینی خشکسالی و روشن کردن درک ما از علل، میزان و نرخ رشد و پیامدهای خشکسالی در مقیاسهای زمانی انتخابی است.
میتوان به پروژه هوش مصنوعی برای خشکسالی (۲۰۲۴-۲۰۲۲) توسط آژانس فضایی اروپا (ESA) اجرا میشود اشاره کرد. این پروژه بر روی رویدادهای شدید اقلیمی متمرکز است. اطلاعات را خوشهای نظم میدهد و انحراف از دادهها را محاسبه میکند.
اما تخریب بسیار سریعتر از همه این ابزار و روشها حرکت میکند. خاکهایی که در نتیجه مدیریت ضعیف زمین در معرض تخریب قرار دارند، در نتیجه تغییرات آب و هوایی بهراحتی به بنبست میرسند. تغییرات اقلیمی از طریق تغییر الگوهای مکانی و زمانی دما، بارندگی، تابش خورشیدی و بادها، با عوامل انسانی بیابانزایی در همافزایی روشنی است.
تخریب خاک در ایران
سالانه یک میلیون هکتار به بیابانهای کشور افزوده میشود و نرخ بیابانزایی در ایران از میانگین جهانی بالاتر است و این به این معنی است که (مساحت ایران حدود یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۶ کیلومتر مربع است) کشورمان تا تقریباً ۱۶۴ سال آینده به بیابانی کامل تبدیل خواهد شد.
محرکهای تخریب زمین در مکانهای مختلف متفاوت است و علل تخریب با عامل انسانی اغلب با عوامل طبیعی همپوشانی دارند. در ایران مهمترین عامل گسترش بیابانزایی و فرونشست زمین و فرسودن خاک کشاورزی است. نماینده موقت فائو در سال گذشته در ایران: «ایران با دارا بودن مناطق وسیع خشک و نیمه خشک در حال مقابله و کنترل چالشهای مهمی از جمله کم آبی، تخریب سرزمین، بیابانزایی، خشکسالی و توفانهای گرد و غبار است. این چالشهای مخرب محیط زیستی تأثیر قابل توجهی بر بخش کشاورزی میگذارد.»
ما بخش زیادی از منابع آبمان را با بازدهی بسیار پایین برای کشاورزی و حتی صنعت قربانی کردیم. بنا به گزارش تحقیقی در سازمان پژوهشهای مجلس، شاخص بهرهوری آب ایران، ۱۱ برابر کمتر از کشورهای توسعه یافته است. در همین گزارش آمده است: در حالی که شاخص وابستگی کشاورزی به منابع آب زیرزمینی در قارههای آسیا، اروپا، اقیانوسیه، آفریقا و آمریکای شمالی به ترتیب ۳۸٬۵، ۲۹٬۵، ۲۴٬۷، ۱۸٬۳، ۴۵٬۷ است، میزان این شاخص در ایران ۶۲٬۱ درصد است.
در ایران اما آنچه نجاتبخش است نیز در روندی فرسایشی و مصرفی در حال نابودی است. یکی از مهمترین نجات بخشهای ایران کوههای زاگرس است. مجموعه جنگلهای بلوط و هیرکانی نجات بخش ایران بودند که به سرعت در حال نابودی هستند.
نگاه سازهای به مدیریت آب و تجاوز آشکار به حریم رودها با انتقال آب، انحصار منابع طبیعی و وابسته نگاه داشتن کشاورزان و دامداران به استفاده مستقیم و کم بهره از آب و خاک شیوهای بوده که در تمام این سالها حکمرانی ایران پیاده کرده است. بیابانهای ایران وسعتی نزدیک به ۱۰ میلیون هکتار از اراضی مرکز، جنوب و شرق کشور را در بر گرفته است.
به جز پیوستن به کنوانسیون جهانی مقابله با بیابانزایی، بهعنوان شروعی جدی، کمیته ملی بیابانزدایی تشکیل شد که هدفش تدوین سیاستها و استراتژیهای ملی و منطقهای بود. این اما مسیری است که در ۳۰ دهه اخیر هیچ نتیجه مؤثری نداشته است. برای مثال در سال گذشته که روز جهانی مقابله با بیابانزایی به توانمندسازی زنان و نقش و اثر زنان در مسیر مقابله با بیابانزایی اختصاص داده شده بود، میشد دید که اتفاقاً زنان، به ویژه زنان عشایر و روستایی چطور برای سالهای طولانی در صف نخست آسیب از نابودی و فرسایش خاک و کاهش پوشش گیاهی و مراتع و منبع آب قرار گرفتند و خالی و فقیر شدن روستاها با گسترش و عمیق شدن خشکسالی و کاهش منابع طبیعی به آنها آسیب رسانده است.
در گزارشی رسمی در سال گذشته رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور اعلام کرد: محدودیت اعتباری و منابع سالانه باعث شده هر سال بتوان تنها ۳۰۰ هزار هکتار از عرصه کشور را (در موضوع مهار بیابانزایی) مدیریت کرد چرا که میزان تولید بیابان در کشور بیش از سه برابر فعالیتهای ما برای مقابله با بیابانزایی است.
ما در عوامل انسانی و طبیعی منجر به گسترش بیابان در ایران تقریباً نه برنامه و نگاهی روشن به توسعه داریم و نه برنامهای برای مدیریت منابع آب و کشاورزی، مسیری که بذر ناامیدی میکارد و باد و گرد و خاک درو میکند.