بیستوپنجم فروردین خبر تلخ خودکشیِ یوسف سجادی از بازداشتیهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» منتشر شد. این اولین باری نبود که جامعه با خبر شوکآور و ناراحتکنندهی خودکشیِ زندانیان سیاسی پس از آزادی آنان مواجه شد. به غیر از آن دسته از خودکشیهایی که پس از آزادیِ زندانیان سیاسی اتفاق میافتد و کمتر کسی در نسبت دادن آنها به حکومت تردید دارد، شیوع خودکشی در بین زندانیان سیاسی پس از آزادیِ آنان پدیدهای سراغیافتنی است که نیاز به بررسیِ جامعهشناختی دارد.
پدیدهی خودکشیِ زندانیان سیاسی را میتوان به دو نوع تقسیم کرد: یکی خودکشیای است که در درون زندان صورت میگیرد و دیگری خودکشیای است که در بیرون از زندان اتفاق میافتد. به نظر میرسد دلایلی که در وقوع خودکشی توسط زندانیِ سیاسیای که در داخل زندان است و زندانیِ سیاسیای که در خارج از زندان است تأثیر دارند با یکدیگر تفاوتهایی دارند. این نوشته کنکاش در نوع دوم، یعنی خودکشیای است که پس از آزادیِ زندانیِ سیاسی از زندان اتفاق میافتد و متذکر ضرورت مراقبت از زندانیان سیاسی پس از آزادیِ آنان میشود.
اگر در ایران هستید و به خودکشی فکر میکنید، پیش از هر اقدامی با یکی از شمارههای زیر تماس بگیرید: اورژانس اجتماعی: ۱۲۳، اورژانس شهری: ۱۱۵، صدای مشاور: ۱۴۸۰، اورژانس روانپزشکی تهران: ۴۴۵۰۸۲۰۰.
محرومیتهای اجتماعی و خودکشی
زندانیِ سیاسی، علاوه بر رنجی که به لحاظ روانی و فیزیکی در زندان از سوی حکومت بر او تحمیل میشود، پس از آزادی از زندان، با مشکلات عدیدهای روبرو است که به امنیت روانیِ او آسیب جدی وارد میکند. بسیاری از زندانیان سیاسی پس از آزادیشان شغلی که پیشتر داشتهاند را از دست میدهند، اجازهی تحصیل و کار به آنها داده نمیشود، و گاهی دوستانشان نیز به دلایل محافظهکارانه برای حفظ امنیت خودشان آنها را تنها میگذارند.
از دست دادن فرصتهای شغلی و تحصیلی، و همچنین از دست دادن روابط انسانی از عوامل مادیای هستند که باعث تحمیل فشار روانیِ بیشتر به زندانیان سیاسی بعد از آزادیِ آنان میشوند. در واقع، محروم شدن زندانیِ سیاسی از حقوق و امکاناتی که پیشتر داشته باعث تحمیل فشار روانیِ بیشتر به او میگردد و فکر خودکشی را در او تشدید میکند.
زندانیِ سیاسی، که در لحظهی انجام کنش سیاسیاش پر از شور و امید تغییر بوده، بعد از آزادی از زندان به دلیل فشارهای اجتماعی و روانیای که بر دوش او است خودش را ناامید مییابد و آن چه را که پیشتر تغییریافتنی احساس میکرده اکنون غیر قابل تغییر مییابد. او خودش را در موقعیتی میبیند که در آن دست به یک اقدام جسورانهی سیاسی زده بی آنکه نتیجهای را که مد نظرش بوده گرفته باشد. در چنین موقعیتی، زندانیِ سیاسی قدرت خودش را و توان تأثیرگذاریاش را بسیار محدودتر از قدرت و توان رژیم میبیند. این وضعیت، که زندانیِ سیاسی خودش را در آن شکستخورده یافته، باعث فروپاشیِ روانی و تقویت فکر خودکشی در او میشود. ناامیدی و فروپاشیِ روانی مانند آنچه بر یوسف سجادی رفت، در نهایت، میتواند باعث شود تا فرد خودخواسته به زندگیاش خاتمه دهد.
افسردگی و مراقبت
در چنین وضعیتی، که از یک سو رژیم فشار بسیار زیادی را به لحاظ روانی، اجتماعی، و اقتصادی پس از آزادیِ زندانیان سیاسی بر آنها تحمیل میکند و از سوی دیگر جامعه بیرحمانه بسیاری از امکاناتی را که فرد پیش از زندانی شدناش از آنها بهرهمند بوده به دنبال محدودیتهایی که از سمت رژیم تحمیل شده از او دریغ میکند، مراقبت اطرافیان زندانیِ سیاسی از او تأثیر به سزایی در بهبود وضعیت روحیِ او دارد.
در چنین موقعیتی، این اطرافیان زندانیِ سیاسی مانند خانواده و دوستان صمیمی هستند که نقش عمدهای در بازیافتن توان روانیِ او دارند. در موقعیتی که جامعه به خاطر فشارهای حکومت فرصتهای پیشین را از زندانیان سیاسی میگیرد و حمایتاش را از آنان دریغ میکند، خانواده و دوستان نزدیکتر فرد قادرند تا به او در ترمیم ناراحتی و برگرداندن امیدش کمک کنند.
رژیم و دستاویز خودکشی
خود رژیم نسبت به تغییری که در وضعیت روحی و روانیِ بسیاری از زندانیان سیاسی بعد از آزادیِ آنها پیش میآید آگاه است و این مسئله در این که دلیل مرگ زندانیان سیاسیای که شواهد خبر از مقتول بودن آنها میدهد را خودکشی اعلام میکند و نه قتل تأثیر دارد.
در واقع، رژیم از ابزار فشار روانیای که بعد از آزادی روی دوش زندانیان سیاسی قرار دارد استفاده میکند تا آنان را حذف کند. در مورد چندین زندانیِ سیاسی که پس از آزاد شدن از زندان از دنیا رفتند رژیم دلیل مرگ آنها را خودکشی اعلام کرد و نه قتل.
در مواردی مانند مرگ یلدا آقا فضلی، زندانی و معترض ۱۹ سالهی ایرانی، که شواهد نشان میدهد خود رژیم شخصاً اقدام به کشتن آنها بعد از آزادیشان کرده دلیل مرگ خودکشی به خاطر افسردگی یا مسمومیت دارویی ذکر شده است؛ در حالیکه، شواهد پزشکیِ قانونی نشان نمیدهند که دلیل فوت شخص خودکشی بوده است. این یعنی اینکه رژیم از موقعیت دشواری که زندانیان سیاسی به لحاظ روانی و اجتماعی پس از آزادی در آن قرار میگیرند استفاده میکند تا انجام جنایتهایش را در حق زندانیان سیاسی هموار کند. فشارهای روانی و اجتماعیای که پس از آزادی از زندان دامنگیر زندانیان سیاسی میشود دستاویزی است برای جمهوری اسلامی تا آنها را برای همیشه از صحنهی فعالیت سیاسی حذف کند و خودکشی به دلیل افسردگی با مسمومیت توجیهی است که برای حذف آنان میآورد.