ناامیدی، آه و ناله و انفعال محض، ویژگی مقدر دورههای بحران برای فرودستان نیست. گاه مجموعهای از بنبستهای اقتصادی و اجتماعی میتوانند ابداعهایی برای حل مسائل زندگی به دنبال خود بیاورند. ایده «صندوق» در میان زنان طبقات پایین نمونهای از چنین ابداعی است.
در این گزارش ویژگیهای چنین صندوقهایی در گروههای خویشاوندی و آشنایان در میان زنان را مرور میکنیم.
ایده صندوق مشترک
تشکیل صندوقهای مشترک میان زنان فرودست سالهاست در ایران رواج یافته است. دستکم دو دههای میشود که در سطحی همهگیر چنین صندوقهایی به عنوان راهحلی دمدستی برای حل برخی مشکلات کوچک کار میکنند. گاه زنان یک محله یا یک روستا و گاهی زنان یک مجموعه خویشاوندی و گاهی هم زنان در یک شبکه دوستانه اقدام به برپایی یک صندوق مالی مشترک میکنند. تعدادشان معمولا بین ۱۰ تا ۳۰ نفر است. آنها هر ماه مبلغی در حد توان اعضا، برای حق عضویت تعیین میکنند. مبلغها سالانه تغییر میکند. اما حق عضویت هیچکدام از این صندوقها به یک میلیون در ماه هم نمیرسد.
پولهایشان کم است، اما دلهای بزرگی دارند. میدانند که جز همدردهایشان کسی برای حل مشکلات آنها حاضر نیست. به همین دلیل هم ماهیانه تلاش میکنند به هر ترتیب حق عضویتشان را بپردازند تا صندوق هم هنگام نیاز، از آنها حمایت کند.
اعضای صندوق در طول سال میتوانند دستکم یک بار وام بگیرند، آن هم وامی بدون بهره، ضامن و کاغذبازیهای بانکی معمول.
این وام میتواند هر بار مشکل یکی از اعضا را حل کند. موارد وامها هم چیزهای عجیبی نیست. گاهی برای خرید یک زودپز است و گاهی هم برای تعویض یک جارو برقی شکسته یا خرید سیسمونی نوزاد.
قسطهای وام بدون بهره صندوق بسیار سبک است. زنان به آسانی میتوانند آن را به صندوق بازگردانند. این ایده از هیچ جایی بر زنان طبقه پایین جامعه تحمیل نشده، بلکه محصول ضرورت و اضطرابی است که بر زندگی آنها حاکم است؛ راهحلی است موقت و زاده همبستگی خود آنها. محدود به منطقه خاصی از کشور هم نیست.
در سراسر ایران و هر جایی که نیازی برطرفنشده و مشکلاتی دامنهدار در میان زنان وجود داشته باشد، چنین صندوقهای مشترکی هم برپا است. نام و نشانی از صندوق در هیچ مرکز رسمی ثبت اسناد ثبت نمیشود. اصل بر همبستگی گروهی و اجتماعی است.
اجتماعیسازی حل مساله
اجتماعیسازی روش حل مشکلات در شرایطی که ساز و کارهای رسمی ناتوان و فاسدند، نه انتخاب بلکه ضرورت است. پولها و اندوختههای اندک زنان طبقه فرودست جامعه، دردی از آنها درمان نمیکند و نیازی برطرف نمیکند. اما جمع کردن آن و روی هم گذاشتن اندک داشتههایشان گاهی میتواند حداقل نیاز یک نفر را برطرف کند، نیازی که بدون حضور در چنان شبکهای دوستانه و پشتوانهاش احتمالا هیچگاه برآورده نمیشود.
این ابداعی است از جانب بیچیزترین زنان جامعه. آنان بی آن که خود ضرورتا آگاهی کاملی از راه ابداعیشان داشته باشند، آن را در مقابل ساختار مالی رسمی قرار دادهاند، آن هم در شرایطی که نظام اقتصادی سرمایهسالار حاکم، نه تنها هیچ راهحل مناسبتری برای حل مشکلات آنها ندارد، بلکه از هر وضعیت تنگدستانه مشابهی بهره میگیرد تا وامهایی پر دردسر و با سودهای ۱۸ درصدی به آنها تحمیل کند و چندبرابرش را از آنها بازستاند.، در حالی که وام گرفتن از صندوقهایی اینچنینی نه نیازی به ضامن و سفته دارد و نه سودی بابت آن پرداخت میشود. همگان به نوبت از آن بهرهمند میشوند. دقیقا معادل مبلغی که دریافت کردهاند، به صندوق پس میدهند.
خودگردانی
سه رکن اصلی این صندوقها عبارتاند از:
- زنان،
- ایده صندوق مشترک و
- خودگردانی فرودستان.
همگرایی این سه عنصر، وجه تمایز اساسی ابتکار صندوق با مسیری است که نظام اقتصادی مسلط طی میکند. سرمایه اصلی این صندوقها یک سرمایه اجتماعی است. کارکردشان اساسا مبتنی است بر اعتماد و همبستگیای که میان اعضا وجود دارد. نحوه مدیریتش ساختاری سلسلهمراتبی ندارد. مدیر یا مدیران صندوق انتخابیاند. قدرت و نفوذ خاصی به نسبت سایر اعضا ندارند. فساد و تبعیضی در آن وجود ندارد. همه اعضاء در جریان شرایط اعطای وام به دیگران قرار میگیرند و نظر میدهند. تصمیمگیریها افقی است. درک مشترک و همدلیای که از مشکلات به نسبت مشابه دارند مانع از بروز ستیز خاصی میان آنها میشود. ساختار این گروهها باز است. عضو جدید میتواند با معرفی شدن از سوی یک عضو دیگر به گروه بپیوندد.
زنان طبقه پایین جامعه، یعنی محرومترینها در جامعه ایران به این ترتیب، گامهای کوچکی برای حل برخی مشکلات برداشتهاند. این تلاش جمعی مبتنی است بر نوعی خودگردانی کوچک در یک مجموعه کوچک.
به نظر نمیرسد چنین ساز و کاری بتواند راهحلی دائمی و سراسری برای رویارویی با مشکلات معیشتی آنها باشد. اما آنچه اهمیت دارد نه سطح پوشش مالی این صندوقها، بلکه ایدهای مترقی است که در آن نهفته، ایدهای مبتنی بر همگرایی صندوق مالی مشترک، زن و خودگردانی.