شاید اولین مؤسسهای که به شکل حرفهای به جلد کتابها توجه کرد، انتشارات فرانکلین بود. در پی آن سازمان کتاب جیبی آمد که علاوه بر اینکه کتابهایی با محتوا روانه بازار میکرد، طرح جلد کتابها هم حرف تازهای برای گفتن داشت.
مجموعه کتاب هفته که توسط موسسه کیهان شکل گرفت، با طراحیهای مرتضی ممیز آثاری به یاد ماندنی بر جای گذاشت. تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان بُعد تازهای در طراحی و صفحه آرایی ایجاد کرد و تصویرسازی هم به این مجموعه اضافه شد. بعد از انقلاب بهمن ۵۷، عناوین و محتوای کتابها و ناگزیر طرح جلد هم رنگ و بوی سیاست به خودگرفت. با پیدایش کامپیوترهای خانگی و ابزارهایی که قرار بود کار را برای هنرمندان گرافیست هموارتر کند، نقاشیها، تصویرسازیها، کلاژهای دستساز کم کم جای خود را به عکسها و تصویرهای آماده میداد که با یک جستوجو در اینترنت، قابل دسترس بودند و فقط مونتاژ میشد. وقتی با طراحانی که بیشتر این سالها دغدغه جدی درباره هنر گرافیک کشورشان دارند، همصحبت میشوی، در وهله اول به این نکته پی میبری که همین ابزارهای دیجیتال چه بلایی سر گرافیک کشور آورده و به حافظه تاریخی آن لطمه زده است، طوریکه امروز بیشتر از فکر و اندیشه، ابزارها خودنمایی میکنند.
برای همین منظور، با چند طراح گرافیک در حوزههای مختلف دیداری داشتم تا دیدگاه آنها را درباره تغییرات و تحولات هنر گرافیک و طراحی جلد کتاب در پرتو تکامل ابزارها جویا شوم.
تورم در تصویر
با طراح گرافیکی که سالها است هم به عنوان مدیر هنری یک نشر و هم به صورت مجزا با نشرهای دیگر کار میکند، همصحبت میشوم. سوالم را اینطور میپرسم، طرح جلد خوب را چطور میتوان تعریف کرد؟ در پاسخ میگوید:
«شاید اینطور به نظر برسد که قاعده مشخصی برای طراحی جلد کتاب وجود ندارد. یعنی طراح میتواند از نقاشی استفاده کند یا عکس یا تصویرسازی. جلد میتواند ترجمان متن باشد یا نباشد، میتواند در ارتباط با محتوا باشد یا کاملا جدا و به عنوان یک اثر مستقل باشد. چنان که در گذشته بوده ولی الان فقط صرفا برای این است که جلد خالی نماند. باید حد رعایت شود، یعنی نه آنقدر خاص که مخاطب را محدود کند و نه آنقدر عام. همانقدر که جذاب و گیرا باشد باید توازن و تعادل در متریالی که طراحی شده، رعایت شود.
طرح جلد کتاب یا نشریه، اولین تصویری است که به چشم میآید، قبل از آنکه به اسم کتاب، یا مولف و مترجم دقت کنیم. تصور عموم این است که طرح جلد در فروش کتاب موثر است. اما در عمل کار به اینجا رسیده که بسیاری از طراحیها صرفاً ایجاد تورم در تصویر میکند. این مدیر هنری و طراح گرافیست در ادامه با اشاره به آثار ماندگاری که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا کتاب هفته به یادگار گذاشتند میافزاید:
«این روزها کمتر شاهد پیدایش چنین آثاری هستیم. طرحها الان بیشتر آلودگی بصری ایجاد میکند تا چشمنواز باشند. دیگر موسسهای نیست که طراحان را گرد هم بیاورد و این مجموعه را قدرتمند کند. هرکس که دسترسی به کامپیوتر دارد بدون اینکه زحمتی به خودش بدهد، چند عکس را با فونت ترکیب میکند و نامش را طرح میگذارد.»
قباد شیوا، هنرمند گرافیست در سفری به تورنتو در مصاحبه با شهروند گفته بود:
« من معمولا برای دانشجویان تفاوت های فرش ماشینی و فرش دستباف را مثال میزنم. تصاویری که با کامپیوتر خلق می شوند ممکن است خیلی خوش آب و رنگ باشند، اما هیچ حسی در آنها نیست، درست مانند فرش ماشینی.»
طراح گرافیستی که ما با او گفتوگو کردیم، با استناد به این سخن قباد شیوا یادآوری میکند:
«هر چیزی که به سمت ماشینی شدن برود و از تفکر و اندیشه دور باشد، از زیبایی و اهمیت آن هم کم خواهد شد.»
دگرگونی ماهیت و کیفیت سانسور
سانسور همواره چه در دوران پهلوی دوم و چه بعد از انقلاب بهمن ۵۷ هنرمندان را به اشکال مختلف با خود درگیر کرده است. هنرمند گرافیست دیگر که از هفده سال پیش تاکنون در زمبنه طراحی جلد کتابها با ناشران همکاری میکند، میگوید کیفیت و ماهیت سانسور در این مدت تغییر کرده است:
«نزدیک به هفده سال است که در طراحی جلد کتاب یا نشریه فعالیت داشتهام. با تمام فراز و نشیبهایی که داشته به این کار ادامه دادهام، چون فکر کردهام هر چه قدر هم این راه سخت و دشوار باشد، باید در کنار طراحیهای غیر حرفهای، طرحهای در خور هم باشد. سانسور از طرف اداره یا ارگان مسألهساز است ولی سانسور از طرف ناشر جدیتر و مخربتر است. ناشرانی که مدام نظر میدهند و باعث میشوند که فکرهای یک طراح در قالب دیگری اجرا شود. گاهی همین دخالتها باعث میشود که طراحانی که سالها در این زمینه کار کردهاند، کنار بکشند و بیشتر به صورت شخصی برای خود کار کنند، به جای اینکه طرحهای عقیم شده خود را روانه بازار کنند.»
با طراح دیگری که بیشتر فعالیتش در بخش طراحی جلد کتاب است و به گفته خودش با ده یا دوازده ناشر فعالیت میکند، همصحبت میشوم. او درباره اینکه چگونه سلیقه ناشران کار طراح هنرمند را تحت تاثیر قرار میدهد میگوید:
«هر ناشری سلیقه خودش را دارد و کم هستند ناشرانی که میدانند چه میخواهند و به اصطلاح دست طراح را باز میگذارند. شاید بشود گفت ناشران را به دو دسته میتوان تقسیم کرد. دسته اول ناشرانی که طراح را میشناسد و بعد از جلسات اولیه به یونیفرمی واحد میرسند و طراحی کتابها بر اساس آن پیش میرود. دسته دوم ناشرانی که با این موضوع غریبه هستند و در هر طرح جلد کتاب، نظرشان تغییر میکند که این گروه بیشتر از گروه قبل هستند».
در ادامه مثالی از نوع نحوه اعمال نظر یک ناشر میآورد:
«طرح جلد کار شده و فرستاده شده است. پیغام میرسد که طرح جلد خوب است و مورد پسند واقع شده؛ فقط چند تغییر جزئی هست. این جمله، یعنی قرار نیست، طرح کار شده به همان شکل قبلی باقی بماند. اگر به جای این تصویر، تصویر دیگری کار کنی، بهتر نمیشود! عنوان کتاب درشتتر باشد، لوگو از از طرف راست، به چپ منتقل شود و همینطور ادامه پیدا میکند و در آخر دو طرح جلد متفاوت که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند، مورد تایید ناشر واقع میشود، بدون آنکه رضایت خاطر داشته باشی.»
کاری از قباد شیوا کاری از جواد آتشباری کارهایی از رضا عابدینی کاری از پرویز بیانی کاری از فرشید مثقالی
به گفته این طراح یکی از دلایلی که دست ناشران در تحمیل سلیقه به هنرمند بازتر از قبل است، تعدد طراحان و اشباع بازار است:
«مدتهاست، هر چیزی از حالت طبیعی خود بیرون آمده و نگاه حرفهای به شغلها از بین رفته، متاسفانه در این شغل هم اگر کامپیوتر داشته باشی، میتوانی پشت میز بنشینی و تولید کنی. اگر زمانی در این کشور به طراحی و گرافیک بها داده شده به این خاطر بود که هم تعداد طراحان کم بود و هم از طرفی به آنها اجازه داده شده که فکر و اندیشه خود را پیاده کنند ولی الان سفارش دهنده چون فکر میکند که مبلغی در ازای هر جلد پرداخت میکند که البته ناگفته نماند زیاد هم نیست، پس میتواند بدون در نظر داشتن تخصص، نظرش را بیان کند.»
سلطه بازار
با بالا رفتن قیمت کاغذ، هزینههای سرسام آور چاپخانه که به صنعت نشر و چاپ لطمات جبرانناپذیری زده، ناشران هم برای اینکه کمتر ضرر کنند، برخی تکنیکها را که طراحان برای طرح کتاب در نظر میگرفتند حذف کردهاند تا از هزینههای جانبی پرهیز کنند از جمله «یو وی موضعی»، بخشی از طرح که نقرهکوب یا طلاکوب میشد و یا استفاده از کاغذی خاص که بر جلوه کتاب میافزود. با اینکه در سالهای دهه ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ که هنوز ابزارهای پیشرفته وجود نداشتند، طرح جلدها ساده اما در همان حال جذابتر بود. به گفته هنرمند طراح یادشده علاوه بر پیشرفتهای تکنولوژیک، نگاه بازاری هم به آثار لطمه وارد کرده است:
«حال هزار ابزارو تکنیک هم است، ولی تا زمانی که سفارش دهنده فقط نگاه بازاری داشته باشد، هیچ طرح جلدی ماندگار نخواهد بود، تا زمانی که ناشر به طراح جلد نگاه “اجرا کار” داشته باشد، هیچ طرح جلدی به وجود نخواهد آمد که در دسته طرحهای باارزش دهههای گذشته قرار بگیرد.»
علاوه بر طراحی جلد، طراحی پوستر سینما و تئاتر هم از کیفیت مطلوب برخوردار نیست. هرمنی که در این زمبنه فعالیت میکند میگوید:
«پوسترهای سینمایی مدتها است نگاه و ارزش هنری خود را از دست داده و فقط سرهای بازیگران است که ردیف کنار هم چیده شده. تنها تفاوت پوسترها در این است که چهرهها تغییر میکند. در ارتباط با تئاتر هم اوضاع به همین منوال است. برخی از طراحان همچنان سعی میکنند گرافیک را زنده نگه دارند. به همین خاطر بیشتر اوقات بدون گرفتن هزینه اضافی پوستری را طراحی میکنند و در اختیار سفارش دهنده قرار میدهند تا بلکه همین روش باعث شود، هنر گرافیک سرپا بماند.»
به گفته این هنرمند در کشورهای مختلف، مردم در زندگی روزمره هم با گرافیک در ارتباط هستند: تبلیغات بیلبوردها، پوسترهایی که در اقصی نقاط شهر نصب شده، متروها و هر جایی که چشم میبیند. در ایران اما چشم مخاطب هنوز تربیت نشده است.لذا سلیقهها هم محدود میماند به آنچه که دیده و میشناسد.
با طراحان دیگر که صحبت میکردم، همه به یک موضوع اشاره داشتند و آنرا علت اصلی این آشفتگی در حوزه طراحی میدانستند: دخالت بیش از اندازه سفارش دهنده و نداشتن تخصص و تبحر لازم که باعث میشود هنر گرافیک به انحطاط برود و در این میان طراحان حرفهای، از این حرفه کناره میگیرند و یا کمتر و گزیده کار میکنند و همین علت باعث به وجود آمدن اپراتورهایی میشود که فقط خواسته سفارش دهنده را اجرا میکنند.
انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران سالانه برای تهیه هر پوستر قیمتی تعیین میکند. به سبب تراکم طراحان اما این قیمتها رعایت نمیشوند:
«چون اولا سفارش دهنده چنین مبلغی پرداخت نمیکند از طرفی هم اگر طراحی بخواهد به این قیمتها وفادار بماند، فقط به صورت حرف باقی میماند چون افراد زیادی هستند که بدون درنظرگرفتن این مسائل با کمترین قیمت جای او را خواهند گرفت. پس اگر زمانی در بخشهای اصلی این کشور تغییرات اساسی صورت گرفت و مدیریت شد، این صنف هم نجات پیدا خواهد کرد.»
کجا حرف آخر را بازار نمی زند؟!
حسن گراف / 07 June 2021