شعرها را از بر هستیم <آفتاب مال من است. زمین هوا مال من است> . ای وای از بشر خودخواه که هنوز نمی داند از همه آنها بوجود آمده است. از آتش است از آب است از هواست و به خاک برمی گردد . شرح این تصویر خودخواهی ست او نور را در مقابل نور کنار می زند و نمی داند که اینکار همانند کنار زدن یک بچه از مادر اوست .
Anonymous / 20 January 2013
خدا به مردم ایران رحم کند چه بر سرمان آمده که فجایع تا این حد برایمان عادی شده از مرگ دیگران شاید لذت هم ببریم آینده مان خیلی سیاه به نظر میرسد اگر اینگونه بمانیم و به خود نیاییم خدا به ما رحم کند
Anonymous / 20 January 2013
این هم از بدبختی و توسری خوری ملت ماست اگر مردم میتوانستند حق خود را بگیرند و نگذارند پایمان شود, اگر اینقدر ترسو نبودند و در مقابل بی عدالتی به خیابان ها میریختند ؛ هیچ وقت فقر تا این حد پیش نمی آمد که این بر سر جوانان بیاید
Anonymous / 22 January 2013
من سایهای افتاده و لرزانم
افتادهام تا در ره جانانم
……
……
ای مهر درخشان، من شام سیاهم
تو رهرو گردون، من مانده براهم
سرگردانم
بی سامانم
از بیم تنهایی،…. پریشانم من
از من مگریز جانا که خود گریزانم من
گر………..
از این جان بازیها کجا پشیمانم من
تا نقاب چهره خورشیدم…….
تا نهان کننده اسرارم……….
………….
………….
همه جسمم او
همه جانم او
که نشانی از جانانم
——————-
بانو دلکش
Anonymous / 21 January 2013
ما برخواهیم خواست، منتها باید ایدئولوژی حاکم رنگ ببازه، مردم آگاه بشن بعد دسته جمعی میهن خود را کنیم آباد
Anonymous / 23 January 2013
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
شعرها را از بر هستیم <آفتاب مال من است. زمین هوا مال من است> . ای وای از بشر خودخواه که هنوز نمی داند از همه آنها بوجود آمده است. از آتش است از آب است از هواست و به خاک برمی گردد . شرح این تصویر خودخواهی ست او نور را در مقابل نور کنار می زند و نمی داند که اینکار همانند کنار زدن یک بچه از مادر اوست .
Anonymous / 20 January 2013
خدا به مردم ایران رحم کند چه بر سرمان آمده که فجایع تا این حد برایمان عادی شده از مرگ دیگران شاید لذت هم ببریم آینده مان خیلی سیاه به نظر میرسد اگر اینگونه بمانیم و به خود نیاییم خدا به ما رحم کند
Anonymous / 20 January 2013
این هم از بدبختی و توسری خوری ملت ماست اگر مردم میتوانستند حق خود را بگیرند و نگذارند پایمان شود, اگر اینقدر ترسو نبودند و در مقابل بی عدالتی به خیابان ها میریختند ؛ هیچ وقت فقر تا این حد پیش نمی آمد که این بر سر جوانان بیاید
Anonymous / 22 January 2013
من سایهای افتاده و لرزانم
افتادهام تا در ره جانانم
……
……
ای مهر درخشان، من شام سیاهم
تو رهرو گردون، من مانده براهم
سرگردانم
بی سامانم
از بیم تنهایی،…. پریشانم من
از من مگریز جانا که خود گریزانم من
گر………..
از این جان بازیها کجا پشیمانم من
تا نقاب چهره خورشیدم…….
تا نهان کننده اسرارم……….
………….
………….
همه جسمم او
همه جانم او
که نشانی از جانانم
——————-
بانو دلکش
Anonymous / 21 January 2013
ما برخواهیم خواست، منتها باید ایدئولوژی حاکم رنگ ببازه، مردم آگاه بشن بعد دسته جمعی میهن خود را کنیم آباد
Anonymous / 23 January 2013