اکبر گنجی – سیر تحولات ایران تا حد زیادی به متغیرهای خارجی وابسته شده است. متغیرهایی که از جمله شامل تحریم‌های فلج کننده، مذاکرات هسته‌ای، مذاکره یا عدم مذاکره‌ با آمریکا، سقوط یا بقای رژیم بشار اسد، امکان سرایت جنگ داخلی سوریه به عراق و لبنان و ترکیه، احتمال حمله‌ نظامی به ایران یا اپوزیسیون‌ سازی مشابه سوریه برای ایران می‌شوند. بدین ترتیب، سخن گفتن از ماه‌های پیش رو، بدون در نظر گرفتن این متغیرها و میزان تأثیرشان در سمت و سوی تحولات، از دقت و صحت تحلیل می‌کاهد.

فرض کنیم ۶ ماه آینده- تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری- شرایط فعلی پایدار بماند و در وضعیت امروز قرار داشته باشیم. آیت‌الله خامنه‌ای به دنبال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۹۲ با اهدافی به شرح زیر است:

الف- مشارکت حداکثری مردم در انتخابات به منظور مشروع قلمداد کردن نظام.

ب- حفظ آرامش در بالا (کنترل جنگ قدرت جناح‌های رژیم) و پائین (ممانعت از شورش و بسیج اجتماعی).

ج- تضمینی بودن نتیجه/فرآورده‌ انتخابات (رئیس جمهور مطیع رهبری).

ظاهراً هدف اول با هدف دوم و سوم در تعارض قرار دارد. آرامش و نتیجه تضمین شده، نیازمند افزایش فشار و سرکوب است. انتخابات در فضای بسته، غیررقابتی و قطبی نشده نمی‌تواند مشارکت حداکثری پدید آورد. اما مسئله به این سادگی‌ها نیست. واقعیت‌های دیگری نیز وجود دارد که نباید نادیده گرفته شوند. ساختار سیاسی ایران، ساختار سیاسی عراق صدام حسین، لیبی قذافی، مصر حسنی مبارک و کره‌ شمالی نیست.

اولاً: انتخابات حداقل به جنگ قدرت میان اصول‌گرایان تبدیل خواهد شد. جنگ قدرتی که طرفین با وعده‌ها و افشاگری‌ها در بخشی از جامعه شور و حال ایجاد خواهند کرد. حضور کاندیدای احمدی‌نژاد در برابر کاندیدای اصول‌گرایان سنتی چالش‌برانگیز خواهد بود. ضمن آن که جبهه‌ پایداری هم زیربار مشایی نمی‌رود و اگر احمدی‌نژاد بر حضور او اصرار ورزد، ممکن است شاهد حضور سه جریان متفاوت اصول‌گرایان در انتخابات باشیم. احمدی‌نژاد پیش‌بینی‌ناپذیر، ممکن است با ترفندهای تازه شگفتی‌ساز باشد.

ثانیاً: انتخابات طرف سومی هم خواهد داشت. اگرچه امکانی برای نامزدی چهره‌های شاخص

 اصلاح‌طلبان (موسوی، کروبی، خاتمی، عبدالله نوری و…) وجود ندارد، اما راه برای کاندیداتوری دیگر اصلاح‌طلبان (عارف، محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری و…) باز است. به احتمال زیاد سبزها و اصلاح‌طلبان از کاندیداتوری چهره‌های غیراصلی پشتیبانی نخواهند کرد. عارف با این‌که معاون اول محمد خاتمی بود، حمایتی کسب نخواهد کرد. اگر نجفی کاندیدا شود و مورد تأیید شورای نگهبان قرار گیرد، به طور قطع حداقل بخشی از اصلاح‌طلبان از او حمایت خواهند کرد.

انتخابات حداقل به جنگ قدرت میان اصول‌گرایان تبدیل خواهد شد. جنگ قدرتی که طرفین با وعده‌ها و افشاگری‌ها در بخشی از جامعه شور و حال ایجاد خواهند کرد. حضور کاندیدای احمدی‌نژاد در برابر کاندیدای اصول‌گرایان سنتی چالش‌برانگیز خواهد بود. ضمن آن که جبهه‌ پایداری هم زیربار مشایی نمی‌رود و اگر احمدی‌نژاد بر حضور او اصرار ورزد، ممکن است شاهد حضور سه جریان متفاوت اصول‌گرایان در انتخابات باشیم. احمدی‌نژاد پیش‌بینی‌ناپذیر، ممکن است با ترفندهای تازه شگفتی‌ساز باشد.

با توجه به این مقدمات، آیا فضای سیاسی بسته‌تر شده و سرکوب‌ها افزایش خواهند یافت؟ اگر چه شواهد و قرائنی برای این مدعا می‌توان ارائه کرد، اما شواهدی خلاف این مدعا هم وجود دارد.

یکم- روزنامه‌ها، هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌ها: روزنامه‌های اعتماد و آرمان به اصلاح‌طلبان تعلق دارند. روزنامه‌ اصلاح‌طلب بهار نیز به تازگی آغاز به کار کرده است. گفته می‌شود که بهار در خدمت عارف قرار گرفته است، اما تیم گرداننده‌ آن (سعید پورعزیزی، کسری نوری، بهروز گرانپایه و عموزاده‌ خلیلی) از اصلاح‌طلبانند.

هفته‌نامه‌های اصلاح‌طلب مهرنامه، آسمان، اندیشه‌ پویا و نسیم بیداری نیز ماه هاست که در حال انتشار هستند و نه تنها از داخلی‌ها، که از ایرانیان مقیم خارج نیز مقاله منتشر می‌کنند.

دوم- سخنرانی‌ها: اگر چه امکان سخنرانی درمحافل عمومی برای چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب وجود ندارد، اما گروه‌های اجتماعی با سید محمد خاتمی، موسوی خوئینی‌ها، عبدالله نوری، هاشمی رفسنجانی و… دیدار کرده و متن سخنان آنان نیز منتشر می‌شود. پیام تصویری محمد خاتمی به مراسم ۱۶ آذر دانشگاه تهران نه تنها در آنجا پخش گردید، بلکه در صفحه‌ روزنامه‌ی اعتماد ۲۱/۹/۹۱ بازنشر شد.

سوم- نزاع بر سر روابط با آمریکا و اشغال سفارت آن کشور در تهران: اخیراً بحث‌های داغی درباره‌ مذاکره‌ با آمریکا و اشغال سفارت آن کشور در سال ۱۳۵۸ در گرفت. مقاله‌های رد و بدل شده میان عباس عبدی و صادق خرازی یکی از آن موارد بود. نظرات ناقدانه‌ صادق طباطبایی [۱] و ابراهیم یزدی [۲] و پاسخ موسوی خوئینیها [۳] سه نمونه‌ دیگر در این خصوص است. نه تنها اشغال سفارت آمریکا به طور ریشه‌ای نقد و رد می‌شود، بلکه گروهی به طور علنی از مذاکره و رابطه‌ با آمریکا حمایت می‌کنند.

چهارم- نفی هژمونی روضه‌خوان‌ها و مداح‌ها: روضه‌خوان‌ها و مداح‌ها در بالا آوردن احمدی‌نژاد ایفای نقش کرده‌اند. پیروزی احمدی‌نژاد موجب شد تا آنان به دنبال هژمونی گفتمان خود بیفتند و تا حدی هم موفق شدند. اخیراً رسول جعفریان در نقد سخنان پناهیان- روضه‌خوان بیت رهبری- که در حضور

آیت‌الله خامنه‌ای ایراد کرده [۴]، گفته است:

«قریب هشت سال است که در این کشور مشتی روضه‌خوان، سردمدار فکر و اندیشه شده‌اند…با این حرف‌ها که نمی‌شود برای کشور راهبرد درست کرد و آینده‌نگری کرد. این‌ها مشتی بافتنی است که به درد اداره‌ مملکت نمی‌خورد… چطور آقای ابطحی در این حکومت زندانی و محدود می‌شود، اما افرادی مثل پناهیان که همان حرفها را، اما در قالب انقلابی می‌زنند و بعد از ظهور صغری، حرف از قواعد ظهور به میان می‌آورند و آماده‌باش می‌دهند، به راحتی فرصت می‌یابند که مدام در سیما مطالب و افکار و اندیشه‌های بی اساس‌شان منتشر شود… این‌که این افراد در محضر رهبری این مطالب را می‌گویند، معنایش این نیست که آن مطالب از نظر ایشان درست است.» [۵]

نقد جعفریان جنجال زیادی برپا کرد و گروهی به دفاع از پناهیان برخاستند، اما نقد “ظهورگرایی” و روضه‌خوان و مداح خواندن سخنران عزاداری رهبری، قابل توجه است.                                               

جمهوری اسلامی دموکراتیک و ملتزم به حقوق بشر نخواهد شد. اما فضا به صورت کنترل شده گشوده‌تر می‌گردد تا مشارکت حداکثری محقق شود. آیت‌الله خامنه‌ای فضای حضور اصلاح‌طلبان را ایجاد خواهد کرد، اما نه برای چهره‌های شاخص یا برای پیروزی آنان در انتخابات. بلکه برای گرم کردن تنور انتخابات و دستیابی به مشارکت حداکثری. این‌ها مقتضای ساختار جمهوری اسلامی، انتخابات و مدعیات است. اگرچه انتخابات آزاد و منصفانه و موثر نیست، اما انتخابات رقابتی میان “خودی“‌هایی که مانند ببر و پلنگ به نزاع می‌پردازند، فضای تنفس برای پائینی‌ها ایجاد می‌کند.

پنجم- نامه‌های سرگشاده به رهبری: نامه‌های سرگشاده‌ زندانیان سیاسی و برخی از فعالان سیاسی داخل کشور به رهبری ادامه دارد. نامه‌ها و فیلم‌های نوری‌زاد و نوشته‌ دکتر ملکی دو نمونه از آنهاست. [۶]

ششم- مناظره‌های تلویزیونی: مناظره‌های تلویزیونی در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ نقش مهمی ایفا کردند. آن تجربه از مدتی قبل به گونه‌ای جدید در حال تکرار است که بازتاب نسبتاً گسترده‌ای هم داشته است. مناظره‌ ابراهیم اصغرزاده و حسین شریعتمداری [۷]، مناظره‌ معصومه‌ ابتکار و روح الامینی [۸] و مناظره‌ صادق زیباکلام و حسین خسروپناه [۹] سه نمونه از این موارد هستند. صدا و سیما وعده داده است که این گونه مناظره‌ها را ادامه دهد. البته زیباکلام حضور دائمی در تلویزیون داشته و از آمریکا و

رضاشاه هم در سیمای جمهوری اسلامی دفاع می‌کند [۱۰]. اصغرزاده و ابتکار در سیمای جمهوری اسلامی از زندانیان سیاسی دفاع کردند.

کاندیداهای ریاست جمهوری هم مناظره‌های تلویزیونی خواهند داشت و کسب رأی، فرد را وادار به نقد وضع موجود و ظاهر شدن در چهره‌ اپوزیسیون می‌کند.

هفتم- مناظره‌های دانشگاهی: مناظره‌های دانشگاهی- با حضور دانشجویان- نیز اخیراً رونق گرفته است. مناظره‌ عباس عبدی و علوی‌تبار[۱۱]، مناظره‌ علوی‌تبار و نبویان [۱۲]، مناظره‌ علوی‌تبار و خسروپناه [۱۳]، مناظره‌ علوی‌تبار و عبدالهیان در قم، مناظره‌ علوی‌تبار با واسطی در مشهد، مناظره‌ مراد ثقفی و حجت‌الاسلام مهدی ابوطالبی در دانشگاه مشهد [۱۴] چند نمونه از این موارد هستند.

مناظره‌ها کمتر سیاسی و بیشتر دینی است. اما گزارش‌ها نشان می‌دهند که برخلاف نظر حکومت، این گونه مناظره‌ها با توجه به هزینه کردن صد درصدی اسلام توسط جمهوری اسلامی، به سود طرف مقابل تمام شده است و سخنان نوگرایان و منتقدان طالب بیشتری پیدا کرده است.

هشتم- نتیجه: جمهوری اسلامی دموکراتیک و ملتزم به حقوق بشر نخواهد شد. اما فضا به صورت کنترل شده گشوده‌تر می‌گردد تا مشارکت حداکثری محقق شود. آیت‌الله خامنه‌ای فضای حضور اصلاح‌طلبان را ایجاد خواهد کرد، اما نه برای چهره‌های شاخص یا برای پیروزی آنان در انتخابات. بلکه برای گرم کردن تنور انتخابات و دستیابی به مشارکت حداکثری.

 این‌ها مقتضای ساختار جمهوری اسلامی، انتخابات و مدعیات است. اگرچه انتخابات آزاد و منصفانه و موثر نیست، اما انتخابات رقابتی میان “خودی“‌هایی که مانند ببر و پلنگ به نزاع می‌پردازند، فضای تنفس برای پائینی‌ها ایجاد می‌کند. آیا مخالفان می‌توانند و می‌خواهند از این شرایط برای گذار به دموکراسی استفاده کنند؟