اکبر گنجی – ایران از نظر سیاسی در چه شرایطی به سر می‌برد؟ بگذارید از زبان داخلی‌ها و به حکم: “خوشتر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید از زبان دیگران”، به توضیح وضعیت بپردازیم. آن هم از زبان شخصیت‌هایی که روزی/ روزگاری از چهره‌های قدرتمند جمهوری اسلامی بودند.

یکم- محمد خاتمی در سی ام آبان سال ۱۳۹۱ گفته است: «مگر فلان آقای نظامی یا امنیتی حق دارد درون و بیرون نظام را تعریف کند؟ اینها یعنی چه؟ مثل این که مشکل فقط این است که چه کسی کاندیدا بشود؟ نخیر، آیا اصلا شما [یعنی ما اصلاح‌طلبان] را راه می‌دهند؟… ما می‌خواهیم زندگی کنیم، حرف بزنیم، امنیت داشته باشیم… آنچه برای ما مهم است این است که ما داخل نظامیم، هیچ کس حق ندارد بگوید چه کسی داخل نظام است و چه کسی خارج نظام… آیا کاندیدای اصلاح‌طلبان می‌تواند در این فضا همه‌

حرف‌هایش را بزند یا اگر بزند به انواع اتهامات متهم می‌شود؟… باز هم بر این نکته تأکید می‌کنم که گرچه ما اهل تحریم نیستیم، ولی عدم شرکت و نداشتن کاندیدا به هیچ وجه به معنی خروج از نظام نیست. نباید تحت تأثیر جنگ روانی قرار بگیریم» [لینک].

خاتمی براین باور است که اصلاح‌طلبان اصلی را به انتخابات راه نمی‌دهند، لذا آنها هم کاندیدایی نخواهند داشت. خاتمی وضعیت را آن چنان بسته می‌یابد که مطالبات اصلاح‌طلبان را به “امنیت داشتن” و “زندگی کردن” تقلیل می‌دهد. می‌گوید قدرت سیاسی از آن شما، اما باید امنیت داشته باشیم و زندگی کنیم.

دوم- آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها طی دیداری با بخش دانشجویی حزب اسلامی کار- که در ۶/۹/۹۱ انتشار یافت [لینک] – در توضیح وضعیت کشور موارد زیر را بازگو کرده است:

الف- تهمت‌زنی، دروغ‌گویی نظام: مردم به نظام اعتماد ندارند. یکی از دلایل آن، دروغ‌گویی و تهمت‌زنی بی‌شمار است: «این که هی بگویید فلانی بد است، فلانی فتنه‌گر است، فلانی صهیونیست است، فلانی آمریکایی است و فلانی چیست و فلانی چیست و غیره برای شما سودی نخواهد داشت. حتی اگر مردم باور کنند، و البته از بس دروغ گفته‌اید آن را هم باور نمی‌کنند».

ب- میزان اصلاح پذیری نظام: رژیم اصلاح‌طلبان را جاسوس و برانداز به شمار می‌آورد که از سر لطف به آنان اجازه‌ حیات داده است. هیچ نظر اصلاح طلبانه‌ای از آنان را نمی‌پذیرد: «این که اشاره کردید ما برای اصلاح امور به حاکمیّت پیشنهادی بدهیم این کار عملی نیست. آن‌ها ما را برانداز می‌دانند و نسبت به من هم نگاه‌شان این است که به قول سردارشان من آمریکائی هستم و آمریکا به من خط می‌دهد وبه قول یکی از نویسندگان‌شان و سایت‌های خلق‌الساعه و بی‌شمارشان، من افکار مارکسیستی دارم و به “ک گ ب” وصل هستم و البته آنهایی که این تهمت‌ها را می‌زنند همه آزاد هستند و هر روز هم وضعشان بهتر می‌شود. آن وقت من بیایم به آن‌ها بسته پیشنهادی بدهم؟ می‌گویند ما همین که شما را زنده گذاشته‌ایم، لطف کرده‌ایم و ما را به عنوان یک دشمن خطرناک می‌دانند و فکر می‌کنم که اگر روزی بر سر دوراهی سازش با آمریکا یا اصلاح‌طلبان قرار بگیرند، آمریکا را بر ما ترجیح می‌دهند».

پ- شرکت در انتخابات به شرط نفی موسوی و کروبی : آیت‌الله خامنه‌ای اصلاح‌طلبان را فتنه‌گر قلمداد کرده، و پیروانش، توبه از گذشته و بیزاری جستن از میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به عنوان شرط کاندیداتوری اصلاح‌طلبان مطرح کرده‌اند.

«می‌گویند اگر می‌خواهید در انتخابات شرکت کنید باید از فتنه ابراز بیزاری بجویید. ابراز بیزاری یعنی چه؟ یعنی از آقایان مهندس موسوی و حجت‌الاسلام کروبی تبری بجوئیم؟ ما خودمان آقای موسوی را به عنوان کاندیدا معرفی کردیم، و او مدعی است رایش را خورده‌اند و هنوز تکلیف این مسئله روشن نشده است. چون یک طرف دعوا را بر کرسی نشانده‌اند وطرف دیگر را در خانه‌اش زندانی کرده‌اند، حالا ما از او برائت بجوییم تا بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم و آنان همین داستان را دوباره تکرار کنند… می‌گویند از آقای خاتمی اعلام برائت کنید. تازه ول‌کن هم نیستند. از این سه تا که ابراز برائت کردید می‌گویند از دیگران هم ابراز برائت کنید، از آن‌ها که زندانی هستند هم ابراز برائت کنید وآخرش هم می‌گویند از خودتان و از گذشته‌تان هم اعلام بیزاری کنید. یعنی باید از همه این‌ها ابراز برائت کنید تا شما را قبول کنند. مرده شوی این قبول کردن را ببرد».

برخی مدعای احتمال کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی را مطرح کرده و گفته‌اند که او فردی است که اصلاح‌طلبان، اصول‌گرایان سنتی و تکنوکرات‌ها بر سرش اجماع خواهند کرد. به تعبیر دیگر، هاشمی رفسنجانی، “چاره‌ی بیچارگی” جمهوری اسلامی و نجات کشور است. اما وضع هاشمی حتی از ضرب المثل “طرف را به ده راه نمی‌دادند، سراغ خانه‌ کدخدا را می‌گرفت”، نیز بدتر است. برای این که به هاشمی حتی اجازه‌ سفر به زادگاه خودش را هم ندادند تا بداند که نمیخواهند در انتخابات نقش‌آفرین باشد.

ت- شرایط خاتمی از زندان بدتر است: اصلاح‌طلبان نه تنها از نظام حذف شده‌اند، بلکه در شرایط بدتر از زندان به سر می‌برند. حال برخی می‌گویند شرایط را بپذیرد، در انتخابات شرکت کنید تا حذف نشوید:

«می‌گویند که اگر در انتخابات شرکت نکنید حذف می‌شوید. از کجا حذف می‌شویم؟ از درون حکومت؟ سال‌ها است که ما را حذف کرده‌اند. آن دو بزرگوار را که در خانه‌شان زندانی کرده‌اند. عده‌ای هم که در زندان به سر می‌برند. کسی هم مثل آقای خاتمی در چنان محدودیت هائی بسر می‌برد که اگر در زندان بود راحت‌تر از این بود. خوب حذف کردن مگر چه معنایی جز این دارد».

ث- انتصابات خامنه‌ای- جنتی: آیت‌الله خامنه‌ای سرنوشت انتخابات را به آیت‌الله جنتی واگذار کرده و مقاصد خود را از طریق او تعقیب می‌کند. سخنان خداوند دارای معیار و معناست، اما مدعیات اینان فاقد ملاک و معناست: «ریش و قیچی دست آقای آیت‌الله جنتی است که بگوید چه کسی صلاحیت دارد و چه کسی ندارد. به کسی هم جوابگو نیست که دلایل تایید یا رد صلاحیت یک فرد را توضیح بدهد. وقتی خدا با انسان حرف می‌زند می‌فهمیم که چرا می‌فرماید این خوب است و آن بد است، ولی مشکل ما این است که نمی‌فهمیم که جناب جنّتی، در دایره‌ی کدام نگاه این را تایید می‌کند و آن را رد می‌کند… آن‌ها می‌گویند همه آزاد هستند، اما در چارچوب نگاه آقای جنتی، و این به نظر ما درست نیست. آقای جنتی بالاخره یک نفر است و نمی‌شود که همه خودشان را با قد و قواره‌ای که آقای جنتی متر می‌کند اندازه کنند و تطبیق دهند».

ج- انتخابات آزاد، یعنی کاندیداتوری مهندس موسوی: شرکت در انتخابات حق مردم و همه‌ گروه‌های سیاسی است، اما انتخابات باید آزاد باشد. وقتی موسوی و کروبی و ده‌ها تن دیگر را زندانی کرده، اصلاح طلبان فاقد رسانه، حق برگزاری نشست سیاسی، امکانات تبلیغاتی و مورد تهاجم تخریبی هستند؛ انتخابات آزاد فاقد معناست. در عین حال، نظام اگر فقط و فقط بپذیرد که موسوی از درون زندان کاندیدا شود، ما آزاد بودن انتخابات را می‌پذیریم:

«انتخابات آزاد آثار و علائمی دارد که اگر مردم آن‌ها را ببینند باور می‌کنند. اما بعید می‌دانم که حکومت تن به یک انتخابات آزاد بدهد. انتخابات آزاد یعنی این که آقای مهندس موسوی هم بتواند کاندیدا شود… حتی لازم نیست برای انتخابات از حصر هم بیرون آورده شود، فقط از داخل حصر منزلش اعلام کاندیداتوری کند. اگر رای آورد از خانه‌اش برود ساختمان ریاست جمهوری و اگر رای نیاورد همانجا بماند. اگر انتخابات آزاد نباشد، هر چقدر هم که ما بگوئیم آزاد است مردم باورشان نمی‌شود».

چ- پیش‌بینی بسته‌تر شدن فضای سیاسی: وضعیت ایران را به مرحله‌ای رسانده‌اند که شرایط روز به روز بدتر و بدتر خواهد شد. حقوق مدنی هرچه بیشتر نادیده گرفته خواهد شد، “هیچ امیدی” به برگزاری انتخابات آزاد وجود ندارد و “بعید” است رژیم تن به چنین امری دهد:

«من با مشاهده وضعیت موجود، هیچ امیدی ندارم که حاکمیت راه را باز کند تا تمام مردم آزادانه مشارکت کنند… با مشاهده این وضعیت متاسفانه می‌بینم که اجازه نمی‌دهند که انتخابات پیش رو انتخاباتی آزاد باشد. چون شرایط برایشان دشوار‌تر شده است. در سال ۸۸ مدیریت کشور به دشواری امروز نبود. همانطور که در سال ۸۴ هم به دشواری سال ۸۸ نبود… مدیریت کشور برایشان دشوار شده است و به روی همدیگر چنگ می‌اندازند و روز به روز هم وضعیت برایشان دشوار‌تر می‌شود و هر چه دشوار‌تر شود برگزاری انتخابات را سخت‌تر می‌کنند، چون احساس می‌کنند آزادی انتخابات سال ۸۸ را هم نمی‌توانند برقرار کنند. چون نگران هستند که از داخل انتخابات آزاد نتیجه‌ای بیرون بیاید که کار را برای آنان مشکل‌تر کند. خدا کند مشکلات کشور کمتر شود و به حد اقل برسد. در غیر این صورت هر روز دایره آزادی‌های مدنی و مشروع تنگ‌تر خواهد شد».

سوم- اجازه ندادن به هاشمی رفسنجانی جهت سفر به زادگاه خود: قرار بود هاشمی رفسنجانی برای مراسم اولین سالگرد درگذشت حجت‌الاسلام والمسلمین محمد هاشمیان- امام جمعه‌ سابق رفسنجان- به آن شهر برود. سخنرانی‌هایی برای او تدارک دیده و اعلام شده بود. شورای تأمین استان اطلاع می‌دهد که قادر به تأمین امنیت برگزاری این مراسم و با حضور هاشمی رفسنجانی نیست. گروه‌های فشار و لباس شخصی‌ها هم تهدیدات خود را آغاز می‌کنند. هاشمی که با ساختار تشکیلاتی و فرماندهی این نوع گروه‌ها به خوبی آشناست، سفرش را لغو می‌کند. هاشمی پیامی برای این مراسم ارسال کرد و در آخر آن نوشت:

این که خاتمی و موسوی خوئینی‌ها می‌گویند با کاندیداهای دسته دوم و سوم اصلاح‌طلبان وارد انتخابات نخواهند شد، این که می‌گویند با “کاندیدای اجاره‌ای” (کاندیدای اصول‌گرایان) وارد انتخابات نخواهند شد، این که می‌گویند کاندیدای اصلاح‌طلبان باید چهره‌های شاخص آنها (موسوی، کروبی، خاتمی، عبدالله نوری) باشد؛ معنایی جز عدم کاندیداتوری نخواهد داشت. برای این که آیت‌الله خامنه‌ای هزینه‌ زیادی بابت حذف اینان از نظام داده است، حال به چه دلیلی باید راه ورود آنان را هموار سازد؟ هاشمی رفسنجانی را به روستایش هم راه ندادند. بقیه‌ افرادی هم که قصد قطعی کاندیداتوری دارند، در انتظار مجوز رهبری به سر می‌برند.

«وظیفه‌ام بود که هم در مراسم اولین سالگرد ایشان حضور یابم و هم در این فرصت، دیدار با بستگان و همشهریان را تازه نمایم؛ دلم می‌خواست و برنامه‌ریزی هم شده بود که بیایم، اما به خاطر فشردگی برنامه‌ها در مرکز و ملاحظاتی که به آن آگاهید و ضرورت پرهیز از هرگونه تنش و اختلاف و گرفتن فرصت از سوءاستفاده‌کنندگان و بدخواهان افراطی، خود را از این سعادت محروم می‌کنم». [لینک]

مراسم با آرامش مطلق- بدون حضور هاشمی- برگزار شد. برخی مدعای احتمال کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی را مطرح کرده و گفته‌اند که او فردی است که اصلاح‌طلبان، اصول‌گرایان سنتی و تکنوکرات‌ها بر سرش اجماع خواهند کرد. به تعبیر دیگر، هاشمی رفسنجانی، “چاره‌ی بیچارگی” جمهوری اسلامی و نجات کشور است. اما وضع هاشمی حتی از ضرب المثل “طرف را به ده راه نمی‌دادند، سراغ خانه‌ کدخدا را می‌گرفت”، نیز بدتر است. برای این که به هاشمی حتی اجازه‌ سفر به زادگاه خودش را هم ندادند تا بداند که نمی‌خواهند در انتخابات نقش‌آفرین باشد.

چهارم- دیدار با هاشمی، خاتمی و سید حسن خمینی یعنی نفی اصول‌گرایی و عدم کاندیداتوری: سایت رجانیوز در دهم آذر ۱۳۹۱ طی خبری اعلام کرد که محمد باقر قالیباف- کاندیدای ریاست جمهوری- در ۲۳/۷/۹۱ با هاشمی رفسنجانی و سپس با محمد خاتمی و سید حسن خمینی “ملاقات محرمانه” داشته است. رجانیوز مدعی شده که “به برخی از جزئیات این دیدارها” دسترسی داشته و افزوده که “مدعیان اصول گرایی”، “لازم است مرزبندی صحیح و درستی با اصحاب و حامیان فتنه” داشته باشند. به همین دلیل، قالیباف باید «شخصاً در مورد علت و جزئیات دیدار با خاتمی به عنوان یکی از رئوس فتنه ۸۸، آقای هاشمی از حامیان برخی عناصر فتنه ۸۸ و سید حسن خمینی توضیح دهد.» [لینک]

روابط عمومی شهرداری تهران به سرعت با صدور اطلاعیه‌ای این خبر را تکذیب کرد. اما تکذیبیه دارای نکته‌ بسیار مهمی بود. نوشته‌اند: «متاسفانه برخی رسانه‌های فضای مجازی صرفا برای دست یافتن به بازدید بیشتر و یا به دلیل توهم دشمن‌پنداری بر خلاف صراحت فرمایش رهبر معظم انقلاب که تاکید داشتند رقیب انتخاباتی خود را دشمن اکبر تلقی نکنیم، به هر دروغ و شایعه‌ای متوسل می‌شوند.» [لینک]

گویی خبر دروغ دیدار قالیباف با این سه، مصداق تبدیل قالیباف به “دشمن اکبر” است. مگر دیدار با این سه تن چه جرم بزرگی است که آن را باید این چنین قلمداد کرد؟ رجانیوز مجدداً تأکید کرد که صحت خبرش “محرز” است و نوشت: «چنانچه روشن شود که آقای قالیباف با انگیزه نهی از منکر نسبت به برخی رفتارهای نادرست و همچنین روشن کردن مرزبندی خود با این افراد دیدار کرده است، مایه خوشوقتی دلسوزان انقلاب خواهد بود، اما انجام دیدار محرمانه و خبری نکردن آن با گذشت بیش از یک ماه، موجب بروز شائبه‌هایی می‌شود که رجانیوز پس از گذشت این مدت برای زدودن شائبه‌ها، دست به انتشار این خبر زد تا شاید آقای قالیباف به میدان روشنگری بیایند».

پنجم- نتیجه: این که خاتمی و موسوی خوئینی‌ها می‌گویند با کاندیداهای دسته دوم و سوم اصلاح‌طلبان وارد انتخابات نخواهند شد، این که می‌گویند با “کاندیدای اجاره‌ای” (کاندیدای اصول‌گرایان) وارد انتخابات نخواهند شد، این که می‌گویند کاندیدای اصلاح‌طلبان باید چهره‌های شاخص آنها (موسوی، کروبی، خاتمی، عبدالله نوری) باشد؛ معنایی جز عدم کاندیداتوری نخواهد داشت. برای این که آیت‌الله خامنه‌ای هزینه‌ زیادی بابت حذف اینان از نظام داده است، حال به چه دلیلی باید راه ورود آنان را هموار سازد؟ هاشمی رفسنجانی را به روستایش هم راه ندادند. بقیه‌ افرادی هم که قصد قطعی کاندیداتوری دارند، در انتظار مجوز رهبری به سر می‌برند.

آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها گفته است که آقای خاتمی رئیس ماست. خاتمی هم به صراحت خط مشی انتخابات را روشن کرده است: مرزبندی با دو طرف.

مرزبندی با اصول‌گرایان: اگر در انتخابات چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبان مجاز به کاندیداتوری نباشند، اصلاح‌طلبان نامزدی نخواهند داشت.

مرزبندی با ساختارشکنان: اصلاح‌طلبان جمهوری اسلامی را قبول داشته و به همین دلیل برخلاف براندازان، انتخابات را تحریم نخواهند کرد.

به تعبیر دیگر، بر این قرار حتی اگر انتخابات ریاست جمهوری رقابت منحصر به کاندیداهای اصول‌گرایان سنتی و اصول‌گرایان رادیکال باشد، سید محمد خاتمی و همفکرانش رأی خود را به صندوق‌ها خواهند ریخت، برای آن که مرزبندی شان با ساختارشکنان روشن باشد و هیچ کس هم نتواند آنها را خارج نظام قلمداد کند.