جود ایزابلا – تصور اینکه پیکرههای سفالین اروتیک را بتوان نوعی پورنوگرافی باستانی خواند، گاه بهانهای شده تا هنجارهای مدرن را با توسل به ریشههای بهظاهر «باستانی»شان توجیه کنند. این را آوریل نوول (April Nowell)، از باستانشناسان دانشگاه ویکتوریای کانادا میگوید، که مصاحبه کوتاه نشریه نیوساینتیست را با وی در ادامه میخوانید.
چه تصاویر و آثاری از عهد باستان را غالباً «پورنوگرافیک» نامیدهاند؟
بعضی مجسمههای زنانه ونوس (ایزدبانوی عشق و زیبایی روم باستان)، که در برخی ظواهر آناتومیکشان مبالغه شده است، و همچنین سنگنگارههای کهنی نظیر نقاشیهای محوطه باستانی Abri Castanet فرانسه که فرض میشود از اندام تناسلی زن باشد.
شما با چنین تعبیری مشکل دارید. با این حساب چه کسی را مقصر اشاعهاش میدانید؟ روزنامهنگاران، یا دانشمندان؟
مردم عاشق عهد ماقبل تاریخاند و رسانهها هم مایلاند از چیزهایی بنویسند که برای خواننده جذاب باشد – و یک نمونه کلیشهایاش هم همان تبلیغات جنسی است. اما وقتی در نیویوکتایمز تیتر میزنند که «سنگنگارهها: پیشآهنگ دختربازی»؛ و مجله Discover عنوان میکند که، “بر اساس شواهدی از تندیس ۲۶ هزارساله «ونوس ویلندورف» (Venus of Willendorf)، با سینههای برجسته و باسن گوشتالو”، عقدههای پورنوگرافیک مردان را میتوان به انسان کرومانیون نسبت داد؛ فکر کنم دیگر خط قرمزی شکسته شده. راستش را بخواهید، باستانشناسان هم در این مسأله تا حدی مقصرند –باید در انتخاب واژهها دقیق بود.
خودتان که بر این پیکرههای باستانی پژوهش داشتهاید، چه پیدا کردهاید؟
جود ایزابلا: یک نمونه کلیشهای همان تبلیغات جنسی است، وقتی در نیویوکتایمز تیتر میزنند که «سنگنگارهها: پیشآهنگ دختربازی»؛ و مجله Discover عنوان میکند که، “بر اساس شواهدی از تندیس ۲۶ هزارساله «ونوس ویلندورف»، با سینههای برجسته و باسن گوشتالو”، عقدههای پورنوگرافیک مردان را میتوان به انسان کرومانیون نسبت داد؛ فکر کنم دیگر خط قرمزی شکسته شده است.
این [پیکرهها] فوقالعاده متنوعتر از آن تک و توک انواعی هستند که مدام نشان داده میشوند: یعنی «ونوس هوله فلس» (Venus of Hohle Fels)، ونوس ویلندروف و «ونوس دولنی وستونیک» (Venus of Dolní Veˇstonice). بعضیشان مرد هستند و بعضیشان زن؛ بعضیشان انساناند و بعضی حیوان، یا موجودات افسانهای؛ بعضی لباس پوشیدهاند و بعضی هم نه. پژوهش تازهای توسط آلیسون تریپ (Alison Tripp)، از دانشجویان دوره دکترایم و همکارش نوآمی اشمیت (Noami Schmidt) نشان داده که اشکال بدن تندیسهای زنانهای که به حدود ۲۵ هزار سال پیش برمیگردند، به مراحل مختلفی از عمر زنان مربوط میشود و در اشکال و ابعاد مختلفی هم هستند. اینها همه حاکی از وجود تفاسیر مختلفی [برای این آثار] است.
آیا سایر تفاسیر این آثار باستانی هم، به همان اندازه که بعضی افرادْ آنها را «پورنوگرافیک» خواندهاند، هنوز در حد فرضیه هستند؟
بله؛ ولی وقتی ما برای تفسیر هنر ماقبل تاریخ، ایدههای کلی ارائه میدهیم، از «جادوی [مرتبط به] شکار»، یا «دین»، یا «جادوی [مرتبط به] باروری» سخن میگوییم. گمان نکنم این تفاسیر، همان بازخودهای اجتماعی «پورنوگرافی» را در پی داشته باشد. وفتی نشریات معتبری نظیر nature از اصطلاحاتی همچون “مدلهای [اروتیک] ماقبل تاریخی” و “سوژه جنسی ۳۵ هزار ساله” استفاده میکنند و موزهای در آلمان هم اظهار میکند که چنین پیکرههایی، “یا مادر طبیعتاند و یا مدل” (انگار که در عهد ماقبل تاریخ، هیچ نقش دیگری برازنده زن نبوده)، حرفشان مرجعیت و اعتبار دارد. این کار، دست روزنامهنگاران و پژوهشگران، بهویژه روانشناسان فرگشتی را باز میگذارد که ارزشها و هنجارهای فعلی غرب را با نسبت دادنشان به عصر “مهآلود ماقبل تاریخ”، طبیعی جلوه داده و برایشان مشروعیت قائل شوند.
اصلاً آیا ما هیچوفت میتوانیم هنر باستان را درک کنیم؟
فرانسویها بهویژه در این زمینه فعالاند و اقدامات خارقالعادهای را برای تحلیل نحوه ترسیم این نقاشیها و تعیین نوع حرکت هنرمندان باستانی حین خلق اثر، از پیش بردهاند. هیچوقت به نقطهای نخواهیم رسید که بگوییم: “این نقاشی از گاومیش، فلان معنی را میدهد”؛ اما مطمئنم بررسی دقیق هنر تصویرگری در عصر یخبندان، از جمله خلق همین پیکرهها، پنجرهای را به روی “زندگی روزمره”ی عهد پیش از تاریخ، خواهد گشود.
منبع: NewScientist
در همین زمینه:
گمانهزنیهای تازه درباره طرح معروف داوینچی
رمزگشایی از اسب خالدار غارنگارهها
توضیحات تصاویر:
۱ – پیکرهای موسوم به ونوس ویلندورف، با قدمت تقریبی ۲۵هزار سال که در سال ۱۹۰۸ در اتریش یافت شد. نمونه مشابه دیگری موسوم به ونوس دولنی وستونیک، که احتمالاً حدود چندهزار سال قدیمیتر باشد، در خاک جمهوری چک فعلی پیدا شد / منبع: Imagno/Gerhard Trumler/Getty
۲ – دکتر آوریل نوول، باستانشناس دانشگاه ویکتوریا / عکس از Janice Lee