سراج‌الدین میردامادی – بیروت، بعد از ظهر جمعه ۱۹ اکتبر / ۲۸ مهر: انفجار نسبتا عظیمی که حاصل بمب کار گذاشته شده در یک خودرو در منطقه مسیحی‌نشین موسوم به اشرفیه روی داد، تعدادی کشته و زخمی برجای گذاشت. گزارش‌ها کشته شدن وسام حسن، رئیس اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان را در این حمله تروریستی تأیید کردند.

در پی این حمله نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان استعفای خود را تقدیم میشل سلیمان رئیس جمهور این کشور کرد، اما رئیس جمهور با استعفای نخست‌وزیر مخالفت کرد و از میقاتی خواست به کارش موقتا ادامه بدهد.

به نظر می‌رسد این ترور آغاز فصل جدیدی از بحران سیاسی در لبنان باشد.

گفت‌وگو با علی مهتدی

در مورد ترور رئیس اداره اطلاعات سازمان امنیت لبنان و پیامدهای آن با علی مهتدی، روزنامه‌نگار و کارشناس مسائل دنیای عرب و خاورمیانه گفت‌وگو کرده‌ام:

ترور وسام حسن در مقام اول به نفع کیست و گرایش سیاسی آقای وسام حسن در جغرافیای سیاسی لبنان چه بود؟

علی مهتدی: آقای وسام حسن از نظر سیاسی وابسته به خانواده حریری بود و اصلاً قبل از ترور رفیق حریری جزو تیم محافظه‌ وی و چهره‌‌ای بسیار نزدیک به او بود. بعد از ترور آقای حریری او به ریاست بخش اطلاعات سازمان امنیت داخلی لبنان رسید و دستاوردهای بسیار بزرگی هم در این زمینه داشت. به طوری که به یک ترفیع درجه غیرعادی و غیرمعمول مواجه شد.

علی مهتدی:
«من فکر می‌کنم با توجه به نقشی که آقای وسام حسن در ظرف چهار پنج سال اخیر حداقل ایفاء کرده است، انگشت اتهام در درجه نخست به سمت حزب‌الله و هم‌پیمانانش و چهره‌ها و احزاب نزدیک به سوریه می‌‌رود. به‌خصوص با توجه به این که ظرف چند ماه گذشته یک پرونده بسیار حساس هم توسط آقای وسام حسن کشف شده بود که آن هم به موضوع میشل سماحه وزیر سابق لبنانی برمی‌‌‌‌گردد.»

ترور آقای حسن در درجه اول از نظر سیاسی به سود کسانی‌ست که قصد دارند درگیری‌های سوریه را به لبنان و دیگر کشورهای خاورمیانه بکشانند و مقداری از بار موجود بر دوش حکومت سوریه را کم کنند. با این حال درعرصه سیاسی لبنان خیلی به راحتی نمی‌شود گروهها و چهره‌ها را به دست داشتن در ترورها و انفجارها متهم کرد، زیرا فضای سیاسی یا فضای امنیتی در لبنان خیلی باز است و گروه‌های سیاسی لبنانی هم با وابستگی‌های خارجی‌ خودشان هرکدام به دنبال منافع خودشان هستند.

من فکر می‌کنم با توجه به نقشی که آقای وسام حسن در ظرف چهار پنج سال اخیر حداقل ایفاء کرده است، انگشت اتهام در درجه نخست به سمت حزب‌الله و هم‌پیمانانش و چهره‌ها و احزاب نزدیک به سوریه می‌‌رود. به‌خصوص با توجه به این که ظرف چند ماه گذشته یک پرونده بسیار حساس هم توسط آقای وسام حسن کشف شده بود که آن هم به موضوع میشل سماحه وزیر سابق لبنانی برمی‌‌‌‌گردد.

آقای مهتدی شما به میشل سماحه وزیر برکنارشده و نزدیک به سوریه اشاره کردید. چه قدر می‌توان در پرونده ترور وسام حسن انگشت اتهام را متوجه او دانست و اساساً میشل سماحه کیست و چه پیشینه‌ای دارد؟

میشل سماحه پیشینه سیاسی قابل توجهی دارد. وی از اعضای سابق حزب کتائب لبنان بود و بعدها تبدیل شد به یک چهره نزدیک به سوریه. پرونده ایشان البته یک پرونده بسیار جنجالی و یکی از مهم‌ترین پرونده‌ها ظرف حداقل ده سال گذشته در لبنان است. ایشان متهم شد به این که مواد منفجره‌ای را از سوریه دریافت کرده و قصد اجرای چند انفجار را در مناطق مختلف لبنان و علیه شخصیت‌های مختلف داشته است. نتیجه تحقیقات هم تقریباً این موضوع را ثابت کرده و ایشان به‌عنوان متهم شناخته شده است. نمی‌شود گفت که آقای سماحه در این ترور دست داشته، به خاطر این که آقای سماحه خودش مهره‌هایی‌ست از جریان‌های مختلفی که منافع سوریه را در لبنان تأمین می‌کنند. بعد از عقب‌نشینی نیروهای نظامی سوریه از لبنان در سال ۲۰۰۵، سوریه روش خود را در لبنان عوض کرد. تا آن زمان نیروهای سوریه مستقیم در مسائل داخلی لبنان دخالت می‌کردند و بر ‌‌آن‌ها نظارت داشتند و حتی در لبنان معروف بود که رئيس حتی یک دانشکده هم بدون نظر نیروهای سوریه نمی‌تواند تغییر کند.

بعد از آن، این روش تغییر کرد و سوریه از طریق عواملش بر لبنان تأثیر می‌گذاشت و سیاست‌های خود را بر لبنان اعمال می‌کرد و میشل سماحه هم یکی از این چهره‌ها بود که توسط وسام حسن کشف شد و به دستگاه قضایی سپرده شد. هیچ وقت سرنخی در مورد ترورها در لبنان کشف نشده، اما همیشه این موجی که ایجاد شده، باعث تغییراتی در عرصه سیاسی لبنان و حتی منطقه شده است. به‌عنوان مثال موجه قابل توجهی که بعد از ترور رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ در لبنان ایجاد شد، چهره سیاسی این کشور را بعد از سالها تغییر داد و احزاب و گروههای جدیدی را متولد کرد، جبهه‌گیری‌های جدیدی را ایجاد کرد و اکنون هم به نظر می‌رسد که بعد از ترور آقای وسام حسن موج جدیدی شروع شود. موجی که در درجه اول هدف آن جلوگیری از کشیده شدن درگیری‌های سوریه به لبنان است.

در این زمینه به‌خصوص نیروهای مسیحی لبنان بسیار تلاش دارند که از رسیدن این درگیری‌ها به لبنان جلوگیری کنند و لبنان را تبدیل نکنند به عرصه‌ای برای معامله سوریه با کشورهای اروپایی. به خاطر مرز مشترکی که لبنان با اسراییل دارد و همچنین حضور مسلحانه حزب‌الله‌ که به ایران و سوریه وابسته است در این کشور، نیروهای مسیحی همواره خواسته‌اند از بروز درگیری در لبنان جلوگیری کنند و اجازه ندهند از این طریق سوریه معامله‌ای را با کشورهای غربی کند. در عین حال لبنان هم برای کشورهای غربی اهمیت بسزایی دارد و آن‌ها هم حداکثر تلاش خودشان را تا الان کرده‌اند که این درگیری‌ها به لبنان نکشد. اما این ترور می‌تواند یک مقدار در آینده نزدیک چهره لبنان را تغییر دهد و یکنوع صف‌بندی و گروه‌بندی جدیدی را در لبنان شکل دهد. با توجه به این که آقای وسام حسن کاندیدا اصلی ریاست بر سازمان امنیت داخلی لبنان در سال ۲۰۱۳ نیز بود.

خود محل انفجار تروریستی که به مرگ وسام حسن منجر شد در محله‌ مسیحی‌نشین بیروت انتخاب شده بود. آیا انتخاب این محل انفجار هم می‌تواند پیام خاصی داشته باشد؟

دقیقاً همین طور است. شهر بیروت به دو منطقه شرقی و غربی تقسیم می‌شود. در منطقه غربی عموماً سنی‌های نزدیک به خانواده حریری سکونت دارند و در منطقه شرقی مسیحیانی هستند که نزدیک به حزب کتائب یا حتی نزدیک به قوات لبنان به رهبری سمیر جعجع هستند. طرفداران میشل عون، که از احزاب و چهره‌های نزدیک به حزب‌الله و سوریه است، در این منطقه بسیار کم هستند. محل انفجار فاصله بسیار کمی با دفتر مرکزی حزب کتائب در محله اشرفیه بیروت داشته و همچنین ظاهراً ۴۰ متر بیشتر هم با دفتر امین جمیل نماینده حزب کتائب در پارلمان لبنان فاصله نداشت. بروز انفجار در این منطقه که یک منطقه تجاری، مسکونی و همچنین به گونه‌ای منطقه حزبی و امنیتی‌ست، این پیام را برای نیروهای مسیحی دارد که یا باید روش خودشان را تغییر دهند و کمی از انتقادات خودشان از سوریه کم کنند و یا این که ممکن است موج انفجارها و ترورهایی که لبنان بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ شاهد آن بود، بار دیگر شکل گیرد و در آینده چهره‌های مخالف سوریه و حزب‌الله در این کشور هدف این ترورها قرار گیرند.

آیا جریان ۱۴ مارس نزدیک به آقای سعد حریری در کشاکش بحران در سوریه به شورای ملی انتقالی سوریه و ارتش آزاد نزدیک بود، حمایت‌ها و پشتیبانی‌هایی می‌کرد یا نه؟

از نظر سیاسی جریان ۱۴ مارس از اپوزیسیون سوریه حمایت کرده است. اما آنچه اتهام اصلی این جریان از طرف سوریه معرفی شده، حمایت مالی و تسلیحاتی‌ست که به‌خصوص سعد حریری را متهم به آن کرده‌اند و قوات لبنان به رهبری سمیر جعجع را که از اپوزیسیون سوریه حمایت مالی کرده است. اگر این وقایع را کنارهم قرار دهیم، می‌شود انگشت اتهام را به طرف سوریه و هم‌پیمانان داخلی آن در لبنان گرفت. اما بازهم با قطعیت نمی‌‌شود چیزی گفت و خود جریان ۱۴ مارس هم در نشست اضطراری که شب گذشته در بیروت تشکیل داد، همین کار را کرد و سوریه را به صراحت متهم کرد به دست داشتن در این ترور. امری که توسط حزب‌الله به شدت تکذیب شد.