آنا رینگسترومجایزه نوبل پزشکی امسال را دانشمندانی از انگلستان و ژاپن، به پاس تبدیل سلول‌های بالغ به سلول‌های بنیادیِ شبه‌جنینی، از آن خود کردند. جان گوردون (John Gurdon) از انیستیتو گوردون کمبریج، و شینیا یاماناکا (Shinya Yamanaka) از دانشگاه کیوتو، موفق به تولید بافت‌های کاملاً بالغی شده‌اند که عملکردی شبیه سلول‌های بنیادیِ یک جنین از خودشان نشان می‌دهند.

جایزه یک میلیون و دویست‌هزار دلاری نوبل پزشکی امسال، در واقع به کاری اعطا می‌شود که گوردون حدود پنجاه سال پیش، و در سال تولد یاکامانا آن را شروع کرده بود و پنج سال پیش هم با آزمایش ابتکاریِ همین دانشمند ژاپنی به ثمر رسید. این آزمایش، تحول شگرفی را در رشته پزشکی ترمیمی به‌وجود آورد؛ رشته‌ای که در آن سعی می‌شود از طریق پرورش بافت‌های سالم به مصاف بیماری‌ها رفت. هیئت نوبل، در بیانیه خود اعلام کرده‌: “این کشفیات بزرگ، دیدگاه‌مان را برای همیشه نسبت به نحوه رشد سلول‌ها و تخصیص وظایف‌شان دگرگون کرد”.

تمام بد‌ن ما، پیش از آنکه به مجموعه‌ پیچیده‌ای از سلول‌های پوستی، خونی، عصبی، ماهیچه‌ای و استخوانی بدل شود، از سلول‌های بنیادی جوانه زده‌ است. حال انتظار می‌رود همین سلول‌ها را بتوان برای ترمیم بافت‌هایی که مثلاً طی ضایعات نخاعی یا بیماری پارکینسون آسیب جدی دیده‌اند، استفاده کرد.

تمام بد‌ن ما، پیش از آنکه به مجموعه‌ پیچیده‌ای از سلول‌های پوستی، خونی، عصبی، ماهیچه‌ای و استخوانی بدل شود، از سلول‌های بنیادی جوانه زده‌ است. حال انتظار می‌رود همین سلول‌ها را بتوان برای ترمیم بافت‌هایی که مثلاً طی ضایعات نخاعی یا بیماری پارکینسون آسیب جدی دیده‌اند، استفاده کرد. در گذشته، دانشمندان امکان بازگرداندن سلول‌های بالغ را به حالت بنیادی‌شان منتفی می‌دانستند. این بدین‌معنا بود که تنها منبع استحصال سلول‌های بنیادی، جنین انسان است و همین مسأله هم پژوهش‌های این رشته را با چالش‌های اخلاقی متعددی مواجه کرده بود.

در سال ۱۹۶۲، گوردون موفق شد اولین حیوان سالم شبیه‌سازی‌شده را با تزریق DNA سلول‌های روده‌ یک بچه‌قورباغه به سلول تخمک یک قورباغه دیگر، به وجود آورد. این آزمایش‌، چند دهه قبل از آنکه دانشمندان موفق به تولید نخستین پستاندار شبیه‌سازی‌شده، یا همان بزغاله‌ دالی بشوند، نشان می‌داد که سلول‌های بالغ هر جاندار، اطلاعات سایر سلول‌های بدن‌اش را هم درون خود دارند. حدود چهل سال بعد، یاکامانا با تزریق چندین گونه ژن به سلول‌های پوستی یک موش، موفق به بازسازی سلول‌های بنیادی این حیوان شد. این کشفیات عملاً نشان می‌داد که سیر تکاملی سلول‌های بالغ را می‌توان معکوس کرد و دوباره آن‌ها را به حالت بنیادی درآورد.

دکتر شینیا یاماناکا

سلول‌های بنیادیِ حاصل از بافت‌های بالغ را به‌اصطلاح، «سلول‌های بنیادیِ پرتوان القایی» یا iPS می‌نامند. از آنجاکه شاید بتوان روزی بیماران را از طریق سلول‌های بنیادی خودشان درمان کرد، احتمال اینکه بدن‌شان مانع از رشد این سلول‌ها بشود هم کمتر است. انیستیتو گوردون، در وب‌سایت اختصاصی خود آورده است: “هدف نهایی، تولید نسخه‌های یدکی از تمام انواع سلول‌هاست”.

در ادامه این یادداشت، آمده است: “مایلیم راهی را برای تولید سلول‌های یدکی قلب یا مغز، از طریق سلول‌های پوست یا خون پیدا کنیم. نکته مهم این است که سلول‌های جایگزین، باید از شخص واحدی باشند تا مشکلات ناشی از مقاومت بدن فرد، و لذا نیاز به غیرفعال کردن موقت دستگاه ایمنی‌اش پیش نیاید”. طی تنها شش سال، بالغ بر چهارهزار ارجاع به مقاله یاکامانا در این‌باره داده شده است.

او در جریان یک کنفرانس خبری، از تیم پژوهشگران جوانش تشکر کرد و گفت: “فوق‌العاده خوشحالم. اما فشار سنگین مسئولیت را هم از هم‌اینک احساس می‌کنم”. گوردون نیز اظهار می‌کند که در سنین نوجوانی، علاقه چندانی به علم نداشته و در طول دوران مدرسه هم این احساس‌اش تقویت شده؛ اما در دانشگاه علایق‌اش عوض شده‌اند. او هنوز گزارش مکتوبی از دوران مدرسه‌ را در قاب عکسی روی میزش دارد که معلم‌اش در آن نوشته بود: “مطمئنم افکاری در سرش می‌گذرد که دانشمند بشود. این کار اتلاف وقت محض خواهد بود؛ چه برای خودش، و چه برای کسانی که به‌وی تعلیم می‌دهند”.

هنوز اول راهیم

حوزه‌های تحقیقاتی  وابسته به سلول‌های iPS، هنوز راه درازی را پیش رو دارند. دانشمندان هیچ نمی‌دانند که در صورت کِشت موفق این سلول‌ها هم آیا تضمینی هست که رشدشان قابل کنترل باشد و احیاناً به ظهور تومورهای سرطانی نیانجامد؟ بعضی از آن‌ها معتقدند استفاده از سلول‌های جنینی به‌منظور مقابله با بیماری‌ها، در مقایسه با سلول‌های iPS، نتیجه بهتری خواهد داد و لذا باید از مشروعیت اخلاقی چنین کاری نیز همچنان حمایت ورزید.

تامس پرلمن، از اعضای کمیته نوبل امسال، می‌گوید: “به لطف کار این دو دانشمند، هم‌اینک می‌دانیم که راه پیشرفت، الزاماً یک‌طرفه نیست. انگیزه‌های متعدد[ی برای این کار] و اختلالات عصبی سنگینی نظیر پارکینسون و شاید آلزایمر هست که هدف‌های بسیار جذابی‌ به شمار می‌روند”.

به‌هرحال از زمان انتشار یافته‌های یاکامانا تاکنون، پیشرفت‌های چشمگیری هم در این حوزه رخ داده است. اوربان لندال (Urban Lendahl)، دبیر کمیته نوبل پزشکی امسال، از روش‌های پیشرفته پرورش سلول‌ها در محیط آزمایشگاهی مثال می‌زند و می‌گوید: “درست است که نمی‌توانید حجم زیادی از قلب، مغز یا هر اندام دیگری را برای چنین تحقیقاتی خارج کنید، اما کافی‌ست فقط یک سلول را مثلاً از پوست بیمار بردارید، عملکردش را تغییر بدهید، آن را دوباره فعال کنید و در آزمایشگاهْ پرورش‌اش بدهید [تا به همان نتیجه برسید]. نکته دیگری هم هست که به آینده مربوط می‌شود. اگر بتوانید انواع مختلف سلول را از یک سلول انسانی به دست آورید، می‌توانید – اقلاً امروزه در حد یک نظریه – سلول‌های از دست‌رفته‌ بدن فرد را هم ترمیم کنید”.

تامس پرلمن (Thomas Perlmann)، از اعضای کمیته نوبل امسال، و استاد زیست‌شناسی تکاملی مولکولی در انیستیتو کرولینسکای سوئد نیز می‌گوید: “به لطف کار این دو دانشمند، هم‌اینک می‌دانیم که راه پیشرفت، الزاماً یک‌طرفه نیست. انگیزه‌های متعدد[ی برای این کار] و اختلالات عصبی سنگینی نظیر پارکینسون و شاید آلزایمر هست که هدف‌های بسیار جذابی‌ به شمار می‌روند”.

هر دوی این دانشمندان می‌گویند که کار تحقیقاتی‌شان همچنان ادامه دارد. گوردون، در جواب این سؤال که چرا هنوز گزارش مأیوس‌کننده معلمش را نگه داشته، می‌گوید: “وقتی دچار مشکل هستی و مثلاً آزمایش‌‌ات همیشه به بن‌بست می‌خورد – که اتفاق نادری هم نیست – جالب است این را به خاطر بیاوری که به‌هرحال در این رشته مهارت چندانی نداری و شاید اصلاً حق با ناظم مدرسه‌ات بوده”.

منبع: ABC

در همین زمینه:

در ستایش و سوگ یک نوبلیست

کاشفان عامل عمر جاویدان

توضیح تصویر:

۱ – سر جان گوردون / عکس از تارنمای شخصی گوردون

۲ – دکتر شینیا یاماناکا / منبع: دانشگاه USCF