ایرج ادیبزاده − ریاض حجاب، نخست وزیر سوریه، به رژیم پشت کرد، از کشور گریخت و گفته میشود که به اردن پناه برده است. این یک ضربه سخت دیگر به رژیم بشار اسد است.
انزوای حکومت سوریه، انزوای بیشتر حکومت ایران در منطقه و جهان نیز هست. نفرت مردم سوریه از حکومتشان به کینه نسبت به حکومت ایران نیز راه میبرد. ایرانیان در سوریه در مظان اتهام جمعی همکاری امنیتی با رژیم دمشق هستند. به تازگی ۴۸ ایرانی در سوریه به اسارت “ارتش آزاد سوریه” درآمدهاند. روز دوشنبه، ششم ژوئیه یک سحنگوی ارتش آزاد سوریه، اعلام کرد ۳ تن از ۴۸ گروگان ایرانی، در اثر بمباران هوایی گسترده و بی هدف ارتش بشار اسد، کشته شدهاند.
● گفتوگو با مهرداد خوانساری
برای بررسی اوضاع و احوال آشفتهی سوریه با آقای مهرداد خوانساری دیپلمات پیشین ایران و کارشناس مسائل خاورمیانه در لندن تماس گرفتم.
آقای خوانساری، شما در مورد پناهنده شدن نخست وزیر رژیم بشار اسد چه شنیدهاید؟
مهرداد خوانساری: تا این زمان که من با شما صحبت میکنم، خبر استعفای او تأیید شده است. این که شایعه است او به اردون پناهنده شده، به احتمال قوی درست است. چون اگر او استعفا دهد، حتماً به دلیل اعتراض بوده، ضمن این که تأثیر کامل این هنوز کاملاً آشکار نشده است. تردیدی نیست که این داستان کم و بیش میتواند درست باشد.
به نظر شما هم این سختترین ضربه میتواند به رژیم بشار اسد باشد، پس از ۱۶ ماه که جنبش اعتراضی ادامه دارد؟
به نظر من این سختترین ضربه نیست. چون سختترین ضربه این است که جنگ فرسایشی در دمشق و در حلب جریان دارد و اگر سرنوشت آن درگیری به یک نوعی خاتمه پیدا کند که نیروهای بشار اسد نتوانند به توفیق کامل برسند، آن ضربهی اصلیست و آن است که حکومت بشار اسد را در اصل به پایان میرساند و در اصل ما باید در انتظار سقوط هرچه زودتر نظام او باشیم. این که نخست وزیرش استعفا دهد و یک فرد دیگری جانشین او شود، در این مرحله تفاوت آنچنانی نمیکند. البته تردیدی نیست که از نظر روانی فشارها را روی دولت او بیشتر میکند. ولی این یک اقدام تعیینکننده به خودی خودش به نظر من نیست.
مهرداد خوانساری
«به طور مسلم جمهوری اسلامی عواملی را که به سوریه میفرستد، همیشه تحت لوای دیگری میفرستد. مثلاً در این ایام فرستادن افراد زیر پوشش سپاه پاسداران امریست که میتواند تحریکآمیز باشد و اگر آشکار شود، میتواند به ضرر حاکمیت در ایران و به ضرر حکومت در سوریه تمام شود. ولی این که مثلاً جمهوری اسلامی عوامل و عناصر خودش را تحت پوشش زائر به جایی بفرستد، این یک امر تازه نیست.»
در این میان مسئلهی ۴۸ ایرانی به گروگان گرفتهشده در دمشق هم موضوع روز است که ایران میگوید اینها عضو سپاه پاسداران نیستند، اما ارتش آزاد سوریه اعلام کرده که اینها عضو سپاه پاسدارانند. نظر شما در این مورد چیست؟
به طور مسلم جمهوری اسلامی عواملی را که به سوریه میفرستد، همیشه تحت لوای دیگری میفرستد. مثلاً در این ایام فرستادن افراد زیر پوشش سپاه پاسداران امریست که میتواند تحریکآمیز باشد و اگر آشکار شود، میتواند به ضرر حاکمیت در ایران و به ضرر حکومت در سوریه تمام شود. ولی این که مثلاً جمهوری اسلامی عوامل و عناصر خودش را تحت پوشش زائر به جایی بفرستد، این یک امر تازه نیست. هر سال در میان زائران ایرانی به حج به طور مثال که رقم آنها میتواند رقمی بالا یا پایینتر از صد هزار نفر هر سال باشد، حال کمی بالاتر یا پایینتر، حداقل ۱۰درصد کسانی که تحت عنوان زائر به عربستان سعودی برای مراسم حج میروند، متعلق به سپاه پاسداران و نیروهای امنیتیاند که متصدی این هستند که در اصل بقیه ایرانیانی را که به طور عادی برای آن مراسم میروند، زیر نظر داشته باشند.
این چیزیست که همه آن را در گذشته دیدهاند و میتوانند به صراحت تأیید کنند. لذا این که در این شرایط که امروز سوریه قرار دارد و همه میدانند که دولت ایران آنچه در توانش هست را انجام میدهد، برای این که دولت ایران سقوط نکند. این که مثلاً معاون سپاه پاسداران در گذشته خودش اعلام کرده است که سپاه پاسداران یک نقش عمده در سوریه ایفا میکند، این که به طور مثال این عده تحت پوشش زائر ایرانی در سوریه باشند، این باز یک امر غیرممکن یا غیرعادی نیست و به احتمال زیاد دولت جمهوری اسلامی در این راستا دارد دروغ میگوید.
بههرحال اوضاع سوریه در این روزها به شدت بحرانیست. حملات ارتش با هواپیما و هلیکوپتر و توپ و تانک به شهرها بهویژه شهر حلب ادامه دارد. گزارشها میگویند همین دیروز دستکم ۵۰ نفر دیگر کشته شدند. فرار بلندپایگان سوریه هم ادامه دارد و روسیه و چین و ایران تنها کشورهایی هستند که از رژیم اسد حمایت میکنند، با وجود مخالفت ۱۳۰ کشور جهان در مجمع عمومی سازمان ملل! آقای خوانساری به نظر شما چرا این حمایتها ادامه دارد؟
در درجه اول باید در نظر داشت که کشوری مثل روسیه که به طور خیلی جدی از حاکمیت در سوریه حمایت میکند، انگیزههای دیگری دارد. اگر به طور مثال دولت اسد سقوط کند، یک دولت متمایل به غرب جانشین او شود، این احتمال هست که مثلاً در آیندهای نه چندان دور خطهای لولهی گاز و نفت از عراق و عربستان سعودی و منطقهی خلیج فارس از طریق سوریه به آبهای دریای مدیترانه وصل شوند و یک گزینه دیگری برای کشورهای اروپایی پیدا شود که امروز متکی به دریافت گاز از روسیه هستند و در اصل منوپول روسها و آن احاطهی استراتژیکی که روی اروپاییها دارند بههم خورد. بنابراین بدیهیست که روسها یک چنین سناریویی را نمیخواهند و این سناریو کوچکترین به اوضاع و احوال سوریه و موضوع سوریه و آن مسائلی که ما هر روز در جرائد و رسانهها میشنویم، اصلاً ارتباطی ندارد.
دولت ایران هم به پیروی از سوریه گذشته از منافع خاص خودش که حفظ حکومتیست که بتواند او را بهعنوان یک بازیکن در آن منطقه نگه دارد، بتواند زمینهای برای کمکرسانی به نیروهای افراطی فلسطینی و کمکرسانی به عواملش در حزبالله از طریق خاک سوریه باشد، با وجود همه اینها، ولی گذشته از آن دفاع از منافع روسیه برای این که روسیه از منافع ایران دفاع کند. اینها همه انگیزههاییست که به طور آشکار افراد نمیبینند، ولی اینها نقش مهمی را در کل جریان ایفا میکنند و به لحاظ همین است که دولت اسد برخلاف آنچه همه میگفتند تاکنون متلاشی نشده و علیرغم تمام ایرادات و انتقاداتی که از او میشود، به نظر نمیرسد تا آن زمانی که واقعاً تمام نیرویش را از دست دهد، این آمادگی را پیدا کند که بخواهد صحنه سیاسی و قدرت را در سوریه ترک کند.
عکس:
ریاض حجاب در برابر بشار اسد. نخست وزیر به رئیسش پشت کرد