اکبر فلاحزاده − هنگامی که سه سال پیش دادگاه بین المللی لاهه حکم جلب عمر البشیر رئیس جمهوری سودان را صادر کرد، اواصلا جا نخورد، گفت: ” این حکم را بگذارید در کوزه”. حالا هم که عدهای ازمخالفان او در خیابانهای خارطوم شعار سرنگونی او را سر میدهند، باز او ککش نگزیده و گفته، اگر پشت گوشتان را دیدید، سرنگونی مرا هم خواهید دید. او اصطلاح خاصی را در این مورد به کار برده تا لج مخالفانش را در آورد وناممکن بودن کارسرنگونی را به رخشان بکشد. گفته: “اگر توانستید آرنجتان رابلیسید، مرا هم میتوانید سرنگون کنید!“
مخالفان هم در پاسخ او در خیابان فریاد زده اند: آمدهایم آرنج مان را بلیسیم! آنها همچنین شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” سردادهاند. این شعار معروف انقلابهای بهار عربی است که مخالفان با سر دادنآن خواستار سرنگونی حکومتهای خود میشدند.
عمر البشیر مطرود جامعه متمدن جهانی و محبوب ناقضان حقوق بشراست. محمود احمدی نژاد او را از دوستان خودخوانده و سال ۱۳۸۵ در تهران از او استقبال کرده است.
روزنامه تایمزمالی آلمان در شماره روز ۲۷ دسامبر سال ۲۰۱۱ خود، گزارشی با عنوان “آخرین دیکتاتورها” منتشر کرد و با مرور کارنامه هفت دیکتاتور هنوز سرنگون نشدهآنها را در شمار مقاماتی قرار داد که شایسته است در سال ۲۰۱۲ صحنه قدرت را ترک کنند. عمر البشیر یکی از آنها بود.
جدایی سودان جنوبی
عمر البشیر سال ۱۹۸۹، زمانی که سرهنگ ارتش بود، کودتا کرد وصادق المهدی، نخستوزیر وقت را برانداخت و خود به جایش نشست. او از آن زمان تاامروز با کلک و کتک زمام قدرت را در دست گرفته. صدها هزار نفر را به کشتن داده تا در قدرت بماند. طولانیترین جنگ داخلی آفریقا زمان او و در کشوراو روی داده. دست کم ۲ میلیون نفر در جریان دو دهه جنگ داخلی در سودان جان خود را از دست دادند و هزاران نفر نیز آواره شدهاند. تا اینکه سرانجام سال۲۰۱۱طی یک همه پرسی سودان جنوبی از بقیه سودان جدا و مستقل شد. این استقلال دلایل قومی و دینی هم داشت: جنوبیها بیشتر مسیحی و شمالیها مسلمانند.
عمر البشیر سفت به قدرت چسبیده و خودش را نرفتنی میداند، اما هر چند که او درشعبده بازی با قدرت مهارت دارد، ولی پایههای قدرتش بعد از ۲۳ سال زمامداری لرزیده است. او نخستین رئیس جمهوری است که در زمان ریاست جمهوری حکم جلبش از سوی دادگاه بین المللی کیفری لاهه به جرم نسل کشی و جنایت علیه بشریت صادر شده. این حکم را البشیر صادره از دادگاه کیفری “استعمار نو” نام نهاده است.
باری، استقلال جشن گرفته شد، اما این پایان رنج و درد نبود. اختلافات پس از جدا شدن هم ادامه یافت، چون سودان پس ازجداشدن سودان جنوبی سه چهارم ذخایر نفتی خود را از دست داد. این ذخایرنفتی در جنوب این کشور قرار دارد ولی خط لولههای نفت تا رساندن آن به بندردر دریای سرخ از شمال سودان میگذرد. سودان جنوبی در خشکی محصور شده و برای صادرات نفت مجبور به استفاده از این خطوط لوله و تاسیسات سودان است.
در مورد نحوه تقسیم در آمد نفت اختلاف جدی وجود دارد. تولید نفت سودان جنوبی معادل ۳۵۰ هزار بشکه در روز بود. اماسودان جنوبی در اعتراض به بهای تعیین شده از سوی سودان برای خدمات انتقال نفت، از ماه ژانویه امسال تولید نفت خود را قطع کرده است. آنطورکه عمر البشیر در مصاحبه با بی بی سی اعلام کرده، سودان میخواهد در ظرف پنج سال به تدریج سهم در آمدهای نفت صادراتی سودان جنوبی را افزایش بدهد. یعنی بعد از پنج سال سودان جنوبی به علت دارا بودن منابع نفتی، نود درصد و سودان شمالی به علت گذر لولههای نفت از خاک آن کشور، دهدرصد از در آمد نفت را ببرد. اما سودان جنوبی که در آمدی جز نفت ندارد این را باج خواهی تلقی میکند و زیربار نمیرود. اختلافات در مورد خطوط مرزی و پارهای مناطق نفت خیز واقع در در مرز دو کشور به در گیرهای خونین کشیده است
.
منطقه هجلیج (Heglig) یکی از مناطقی است که بنا بر توافقنامه سال ۱۹۵۶ بخشی از خاک سودان شناخته میشود و حدود نیمی از محصول نفت سودان در آنجا تولید میشود.
منطقه ابیه (Abyei) نیز چون نفتخیز و واقع در نوار مرزی است، موضوع کشمکش است. بر اساس پیمان صلح سال ۲۰۰۵ قرار بود مردم ابیه در همه پرسی جداگانهای تصمیم بگیرندکه آیا میخواهند به شمال بپیوندند یا قسمتی از کشور جدید در جنوب سودان باشند. اما هنوز نتیجهای حاصل نشده.
عمر البشیرسفت به قدرت چسبیده وخودش را نرفتنی میداند، اما هر چند که او درشعبده بازی با قدرت مهارت دارد، ولی پایههای قدرتش بعد از ۲۳ سال زمامداری لرزیده است. او نخستین رئیس جمهوری است که در زمان ریاست جمهوری حکم جلبش از سوی دادگاه بین المللی کیفری لاهه به جرم نسل کشی و جنایت علیه بشریت صادرشده. این حکم را البشیر صادره از دادگاه کیفری “استعمار نو” نام نهاده است. گذشته از این حکم، رژیم او در تنگنای درگیری نظامی با سودان جنوبی، اسیرتحریمهای بین المللی هم هست. در این میان اقتصاد نیز وضع مغشوشی دارد و به نوشته “دی تسایت” بودجه امسال سودان دو و نیم میلیارد دلار کسری دارد. بااین حال همچنان هشتاد درصد بودجه صرف سرکوب میشود و به ارتش و دستگاه امنیتی اختصاص مییابد. برای جبران کسری بودجه از یکماه پیش سیاست ریاضت اقتصادی اعلام شده. یارانه بنزین قطع شده و موادغذایی که قبلا هم گران بود گران تر شده. مالیاتها هم افزایش یافته و قراراست تعداد کارمندان و حتی پستهای وزارت نیز کاسته شود.
به محض اعلام طرح ریاضت اقتصادی مردم به خیابانها ریختند. آنها سیاست جنگ طلبانه حکومت را مسئول این وضع میدانند. به خصوص از وقتی که به علت اختلاف مرز با سودان جنوبی درآمدهای نفتی به شدت کم شده، فشاربر مردم طاقت فرسا شده.
احمدی نژاد عمر البشیر را “برادر” خود خوانده است. به گفته او هر دو کشور باید با هم باشند چون هر دو “قربانی دشمنان بشریت اند“.
این در حالی است که در منطقه دارفور نیز شورشیان در ارتفاعات “النوبة” با نیروهای دولتی و شنبه نظامیان درگیرند. آنها که مورد حمایت سودانجنوبی هستند با هم دست به یکی کرده و خواهان سرنگونی رژیم عمرالبشیرشدهاند. در نتیجه این تشنجات و درگیریها صدها هزار نفر در منطقه مرزی دوسودان آواره شدهاند و بنا به گزارش خبرگزاریها روزانه ۱۵۰ نفراز مردم در همین منطقه از گرسنگی یا بیماری میمیرند. کسانی که هم قادر به ترک منطقه جنگ زده نیستند، برای زنده ماندن علف یا پوسته درختان را میخورند.
بهار عربی سودان
سودانیها بهار عربیشان را ۲۵ سال پیش تجربه کردند. آنهاسال ۱۹۸۵ کلافه از تنگنای اقتصادی و خسته از اسلامی کردن کشور، دولت جعفرنمیری را سرنگون کردند. اما خوشی دیری نپایید و سودانیها به چشم دیدند کهچطور چهار سال بعد گل انقلابشان پژمرد. این زمانی بود که عمرالبشیر با کمکاسلام گرایان علیه حکومت ناکار آمد وقت کودتا کرد.
بر خلاف مصر که تازه حالا مهار یک حکومت اسلامی را به دست گرفته اند، در سودان همکاری اسلام گراها و نظامیان خیلی زودتر شروع شد. این بر میگردد به دهه نود میلادی که اسامه بن لادن هم چند سالی در سودان اقامت داشت.
اسلام گرایی نوین سودان آیین شریعت را با توسعه ارتش و یک نوع سیستم حمایت از دوستان و خودیها به هم آمیخت. به سرسپردگی ایدئولوژیک با تسهیلات اجتماعی یا شغلهای نان و آب دار پاداش داده میشد. این وضع برقراربود تا اینکه بعد از جنگ داخلی شورش منطقه فقیر دارفور در سال۲۰۰۳ پیش آمد و اوضاع را از آنچه بود بدتر کرد.
اینک آتش جنگ در ارتفاعات “نوبه” هم شعله میکشد. دل خکومت به شرق کشور وبهره برداری از منابع طلا خوش بود، که آنجا هم با گروههای محلی درگیری شده است.
شعبده بازی با قدرت یک بار دیگر عمر البشیر را از مخمصه رها کرد. این بعد از حادثه یازده سپتامبر در آمریکا بود که یکباره عمرالبشیر اسلام گرا به جانب ناتو چرخید. او در جریان بهار عربی هم با کمک به مخالفان قذافی اسباب سقوط او را فراهم کرد. از اینها گذشته برای کم کردن فشار بین المللی بر حکومتش اجازه ورود سازمانهای کمک رسان به منطقه جنگی کوهستانهای نوبه را داده است.
در سیاست داخلی نیز با بند بازی خود را درقالب یک اسلام گرا در جنگ با ثروتمندان سکولار جا میزند تا مردم فقیر رابه جانب خودش بکشد. بخشهای رام اپوزیسیون را هم با شریک کردن محدود در قدرت، رام و آرام نگه میدارد.
مقدی الغیذولی(Magdi al-Gizouli) ، سودان شناس، بند بازیهای سیاسی عمر البشیر را “ژیمناستیک شرعی” نامیده. به اعتقاد او عمر البشیر وقتی رفتنی میشود که اعتراضات شهری با شورشهای روستایی پیوند یابند.
عجالتا جنگ داخلی در سوریه سبب شده که مسئله سودان اولویت خود را در سطح جامعه بین المللی از دست بدهد.
اما دو کشور خارجی حتی در این شرایط چشم از سودان بر نمیدارند: دولت سودان جنوبی دارد روابط دوجانبه اش با اسراییل را توسعه میدهد. از آنسو ایران هم روابط دوستانه اش را با خارطوم پی میگیرد. ظاهرا تهران هواپیماهای بیسرنشین به سودان داده است.
احمدی نژاد عمر البشیر را “برادر” خود خوانده است. به گفته او هر دو کشور باید با هم باشند چون هر دو “قربانی دشمنان بشریتاند“.
منبع: دی تسایت
ایله بیل ایله چغندر! دو روی یک سکهء تقلبی هستند این دو رژیم مذهبی-مافیائی. هردو رژیم همچون لحافی پر شپش و عفن در این اوائل قرن 21 ، نماد ظهور مجدد ائدئولوژی انسان نئاندرتال هستند. از طنزهای روزگار اینستکه تحول انواع داروین در خصوص برآمدن نوع برتر که الزاما باهوشتر و کارآمدتر باید باشد در مورد این دو رژیم نقض شده است. مانده است ببینیم که آیا انسان مدرن هوموساپینس(ایرانی و آفریقائی)، قدرت آنرا دارد که این موجودات را به غارهایشان بازگرداند یا نه.
ساندیس خور / 06 August 2012
بدون تردید عمر البشیر از دیکتاتورهای فاسد تاریخ است و نام او به عنوان یکی از ظالمان و خوبریزان جهان باقی خواهد ماند
اما آنجه که توجه های جهانیان را هنگام استقلال سودان جنوبی برانگیخت این بود که چنین فرد مستبدی به عنوان فرد اول حکومت سودان تن به پیاده شدن یکی از اصول انکارناپذیر دموکراسی در کشورش داد. و بنا به هر دلیلی و در هر شرایطی که بود عمرالبشیر پذیرفت تا در مورد تجزیه کشور تحت حکومتش مردم خود سودان تصمیم بگیرند و در یک رفراندم ظاهرا سالم قسمت زیادی از خاک سودان از آن جدا شد.
به نظر من این کار ستدونی است هر چند که از طرف شخصی باشد که در سراسر کارنامه سیاسی او جز فساد اقتصادی و خشونت و کشتار مخالفانش چیزی دیده نمی شود. اتخاذ چنین تصمیمی بوی بهبود اوضاع را در سودان به مشام می رساند که که متاسفانه چنان تصمیمی گویا جرقه ای بیش نبود.
سعید / 08 August 2012
محشر بود این مقاله. دستتون درد نکنه.
کاربر مهمان / 07 August 2012
اصطلاح آرنجتان را بلیسید را تا بحال نشنیده بودم و به نظرم خیلی جالب است . در زبان فارسی ضرب المثلها و اصطلاحات مشابه این زیاد داریم ، اما این هم خیلی جالب بود برای آنکه بگویند یک کار غیر ممکن و نشدنی هست .
کیانوش / 07 August 2012
چقدر خوب که از دیکتاتورهای دیگه هم یادی کردین . به عقیده من نباید گذاشت که این عمر البشیر در سایه اخبار سوریه بمونه .
کاربر مهمان / 07 August 2012
این ال بشیر و اسد و سید علی یه مثلث رو تشکیل می دهند. هر کدوم که بیفته اون یکی ها هم متزلزل میشوند.
کاربر مهمان / 07 August 2012
سعید گرامی،
اتفاقن اصلن نیازی بستودن اینکار نیست. باور کنید این آدمکش اگر تحت فشار نبود و مجبور نمیشد اینکار را نمیکرد. اینجور موجودات پست و بی ارزش دلشون برای کسی جز خود متعفنشون نمیسوزه که بخواهند کارخوبی برای مردم انجام بدهند.
سوخته صحرایی / 09 August 2012
راستی راستی که این دیکتاتور از اون بند بازهای حرفه ای ایه. یه زمان با اوساما بن لادن همکاری می کنه، یه زمان با آمریکاییها!!!. مار خوش خط و خالیه .
کاربر مهمان / 10 August 2012
مقاله بسیار روشنگرانه ای بود . من هم بر این عقیده ام که مساله سوریه باعث آن شده که کمتر به دیکتاتورهای دیگه توجه بشه، این عمر البشیر هم ایشاله عمرش به زودی به سر می آد…..
کاربر مهمان / 13 August 2012
ببینم این عمر البشیر هم جزو غیر متعهد هاست یانه ؟ کسی خبر داره ؟ من نمیدونم اینو هم دعوت کردن یانه . فقط شنیدم که حکم جلب بین المللی صادر شده که هرجا رفت بگیرنش .
کاربر مهمان / 29 August 2012
آره اینم غیر متعهده ; ولی از اون غیر متعهد های بیشرفی که یک قلم توی دارفور دهها هزار آدمو به قتل رسونده . توی فیلمهای خبری دیدم که با یه زن چادری اومده بود تهران . نمیدونم زن چندمشه!!!
کاربر مهمان / 31 August 2012
چقدر شعار قشنگ و جالبیه: آمده ایم آرنجمان را بلیسیم ! غیر ممکن را با اتحاد میشود به ممکن تبدیل کرد …
کاربر مهمان / 05 September 2012