صبا راد یکی از مجریان صدا و سیمای جمهوری اسلامی میگوید، فیلیپ مارکگراف، دوچرخهسوار آلمانی که بعد از غلبه بر بیماری سرطان قصد داشت رکابزنان از ترکیه و ایران خود را به هیمالایا برساند، در شمال ایران در معرض خشونت قرار گرفت و سرانجام، وقتی هم سرپناهی پیدا کرد، در تهران میخواستند او را مجبور به پرداخت ۱۵ هزار دلار پول زور کنند.
فیلیپ مارکگراف، دانشجوی ۲۸ ساله آلمانی در نوامبر ۲۰۱۴ به بیماری سرطان مبتلا شد. بعد از درمان این بیماری او با هدف کمک به بیماران سرطانی تصمیم گرفت رکابزنان از آلمان خود را به ترکیه و ایران برساند و از آنجا به هیمالایا برود. او که شرح سفرش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکرد، به زودی به یک نام آشنا در ایران تبدیل شد. سفر او اما ناتمام ماند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا چهارشنبه ۲ مرداد ساعت حدود ۱۰ شب ۷ نفر در شهر نشتارود و در نزدیکی تنکابن به فیلیپ مارکگراف حمله کردند و وسایل و دوچرخه او را به سرقت بردند. او که از ناحیه صورت آسیب دیده و دچار شکستگی فک و دندان شده بود، به بیمارستان شهید رجایی تنکابن منتقل شد. مهاجمان بازداشت شدند و اموال فیلیپ را به او بازگرداندند و او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند. در این فاصله مادر دوچرخهسوار آلمانی هم برای رسیدگی به وضع او خود را به تهران رساند.
صبا راد، مجری صدا و سیمای جمهوری اسلامی اکنون میگوید خانوادهای که به او و همراهانش پناه داده بود درخواست ۱۵ هزار دلار کرده بود:
«فلیپ زنگ زد و تقاضای کمک کرد. از اونجایی که توی شمال دندونای فیلیپ رو خرد کرده بودن و اینجا تحت عمل قرار گرفته و حرفهاش خیلی واضح نبود مانی بهش گفت فلیپ لوکیشن بده. فلیپ که ساعت دو بامداد پرواز داره اون خونواده به خاطر چند روز حضور این چهار نفر (فلیپ، دوستش، مامان فلیپ، دوست مامانش) پانزده هزار دلار طلب میکنن و میگن تا این پول ندیدن حق ندارین از خوونه ما برین بیرون در واقع گروگان میگیرن.»
به گفته صبا راد با دخالت پلیس دوچرخهسوار آلمانی و خانوادهاش رهایی پیدا کردند و راهی آلمان شدند.
مارکگراف در صفحه اینستاگرام خود نوشته است در آینده به سفرش به هیمالایا ادامه میدهد:
«سفر شگفتانگیز من از میان چشماندازها و فرهنگ ایرانی، خاطره بدی به جای نخواهد گذاشت.»
آدمی شرم میکند وقتی این سطور رامیخواند.
به یمن چهل سال فرهنگ اسلامی ، از مردم مهمان نواز و فرهنگ اصیل ایرانی جز اسم و رسمی بیش نمانده است
مومن / 08 August 2019
اون دزدای سر گردنه که جای خود دارند ولی اون خانواده که بعد از این حادثه به او و مادرش اسکان دادند …به خاطر دندان گردیشان شرم نمی کنند ؟ من مطمئن هستم ، اگر این اتفاق در آلمان برای یک ایرانی میافتاد ، هزاران خانواده آلمانی به طور مجانی از او و مادرش سرپرستی میکردند…تا شاید این فاجعه را از خاطر این جوان و مادرش بزدایند
امیرشکاری / 08 August 2019
باید با افرادی ک این کارو کردن برخورد بشه و اشد مجازات را درنظر بگیرن…یه سریا اسم ایران و ایرانی را ب فنا دادن
Mahshar / 08 August 2019