فرهمند علیپور – محاکمه ۱۳ تن از بازداشتشدگان عرب خوزستان روز دوم خرداد در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی اهواز به ریاست قاضی سید باقر موسوی برگزار شد. این دادگاه که چهارمین دادگاه تشکیل شده برای این افراد است به علت کمبود وقت تنها توانست به محاکمه دو تن از این افراد به نامهای هادی راشدی ۳۸ ساله و هاشم شعبانی ۳۱ بپردازد.
چند ماه پیش از این هم، شبکه خبری انگلیسی زبان “پرس تی وی” در
برنامهای با عنوان “ایران امروز”، اعترافات این دو تن را پخش کرده و آنها را تروریست نامیده بود.
از “کامل آلبوشوکه” فعال حقوق بشر ساکن لندن در خصوص این دادگاه و مطالبات و مشکلات عربهای خوزستان پرسیدم.
آقای آلبوشوکه، اجازه بدهید ابتدا از موضوع فیلمی شروع کنیم که شبکه پرس تی وی چندی قبل پخش کرد، فیلمی که میگفت آقایان راشدی و شعبانی به اقدامات تروریستی اعتراف کردهاند. ماجرای این فیلم و نظر شما دراینباره چیست؟
این افرادی که دستگیر شدند همگی از اهالی رامشیر (خلف آباد) و جزو اقشار فرهنگی شهر و دبیران دبیرستان هستند. این مصاحبهها نیز پیش از برگزاری دادگاه چهارم ضبط و پخش شد در حالی که در این دادگاه هر دو نفر این اعترافات را برای فرار از شکنجه عنوان کردند.
آقای هادی راشدی پیش از دستگیری هم مریض بود و تحت نظر پزشک بود اما در زندان و بر اثر شکنجهها لگن خاصره او شکسته است. یا آقای هاشم شعبانی را با آب جوش شکنجه دادهاند. نه فقط این دو تن که در تلویزیون ظاهر شده بودند و اعترافاتی داشتند که حتی بقیه نیز تحت شکنجه قرار گرفتهاند. فک جابر آلبوشوکه ۲۷ ساله شکسته است و یا برادرش مختار آلبوشوکه ۲۵ ساله دچار رعشه و فراموشی شده است.
هفت نفری که با ضمانت بیرون هستند چطور؟
کامل آلبوشوکه: دولت اتهام سیاسی وارد میکند تا بتواند با متهمان راحتتر برخورد کند. صحبت به زبان مادری، تحصیل به زبان عربی و برگزاری مراسمهای شعرخوانی به عربی درخواستهای متهمان است
اتهامات آنها هم اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با خارج است که البته نمیدانیم منظور لز کشورهای خارجی یا گروههای خارجی چیست. دولت هرگز توضیحی نمیدهد که با استناد به چه چیزی این اتهام را وارد میکند. مثلا پسر دایی من که ۱۹ ساله بود به نام ناصر آلبوشوکه درافشان، سال گذشته دستگیر و شکنجه شد و به قتل رسید. نیروهای امنیتی وی را متهم به اقدام علیه امنیت ملی کردند اما ما هنوز نمیدانیم که منظور از اقدام علیه امنیت ملی چیست. شما میدانید که اتهام محاربه هم در قوانین ایران حکم اعدام دارد. این موضوع باعث شده تا ما بسیار نگران این افراد باشیم.
مطالبات افراد دستگیر شده چه بودهاست؟ آیا خواستههای گروه یا سازمانی را دنبال میکنند؟ البته دنبال کردن خواستههای گروه یا سازمان توجیه دستگیری آنان نیست. این سوال را صرفا برای مطرح کردن دلیل محاکمه میپرسم.
نه آنها عضو هیچ گروهی نبودهاند. اساسا در ایران کسی نمیتواند درخواستهای سیاسی داشته باشد. آنها درخواستهای قانونی و فرهنگی داشتند. دولت اتهام سیاسی وارد میکند تا بتواند با متهمان راحتتر برخورد کند. صحبت کردن به زبان مادری، تحصیل به زبان عربی، برگزاری مراسمهای شعرخوانی به عربی، اینها درخواستهای این افراد بود. اساسا از زمان روی کار آمدن احمدینژاد ما حتی اجازه برگزاری یک جلسه شعرخوانی به عربی در خوزستان را هم نداشتهایم.
فعالیت سیاسی وغیره تنها یک اتهام است. مختار آلبوشوکه یک سرباز بود که شش روز از هفت روز هفته را در سربازخانه سپاه پاسداران میگذراند. چگونه میتوانست علیه امنیت ملی اقدام کند؟ یا آقای محمد علی عموری که در زندان عراق بود و بعد به ایران دیپورت شد و بعد از مدتی هم دولت او را دستگیر و زندانی کرد.
به چه علت آقای عموری در زندان عراق بود؟
به علت ورود غیر مجاز به خاک عراق. یکی از همراهان او زیر شکنجه در زندان عراق کشته شد. او هم از عراق درخواست پناهندگی داد که دولت عراق نپذیرفت و او را علیرغم اعتراض سازمانهای حقوق بشری به ایران دیپورت کرد. در ایران هم دستگیر شد و اکنون در زندان به سر میبرد و یکی از همین ۱۳ نفر هست.
آقای عموری فعال سیاسی یا اجتماعی هستند که از دولت عراق درخواست پناهندگی کردند؟
نه اینها بیشتر درخواستهای اقتصادی و فرهنگی دارند مثلا این که چرا باید ۸۰ درصد ثروت کشور از خوزستان تامین شود ولی مردم این منطقه بیشترین بیکاری را داشته باشند. سیاستهای دولت جمهوری اسلامی، سیاستی ضد عرب است. بله، ضد همه اقوام هست اما به نوعی کراهت نسبت به عربها دارند. چرا باید تغیر بافت جمعیتی در این منطقه صورت گیرد؟ چرا باید زمینهای کشاورزی را به بهانه طرح نیشکر از مردم بگیرند؟ کشاورزی که منبع معیشت اغلب مردم منطقه است. با گرفتن این زمینها مردم ناچار به ترک زمینهایشان میشوند.
طرح نیشکر از اواخر حکومت پهلوی شروع شد اما پس از جنگ و در بیست سال اخیر دوباره گسترش یافت. بر اساس طرح دولت جمهوری اسلامی زمینهای کشاورزی را به بهانه ملی بودن این طرح میگیرند تا آنها را تبدیل به مزارع نیشکر کنند.
دولت در برابر این اقدام و برای جبران این خسارت آیا به کشاورزان چیزی هم پرداخت میکند؟
دولت در برابر هکتارها زمینی که از روستائیان میگیرد پول ناچیزی میدهد، پولی که با آن کشاورزان نمیتوانند کاری کنند، نه خانه تازهای بسازند و نه زمینهای تازهای بخرند. تاکنون چندین روستا از این طریق نابود شدهاست یا خانههای زیادی خراب شده. اینگونه است که حاشیهنشین در شهرها میشوند و ناچار به اجاره یک خانه در شهرها میشوند، مثلا در شهری مثل اهواز.
من معتقدم که دولت با این اقدامات، سیاست فقیر کردن مردم منطقه را پیگیری میکند.
آیا شما آماری دارید که چند روستا بر اثر طرح نیشکر برچیده شده است؟
آمار دقیقی در دست نداریم اما در اطراف شوشتر دو سه روستا را کاملا تخلیه کردند. در رامشیر (خلف آباد) یک روستای نزدیک به پایگاه پنج شکاری را تخلیه کردند. البته این به خاطر نزدیکی به پایگاه شکاری بود و نه طرح نیشکر، اما در بقیه مناطق خانههایی از روستائیان بهخاطر طرح توسعه نیشکر و یا نزدیک بودن به پایگاههای نظامی آنها را تخلیه کردهاند.
دولت در برابر هکتارها زمینی که از روستائیان میگیرد پول ناچیزی میدهد، پولی که با آن کشاورزان نمیتوانند کاری کنند، نه خانه تازهای بسازند و نه زمینهای تازهای بخرند. تاکنون چندین روستا از این طریق نابود شدهاست یا خانههای زیادی خراب شده
اما آمار دقیقی در دست نداریم که چند نفر جابهجا شدند یا چند روستا را برچیدهاند. روستایی به نام «طریفه» در بیرون شهر اهواز بود که زمینهای این روستائیان را به خاطر طرح نیشکر گرفتند و وقتی که مردم اعتراض کردند دوتن از مردم روستا را کشتند.
حتی خود تلویزیون خوزستان در یکی از
برنامههایش از ایجاد شهرکها برای اسکان عشایر خبر داد. پرسش این است که چرا برای عشایر عرب شهرکی ساخته نمیشود اما مثلا برای عشایر لرها شهرکهایی ساخته میشود.
سال گذشته زمانی که احمدینژاد به خوزستان سفر کرد، شهرکی را در شهر اندیمشک افتتاح کرد. یا مثلا شهرک رامین در اطراف اهواز که دقیقا وسط زمینهای کشاورزی ساخته شده است. بیشتر این افراد کارمندان دولت هستند و بعدها این شهر مثلا گسترش پیدا میکند و با این سیاست نسبت جمعیتی شهر دچار تغییر میشود.
آیا برای سکونت عربها در شهرهایی که نام بردید و یا دیگر مناطق خوزستان مشکل و محدودیتی هست، مثلا در همین شهرک اندیمشک یا رامین که که مثال زدید؟
نه ولی موضوع فرق میکند. وقتی دولت یک عده از مردم را میآورد و در منطقهای اسکان میدهد این یعنی سیاست و برنامهای پشت پرده این طرح وجود دارد. عربها هر جا بخواهند میتوانند خانه بگیرند ولی مهم این است که دولت سیاستی هدفمند را پیش میبرد. در مورد اهواز من متوجه شدهام که تعداد مهاجرین عمدا توسط دولت بیشتر شده است. یعنی این که مهاجرینی از لرها و دیگر مناطق فارس نشین در شهر اهواز افزایش پیدا کرده است.
آیا عربها نیز از خوزستان پراکنده میشوند؟ یا فقط جمعیتهای غیر عرب اضافه میشوند؟
نه عربها را از خوزستان بیرون نمیکنند ولی گروههای غیرعرب را به استان اضافه میکنند. هدف اصلی دولت تبدیل کردن عربها به یک اقلیت است.
عمده خواستها و مطالبات فعالان عرب ایرانی چیست؟
ما میخواهیم که به عنوان شهروند درجه یک به رسمیت شناخته شویم و نه یک شهروند درجه دوم. خواستار تقسیم عادلانه درآمد نفت هستیم. استانی که بیشترین ثروت را تولید میکند بالاترین بیکاری را دارد. اجازه تحصیل به زبان مادری به ما داده نمیشود. حتی اخیرا اسامی عربی را ممنوع کردهاند، مثلا اسامی همچون «باسم» یا «عثمان» ممنوع است. از همه مهمتر تغییر نام شهرهای خوزستان است. مثلا محمره را به خرمشهر تغییر دادند. چرا اسم خلف آباد را رامشیر گذاشتند؟ یا نام رودخانه محمره را به بهمنشیر تغییر دادند؟
يکی از مشکلات پايه ای در جوامع عقب افتاده در “درک مفاهيم با تعريف قابل درک” و “بلبشو در طرز تلقی از آنان” است.
مثلا “فعال حقوق بشر” يعنی کسی که صرف نظر از نژاد, قوم, قبيله, دين, رنگ و قد و غيره در حال تلاش برای بهبود وضعيت حقوقی و سياسی و اجتماعی افراد بشر است و در اين مجاهدتش فقط و فقط انسان را در نظر دارد و بس مثلا مادر ترزا.
و اگر کسی برای بهبود وضعيت حقوقی سياسی جامعه ای خاص بکوشد او ديگر فعال حقوق بشر نيست بلکه فعال سياسی آن جامعه مرجع است و البته اين امر خيلی هم خوب و پسنديده است ولی اسمش ديگر فعال حقوق بشر نيست بلکه فعال چيز ديگريست.
مثلا در اين مصاحبه بايد اصطلاح صحيح “فعال سياسی عرب” را به کار برد و اگر آن فعال عرب خودش را در چهار چوب ايران ديد آنگاه می شود “فعال و يا کوشنده و پايور و غيره ی اعراب ايرانی” که چيز خوبی هم هست و بايد تشويق هم بشود ولی اگر آن فعال و يا کوشنده ايران را قبول نداشت می شود “فعال و يا کوشنده ی اعراب” و برای تشخيص بهتر می تواند اگر خودش دلش خواست مشخصه ايی ديگر را هم اضافه کند و بگويد “فعال حقوق اعراب در خوزستان” و يا چنان که می گويند “فعال حقوق اعراب در عربستان تحت اشغال ايران!” و يا غيره.
در هر صورت, در اين مصاحبه گفته می شود که گويا يکی از اين فعالين در ورود غير قانونی به عراق دستگير می شود و در اينجا جای سوال است که چرا اين فعال حقوقی به حقوق مردم عرب عراق برای حفظ حدود و ثغور عراق احترام نگذاشته و هنوز حقوق اعراب خوزستان را احيا نکرده به حقوق اعراب عراق تجاوز می کند?!
آذربرزين آذرمهر / 24 May 2012
دوستان شماها شهروندید. درجه یک و دو نداریم و اگر هم داریم نباید داشته باشیم. ایران مال ایرانیان است با هر مذهب و مرام و مسلک و زبان و قوم. متاسفانه از زمانیکه که روحانیت وارد صحنه شده توهین به تمامی مذاهب و به تمامیت مقدسین در ایران امری رایج شده است. پسر من که سرش در کار کامپیوتر و از این حرفها ست برای من از بوجود آمدن نهضتی بنام « نهضت فحش» نقل کرد حیران شدم و فکر کردم که چیز بی اساس می گوید ولی وقتی بررسی کردیم و دیدیم که دیگر نه قرآنی محترم و است و نه پیغمبری و نه امامی واقعا شگفتیم چندان شد. البته بنده نه مذهبی هستم و نه پایبند به آن اما مرحبا به روحانیت که برای دو روز قدرت مذهب را ککه ناندانی خودش بود به آتش کشید. در عرض یک ماه تحقیق بنده به این نتیجه رسیدم که ما تا چند ماه دیگر به مرحله ای برگشت ناپذیر از انفجار اجتماعی خواهیم رسید. تنها کاری که امروز می شود کرد تا این انفجار هر ملایمتر صورت گیرد آزادی میر حسین موسوی ست و برگذاری رفراندوم ی آزاد. اما از آنجا که روحانیت و سپاه پاسداران که قوه قهریه و سرکوب آنهاست تن به چنین رفراندومی نخواهند داد٬ مگر به معجزه٬ بنابراین ما یکراست به انفجار خواهیم رفت. آیا معجزه ما را نجات خواهد داد؟؟
کاربر مهمان / 25 May 2012
به نظر من این نظر که به تازگی فراگیر شده که ما باید بتوانیم به زبان مادری تحصیل کنیم خیلی بی پایه و اساسه و طرحی است آزمایشی که کشورهای قدرتمند هم هنوز در درستی آن شک دارند تا جایی که حتی دولتی مثل آمریکا اجازه ی تحصیل به زبان اسپانیولی را در مدارس نمی دهد!!!!!
خیلی روشنه که باید برای یک کرد یا عرب ساعتی از درس مدرسه را به زبان مادری اش اختصاص داد اما این که مثلا ریاضی یا .. را به زبان خودش بخواند به نظرم بدترین کار ممکن است که نه تنها باعث محدود شدن بیشتر این افراد در جامعه خواهد شد بلکه زمینه را برای درگیری های قومی و احیانا جدایی طلبانه بیشتر هم می کند..
هم چنین با نظر آقایی که با او مصاحبه کردین تا حدودی مخالفم… به نظرم عرب های خوزستان با تولید مثل بیشتر و آزار روحی و روانی(با فراهم آوردن زمینه ی نا امنی) قوم های دیگر تا حدود زیادی دست به تغییر ترکیب جمعیت زده اند…با یک نگاه ساده و گشت در بنگاه های معاملات املاک اهواز ببینید بیشتر خانه هایی که برای فروش گذاشته شده اند متعلق به قومیت های دیگرند و یا عرب ها و بیشتر خریداران از چه قومی هستند؟!!!!!!!
در نهایت می تونم بگم که واقعیت بد دوره ی حاضر در تاریخ ایران اینه که قوم گرایی به شدت افزایش یافته و بر خلاف گفته ی بسیاری از اینان، بسیاری شان خواهان جدایی از ایرانند هرچند به ظاهر آن را انکار می کنند..اما متاسفانه حکومت سرکوب گر ایران به جای این که سعی در جذب این افراد نماید و حس تعلق به این آب و خاک را در آنها بیشتر نمایان کند ..با اقدامات بر خلاف حقوق بشرش به این گرو ه ها در به دست آوردن پایگاه بیشتر، کمک می کند!!!!…مطمئنم در صورت جدایی از ایران، بسیاری از این کشورها با مشکلات حقوق بشری و فرهنگی و اقتصادی فراوانی مواجه می شوند که تا سال ها گریبانشان را خواهد گرفت ..مثل بسیاری از کشورهایی که از عثمانی و یا شوروی جدا شدن در حالی که ظرفیت های کشور شدن رو نداشتند.
هاگن / 25 May 2012