نفیس مصدق احمد؛ فارن پالیسی – از زمان نشست سران ناتو در لیسبون در نوامبر ۲۰۱۰، بحثها راجع به تصمیمگیری برای خروج نیروها از افغانستان در سال ۲۰۱۴ هر روز داغتر شده است.
در کمتر از یک ماه دیگر (۲۰ می)، بیست و پنجمین نشست سران ناتو در شهر شیکاگو ایالات متحده برگزار میشود. طبعاً وضعیت افغانستان که با حملات وحشیانه و رو به افزایش شورشیان روبهروست– نمونه روشن آن زد و خورد ۱۸ ساعته در ۱۶ آوریل در کابل است – و روابط پرتنش ایالات متحده با پاکستان از زمان حمله هوایی ناتو در ماه نوامبر گذشته که منجر به کشته شدن ۲۴ سرباز پاکستانی شد، در میان موضوعات عمده این نشست قرار دارد.
اما بهتر خواهد بود همپیمانان ناتو به جای بحثهای پایانناپذیر در مورد شمار سربازان – که دستکم رابطه آن با ثبات (افغانستان) خیلی زیاد روشن نیست – توجه خود را در به حداکثر رساندن تأثیر برنامههایی متمرکز کنند که راه را برای ثبات درازمدت هموار میکند و به جای امنیت، توسعه را در مرکز توجه خویش قرار دهند.
انتقال کامل مسئولیتهای امنیتی از ناتو به نیروهای امنیتی افغانستان، پرسشهای عمیقی را در مورد میزان تأثیرگذاری مداخله بینالمللی و رویکردهای سنتی نظامی مطرح میکند.
مشکل اصلی برای برخی منتقدان که خواستار تسریع روند انتقال هستند، حضور ناتو (در افغانستان) است.
دو سال پیش، دگروال (سرهنگ) توماس برونس، نظامی با تجربه در جنگ افغانستان پیشبینی کرده بود «همزمان با افزایش خشونتها که رابطه مستقیم با کاهش نیروها دارد، امکان شکست استراتژیک پدیدار شده است. این جنگی است که در به دست آوردن قلب و ذهن حدود ۳۰ میلیون شهروند افغانستان، شکست میخورد.»
بهتر خواهد بود همپیمانان ناتو به جای بحثهای پایانناپذیر در مورد شمار سربازان توجه خود را در به حداکثر رساندن تأثیر برنامههایی متمرکز کنند که راه را برای ثبات درازمدت افغانستان هموار میکند و به جای امنیت، توسعه را در مرکز توجه خویش قرار دهند
برخی دیگر استدلال میکنند که خروج سریع ناتو میتواند یک اشتباه بزرگ باشد که روند حرکت به سوی یک جنگ داخلی پایانناپذیر را سریعتر میکند؛ نظریهای که سال گذشته بر اساس برآوردهای ارتش آلمان، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و بررسی دولت بریتانیا که به دستور دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا انجام شده بود، بیان شد. با این حال، عبدالرحیم وردک وزیر دفاع ملی (افغانستان) نیز در مورد خطر بالقوه خروج زود هنگام نیروهای ناتو و هراس از بازگشت طالبان با استفاده از خلاء به وجود آمده از خروج ناتو هشدار داده است.
در میان تمامی بحثها در مورد حضور ناتو در افغانستان، پندار غالب در مورد ثبات این کشور وابسته به شمار نیروهاست، حال آن که به زمینههای اجتماعی – اقتصادی و شفافیت در پاسخگویی سیاسی توجه نمیشود.
در واقع تحلیلگران، (نقش) کمکهای توسعهای به عنوان تنها بخش موفقیتآمیز مداخله بینالمللی در افغانستان– را نادیده گرفتهاند؛ مانند برنامه همبستگی ملی (NSP). بر اساس این برنامه، دولت افغانستان پول را در اختیار سازمانهای منتخب روستاها؛ شوراهای توسعه اجتماعی محلی قرار میدهد که آنها هم به نوبه خود وظیفه شناسایی اولویتهای محلی و اجرای پروژههایی توسعهای در مقیاس کوچک را بر عهده دارند.
برنامه همبستگی ملی به ۲۴ هزار روستا در سراسر ۳۴ ولایت که ۷۰ درصد جامعه روستایی افغانستان را شامل میشود، گسترش یافته است که عضویت ۱۰۰ هزار زن در شورای انکشافی (توسعهای) محل را نیز شامل میشود.
یافتههای یک ارزیابی مستقلانه که از سوی دانشگاهیان هاروارد، انستیتوت فناوری ماساچوست و دانشگاه نیو اسکول انجام شده، نشان میدهد که برنامه همبستگی ملی منجر به بهبود چشمگیر اقتصاد آنان (مستفید شوندگان) و همین طور بهبود نگرش آنان نسبت به دولت شده است که کاهش میزان پیوستن مردم به شورشیان را در پی داشته است؛ موضوعی که در دراز مدت به بهبود وضع امنیتی کمک میکند.
با این حال، این ارزیابی اما خاطرنشان میکند که توسعه، تنها در مناطقی که «خشونت در حد متوسط» در آن وجود دارد، منجر به کاهش شورشگری شده است و مناطقِ با «خشونت سطح بالا» را در بر نمیگیرد. در اینجا تأثیرات جنگ محسوس است؛ در سال ۲۰۱۱ آمار تلفات غیرنظامیان به ۳۰۲۱ نفر رسید.
تحلیلگران، نقش کمکهای توسعهای به عنوان تنها بخش موفقیتآمیز مداخله بینالمللی در افغانستان– را نادیده گرفتهاند؛ مانند برنامه همبستگی ملی که ۲۴ هزار روستا در سراسر ۳۴ ولایت افغانستان را شامل میشود
مطابق برآوردی که سازمان ملل متحد در سال گذشته کرده، ماهانه میزان متوسط «رویدادهای امنیتی» – همچون زد و خوردهای مسلحانه و بمبگذاریهای کنار جادهای – ۳۹ درصد بیشتر از یک سال پیش بوده است.
بنابراین اگر استراتیژی خروج درست باشد، (کمکهای مالی صورت گرفته) هنوز کافی نیست. از جون ۲۰۰۲ تا سپتمبر ۲۰۱۰، ایالات متحده به عنوان بزرگترین تمویل کننده برنامه همبستگی ملی، ۵۲۸ میلیون دالر را به آن اختصاص داده است. (همچنین ۲۲۵ میلیون دالر دیگر در سال مالی ۲۰۱۰ به اضافه ۸۰۰ میلیون دالری که کنگره به آن اختصاص داده است.) این بخشِ بسیار ناچیزی از ۸. ۱۸ میلیارد کمک خارجی، طی یک دهه گذشته (به افغانستان) است و هنوز خیلی کارهاست که باید انجام شود.
یافتههای کمیساری عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد نشان میدهد که بیش از دو سوم افغانها زیر خط فقر زندگی میکنند؛ تنها ۲۳ درصد آنان به آب آشامیدنی بهداشتی دسترسی دارند؛ فقط ۲۴ درصد افراد بالای ۱۵ سال سواد خواندن و نوشتن دارند. به همین گونه، گزارش تازه «مرکز برای امنیت آینده امریکا» تأکید دارد که دولت ایالات متحده «نه تنها به تمویل این برنامه (همبستگی ملی) ادامه دهد، بلکه در راستای گسترش این برنامه در سراسر افغانستان نیز کمک کند. تنها از طریق پشتیبانی پایدار از برنامه همبستگی ملی و تشکیلات بازسازی مشابه میتوان موفقیتهای نظامی را که به دشواری به دست آمده، به صلح پایدار به رهبری دولت افغانستان تبدیل کرد.»
با این حال برنامه همبستگی ملی، نسخهای از مدل توسعه بلندمدتی است که شبکه برنامههای حمایت از روستاها (RSPN) در روستاهای نوار مرزی پاکستان، به شمول پناهگاههای طالبان در ایالت شمال غربی (خیبر – پشتونخواه) آن را اجرا کرده است. این شبکه در نزدیک به سه دهه فعالیت، به عنوان بزرگترین سازمان غیر حکومتی پاکستان موفقیت چشمگیری داشته است؛ مانند بسیج بیش از ۴ میلیون خانواده پاکستانی از طریق سازمانهای اجتماعی، آموزشهای مهارتی برای نزدیک به سه میلیون و دسترسی به ۳۰ میلیون نفر.
برنامه همبستگی ملی موفقیتهای مدل (RSPN) را در افغانستان تکرار کرده است که با رویکرد مشارکتی منحصر به فردش بر اساس سهمگیری سازمانهای اجتماعی، قابل تشخیص است.
برنامه همبستگی ملی، نسخهای از مدل توسعه بلندمدتی است که شبکه برنامههای حمایت از روستاها (RSPN) در روستاهای نوار مرزی پاکستان، به شمول پناهگاههای طالبان در ایالت شمال غربی (خیبر – پشتونخواه) آن را اجرا کرده است
این برنامه در اوایل دهه ۱۹۸۰ از طریق برنامه حمایت روستایی آغاخان (AKRSP) در مناطق چترال و گلگیت – بالتیستان (واقع در ایالت شمال غربی پاکستان) آغاز شد. مدل (AKRSP) با مدیریت شعیب سلطان خان نامزد جایزه نوبل با ایجاد ده برنامه مستقل حمایت روستایی در سه چهارم ولسوالی (فرمانداری) های کشور نسخهبرداری شد و با همدیگر چتری را ساختند که عبارت است از شبکه برنامههای حمایت روستایی (RSPN).
راز موفقیت (RSPN) به طور فریبندهای ساده است؛ فقرا برای ایجاد سازمانهای اجتماعی محلی بسیج شدند تا شهروندان در تمامی جنبههای تصمیمگیری، طراحی و انتخاب پروژهها، مدیریت آنها و نظارت بر هزینههای پروژهها سهیم بگیرند؛ پروژههایی که تأثیر فوری و محسوسی داشتند. به این ترتیب این برنامه روستائیان را قدرت بخشید تا خود را به عنوان شهروندان صاحب ابزار، فراست و مهارت ببیند که با کار دسته جمعی در مدیریت پروژههایی که از سوی دولت تمویل میشود، خود را از فقر نجات دهند. مثلاً، برای نصف جمعیت منطقه شمال غربی چترال، انرژی برق از طریق پروژههای کوچک تولید برق آبی عرضه شده است.
در مناطق دیگر، مردم محل توانستهاند از طریق (RSPN) حدود ۱۴۴۹ باب مکتب ایجاد کنند که دانشآموزان آن به مراتب از همتایانشان در مکاتب دولتی بهتر درخشیدهاند و همین طور ۶۸۱ هزار زن در فعالیتهای اجتماعی عضویت این شبکه را دارند که بزرگترین نقش کمک رسانی برای زنان فقیر روستایی را بیش از هر سازمان پاکستانی دارند. به همین دلیل است که کار شبکه برنامههای حمایت روستایی (RSPN) برای آینده (این) کشور حیاتی است؛ برای معرفی یک دولت مقتدر در پاکستان، (کار این شبکه) باید درون سازمانهای جامعه مدنی محلی نهادینه شود، تا با استواری زمینه حسابدهی و مشارکت سازنده فراهم شود.
اما مانند برنامه همبستگی ملی (NSP) در افغانستان، تنها بخشِ ناچیزی از بودجه کمکی ایالات متحده – بریتانیا به شبکه برنامههای حمایت روستایی (RSPN) در پاکستان اختصاص مییابد. بحثهای جاری در مورد شمار نیروها و حملات هواپیماهای بدون سرنشین – که در جای خود مهم است – توجهات را از نقش با اهمیت کمکهای توسعهای در کاهش افراطگرایی منحرف کرده است. بنابراین، وسواس راه حلهای سنتی امنیتی در تمامی منطقه، مسلماً خودش بدترین دشمن است. همچنان که شمارش معکوس خروج نیروها ادامه مییابد، جامعه بینالمللی باید این مدلهای توسعهای ثابت شده را گسترش داده و تقویت کنند، در غیر آن باتلاق بسیار عمیق خواهد شد.
* دکتر نفیس مصدق احمد، مدیر ارشد مؤسسه تحقیقات و توسعه پالیسی (IPRD) در لندن، نویسنده کتاب راهنمای بحران مدنی (۲۰۱۰) است. مطالعات او در زمینه تروریزم بینالمللی توسط کمیته یازده سپتمبر مورد استفاده قرار گرفته است.