“آموزش روابط جنسی”، یک حق است. دولتها موظفند با صرف بودجهها و اجرای برنامههایی کارآمد، روابط جنسی شهروندان خود را بهبود بخشند. بهطور حتم، این امر امکانپذیر نیست مگر اینکه از سنین پایین، کودکان و نوجوانان را از طریق آموزش با مسائل جنسی آشنا کرد. به هر روی، بررسی تجربه کشورهای مختلف تا اندازهای میتواند در نشان دادن چالشهای این بحث کارساز باشد. دنیل دنویر، در یادداشت خود که در روزنامه گاردین منتشر شده است به برخی از چالشهای موجود در گستره سیاست عمومی ایالات متحده میپردازد:
اکثر جوانان آمریکایی، تقریباً در هرجایی غیر از مدرسههای خود، درباره روابط جنسی آموزش میبینند. با در نظر داشتن چنین واقعیتی، هماکنون اخبار امیدبخشی شنیده میشود.
بر اساس گزارش اخیر “مرکز اطلاعات و آموزش ایالات متحده آمریکا” در سال ۲۰۱۰، دولت اوباما و کنگره این کشور، دوسوم بودجه دولت فدرال را به منظور آموزش مسائل جنسی در پیش از ازدواج را حذف کردهاند و در یک تغییر موضع تاریخی، نزدیک به ۱۹۰میلیون دلار را به آموزش جامع در این زمینه اختصاص دادهاند.
در سطح محلی، “مایکل بلومرگ” شهردار نیویورک، از برنامه جامعی خبر داده است که قرار است در فصل بهار با موضوع آموزش مسائل جنسی برگزار شود. در گذشته، همه کودکان از آموزش جنسی علمی برخوردار نمیشدند، در واقع برخی از برگزارکنندگان برنامه، کار خود را به خوبی پیش میبردند و اما برخی دیگر نه!
این برنامه پیشنهادی اخیر، واکنشهای تندی را در میان جناح راست ایالات متحده در پی داشته است. حتی برخی از والدین، یکی از پایگاههای اینترنتی مورد تائید را، “مروج پورنوگرافی و بیقید و بندی جنسی” قلمداد کردهاند.
شهر “بلومبرگ” در حال حاضر به سبب سیاستهای موفقش در زمینه آموزش مسائل جنسی، پیشتاز است. این در حالی است که شهرهای دیگر، برای پرداختن به آموزش روابط جنسی، با محدودیتهایی مواجهاند و به نوعی عقب هستند.
ماه پیش، گزارشی از من منشر شد و در آن نشان دادم مدرسههای “فیلادلفیا”، در اجرای برنامههای آموزش جنسی، کاملاً ناموفق عمل کردهاند. این آموزشها به طور معمول دیرهنگام آغاز میشوند. چرا که اساساً ۱۵ درصد دختران نوجوان در فیلادلفیا، پیش از آنکه به سیزده سالگی برسند، دیگر باکره نبودهاند. با این حال، در فیلادلفیا قوانین به گونهای است که آموزشها تنها به نیاز دانشآموزان در مورد چگونگی پیشگیری از ایدز میپردازد.
واقعیت این است که نامزدهای ریاست جمهوری در حزب جمهوریخواه، خواهان آنند که آموزش مسائل جنسی در همین شکل و قالبی که هماکنون هست باقی بماند. آنها منتقد جدی برنامههای آموزش جنسی علمی و دقیق پزشکیاند. حتی گاهی به نظر میرسد، خودشان نیز هرگز آموزش جنسی ندیدهاند!
برای نمونه، وقتی خبرنگاری از “ریکی پری” فرماندار “تگزاس”، در مورد علت موضعگیری او در زمینه آموزش جنسی سئوال کرد. او تنها پاسخی که داد این بود: ” با توجه به تجربههای شخصی خودم، به نظرم میرسد بهترین راه ممکن “خودداری”است. این در حالی است که ایالتی که او فرماندارش است، یعنی “تگزاس”، پنجمین ایالت آمریکا به لحاظ آمار بارداری در نوجوانان به حساب میآید.
زمانی که “جرج بوش” فرماندار تگزاس بود، برنامه موسوم به “فقط خودداری” را در این ایالت اجرا کرد و بعد از آن هم که به کاخ سفید رفت، جانشین او “پری”، از افزایش بودجه برنامه “پیشگیری از بارداری” دولت فدرال، بسیار بهره برد.
بر پایه گزارش منتشر شده در هفتهنامه “آستین کرونکیل”، ایالت تگزاس تنها در چهارسال گذشته، ۲۳/۳ میلیون دلار برای برنامه موسوم به “فقط خودداری” بودجه دریافت کرده است.نمیتوان گفت این موضوع، تنها بازتاب ذهنیت واهی و پوچ مسیحیان معتقد است که هماکنون به “سیاست عمومی” کشور راه یافته است. برای نمونه، “پری” از تزریق واکسن “اچ.پی.وی”(عفونتی که بر اثر رابطه جنسی منتقل میشود) حمایت کرده است. واکنسی که توسط رئیسدفتر پیشین او تبلیغ شده است.
او همچنین در پارلمان برای “مرک”، سازنده این واکسن تبلیغ کرده است. این حرکت وی، خشم بسیاری از “مسیحیان انجیلی تندرو” را برانگیخت. در پاسخ به او، رقبای ریاست جمهوریاش در حزب جمهوریخواه که افرادی نظیر “میشل بچمن” و “ریک سانتوروم” نیز در میان آنها هستند، مدعی شدند که این واکسن به بیقید و بندی جنسی- اخلاقی در جامعه خواهد انجامید!
این طور به نظر میرسد که برخی از خود جمهوریخواهان، نیاز داشته باشند که در زمینه مسائل جنسی آموزش ببینند. همسر میشل بچمن، “مارکوس بچمن” درمانگاهی را اداره میکند که در آن متهم شده است به این که منظور “درمان همجنسگرایی”، راهکارهایی ارائه میدهد. این اتهامی است که البته بچمن آن را رد میکند.
“نت گینگریچ” نیز بر عکس “هنری هشتم” به دنبال یافتن راهی بوده است که او را از “پروتستانیسم”به “کلیسای کاتولیک” پیوند دهد. “میت رمنی” نیز در مقام اسقف کلیساهای منطقه “بوستون”، سعی داشته زنی را که سقط جنین برای بقای زندگی خودش ضرورت داشته است، از این اقدام بازدارد.
در ارتباط با همین گزارشها، میتوان از “هرمان کین” که در حال حاضر متهم به آزار و اذیت جنسی است و نیز “پور ریک سانتروم” نام برد؛ کسی که تفاوت میان همجنسگرایی و رابطه جنسی با حیوانات را درک نمیکند، اما توانسته از توبیخ “دان ساوج”- روزنامهنگاری که در زمینه مسائل جنسی نامتعارف کار میکرد- مبلغ زیادی به دست آورد.
پیامدهای نادیدهانگاری آموزش جنسی
نادانی هیچ توجیهی ندارد. برنامه عمومی “فقط خودداری”، کسانی را که رابطه جنسی پیش از ازدواج داشتهاند، به “آدامسی جویده شده” تشبیه میکند. آنها مدعیاند که “پوشش و تازگی”، به جذابیت رابطه جنسی کمک میکند. بر پایه آمار ارائه شده “سیکوس”(مرکز آمار و آموزش جنسی در آمریکا) بیشترین تمرکز برنامه یادشده، بر آموزش “خودداری از رابطه جنسی پیش از ازدواج” است. این گزارش همچنین نشان میدهد که پرخطرترین روابط جنسی نوجوانان، در میان معتقدان مسیحی دیده میشود.
بیسوادی و ناآگاهی در زمینه مسائل جنسی، تنها محدود به احزاب سیاسی نمیشود. واقعیت این است که این پدیده تبدیل به یک “اپیدمی آمریکایی” شده است. در همه جا، اخلاقگرایی خاص دوران “ویکتوریایی” نقش اروتیسم فراگیر، همهجایی و تجاری را بازی میکند.
پیامدهای نادیده گرفتن آموزش مسائل جنسی، بسیار فراتر از بارداری و بیماریهای مرتبط با آن است. جوانان در حال حاضر بدون داشتن درک کافی از آسیبهای روانی و اجتماعی، “تصاویر سکسی” را همانند یک ویروس منتشر میکنند، یاعکسهای خود را برای دوستانشان میفرستند.
در مقابل، به جای آموزش مسائل جدید جنسی و تکنولوژیها، به تازگی قانونگذاران تهدید کردهاند آنهایی را که زیر سن قانونی اقدام به چنین کارهایی میکنند، طبق قانون”منع پورنوگرافی کودکان” تحت پیگرد قانونی قرار خواهند داد.
همچنان که “دانا گلداستین”نویسنده نشریه “نیشن” میگوید: “موقعیت یک شخص در رابطه با آموزش جنسی، سرآغازی است برای طرح مسائل جدیتر. مسائلی مانند این که آیا افراد، تغییراتی را که در زمینه جنسیت، شرایط اقتصادی، ورود زنان به بازار کار، بالا رفتن سن ازدواج و نیز عدم اجبار زوجها به حاملگی – درنتیجه استفاده از هورمون- را میپذیرند یا نه؟”
میتوان گفت همه روزه، شاهد حضور کمرنگتر تفکر انتقادی در کلاسهای درس هستیم. چراکه مسائلی نظیر نگرانی در خصوص سلامت جنسی (به واسطه تعصبهای مذهبی) و نیز بهرهوریهای شرکتهای بزرگ به نوعی نادیده گرفته میشوند.
درحالی که کلاسهای موسوم به “خودداری جنسی”، دانشآموزان را تشویق میکنند که بکارت خود را حفظ کنند، ۹۵ درصد از آمریکاییها، پیش از ازدواج رابطه جنسی را تجربه میکنند.فکر میکنم زمان آن رسیده است که مطمئن شویم در حال تجربه کردن یک رابطه جنسی امن و لذتبخش هستیم!
تقطۀ قوت غربی ها این است که مسائل خود را مطرح میکنند و در صدد رفع آن بر می آیند ولی ما در اینجا حتی جرأت طرح مسائل مان _ علی الخصوص مسئله ی جنسی_ را نداریم.
چرا چنین است؟!
راستی، این عکس دومی_زیر پرچم!_ زوج اول (از سمت چپ) عجب عجیب است! این چگونه position سکسی است دیگر!!
کاربر مهمان / 20 December 2011
The comments are closed.