روزنامه نيويورک تايمز میگويد پس از بازداشت علیاکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئيسجمهور ايران، محمود احمدینژاد تهديد کرده است: “اگر جوانفکر را آزاد نکنيد، خودم به آنجا (دفتر روزنامه ايران) میآيم و او را را آزاد میکنم.”
روز دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ به دنبال برگزاری نشست خبری جوانفکر در روزنامه ايران، مأموران دادستانی برای بازداشت او به دفتر اين روزنامه رفتند که به دليل مقاومت روزنامهنگاران، مأموران دست به خشونت زدند اما در نهايت با دخالت محمود احمدینژاد، جوانفکر بازداشت نشد.
به نوشته روزنامه نيويورک تايمز “رقابت سخت بين احمدینژاد و مخالفان قدرتمند او در حکومت ايران دليل اقدام نيروهای امنيتی برای بازداشت جوانفکر بوده است.”
اين روزنامه از ماجرای بازداشت ناموفق مشاور احمدینژاد به عنوان تازهترين چالش بين او و محافظهکارانی نام برده که همکاران رئيسجمهور ايران را “جريان انحرافی” میدانند.
اصولگرايان مخالف دولت احمدینژاد از اسفنديار رحيممشايی، رئيس دفتر رئيسجمهوری و همفکرانش به عنوان “جريان انحرافی” که هدفش “تضعيف ولايت فقيه و اسلام” است، نام میبرند.
نيويورک تايمز: جنگ قدرت ميان احمدینژاد و محافظه کاران مذهبی در ماه آوريل ۲۰۱۱ (فروردین ۱۳۹۰) هنگامی که آيتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی دستور داد وزير اطلاعات دولت ايران که از کار برکنار شده بود، به سر کار برگردد، بالا گرفت
علیاکبر جوانفکر در اينباره به روزنامه اعتماد گفته است: “ما از اين دوستانمان (اصولگرايان) منحرفيم، از باورها و رفتارها و برداشتهای آنها منحرفيم. ما آنها را قبول نداريم. رفتار و منش آنها را قبول نداريم و از آنها منحرفيم، اينها درست است و اگر منظورشان از جريان انحرافی، انحراف از باورهای خودشان باشد، تأييد میکنيم.”
اعتماد پس از چاپ اين مصاحبه از سوی دادستانی تهران توقيف شد. گزارشگران بدون مرز میگويد روزنامه اعتماد قربانی جنگ قدرت در حاکميت جمهوری اسلامی ايران شده است.
نيويورک تايمز نوشته است: “جنگ قدرت ميان احمدینژاد و محافظهکاران مذهبی در ماه آوريل ۲۰۱۱ (فروردین ۱۳۹۰) هنگامی که آيتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی دستور داد وزير اطلاعات دولت ايران که از کار برکنار شده بود، به سر کار برگردد، بالا گرفت.”
ماجرای برکناری حيدر مصلحی و بازگشت دوباره وی به وزارت اطلاعات باعث شد احمدینژاد ۱۱ روز از رفتن به جلسه هيأت دولت خودداری کند.
عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران پس از آنکه مأموران موفق نشدند مشاور مطبوعاتی احمدینژاد را بازداشت کنند، گفت: “علیاکبر جوانفکر در قبال دستور قضايی و اقدام مأمورين مقاومت کرده و با تماسهای تلفنی و حضور در جمع کارکنان مؤسسه موجب تحريک کارکنان و ايجاد اخلال و بینظمی در روند کاری روزنامه شد که پس از اين حوادث حسب دستور دادستان، مأمورين محل را ترک کردند.”
اما در مقابل مجتبی مژده شفق، رئيس اداره حقوقی و بازرسی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) گفته است: “جوانفکر برخلاف اظهارات دادستان، نه تنها در جمع کارکنان مؤسسه حاضر نگرديده و موجب تحريک آنان نشده، بلکه آمادگی خود را برای همراهی با نمايندگان دادستانی اعلام کرد.”
وی افزوده است: “با دستور نمايندگان دادستان، نيروی انتظامی و پليس امنيت با استفاده از گاز اشکآور و باتوم و برخورد قهرآميز حدود ۳۵ نفر از کارکنان و خبرنگاران روزنامه را بازداشت کردند.”
مرتضی تمدن، استاندار تهران و رئيس شورای تأمين تهران (شورای امنيتی) نيز گفت: “با متخلفان و حملهکنندگان به روزنامه ایران برخورد قطعی و قانونی خواهد شد.”
حاج احمد ، شکی نیست که فرد قدرتمندی هستی ولیکن ترا به خدا ضمن آزادی
جوانفکر مردم را هم از بند فقر و بدبختی ، بیکاری و مواد مخدر رها کن.
خدا اجدادت را بیامرزد.
کاربر مهمان / 23 November 2011
نیویورک تایمز این را به نقل از یک پست در فیس بوک مطرح کرده و نوشته که نمی تواند این ادعا را تائید کند؛ تیتر کردن این بخش از نظر حرفه ای چندان درست نیست، ضمن اینکه رادیو زمانه به عنوان یک رسانه فارسی خود می تواند این خبر را پوشش بدهد نباید منتظر بماند که رسانه های دیگر چه می نویسند که ترجمه یا کپی کند!
منتقد / 23 November 2011
اقای احمدی نژاد فقط یک راه دارد تا نام خودرا از این رزیم منحط و بی شرف جدا کند و برای خودش هم وجهه سیاسی دست و پا کند و هم عاقبت به خیر شود. همه میدانیم که آخوند فقط از دوسوراح میان تنه به دنیا مینگرد و شکی نیست که با این نگرش سر انجام احمدی نژاد هم به سرنوشت بازرگان و بنی صدر و موسوی ابراهیم یزدی وکروبی و بهزاد نبوی وووووو گرفتار خواهد شد. به این ترتیب تنها یک راه برای احمدی نژاد باقی مانده است. به عنوان اخرین رییس جمهور-چون دیگر رییس جمهوری منتخب نخواهیم داشت- جناب احمدی نژد میتواند در این یکی دوسال باقی مانده قدرت سیاسی و اجتماعی خود را محک بزند و اگر میتواند اخوندهارا با قدرت مردم از معرکه بیرون کند. آنوقت میبینیم که مردم ایران روی دست بلندش میکنند و تمام کسانی که با او مخالفتی داشتند به سوی او می ایند. چند تا بسیجی مزدور هم ممکن است از سپاه ضحاک تلف شوند اما سرانجام نام احمدی نژاد در تاریخ ایران به عنوان ناجی ایران ثبت خواهد شد. این گوی و این میدان جناب رییس جمهور منتخب -ببخشید منتصب.
موق باشید
کاربر مهمان / 23 November 2011
وقتی درشکه سربالایی می رود اسبها همدیگر را گاز می گیرند .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 23 November 2011
*****. همین نامه اقای قادری خود بیانگر بسیاری از نادیده ها و ناگفته هاست البته اطاعات دیگری هم در دست هست که طی 32 سال حکومت این رژیم فاسد چگونه دختران جوانسال کشورمان را با بی احترامی ازاله بکارت کردند و بعد اعدام کردند و همین دوسال پیش مردان و زنان بی گناه را به فتوای ایت الشیطانی مورد تجاوز قرار دادند و یا اعدام کردند. شما را نمیدانم و لی هر ایرانی وطندوست از این خشونتها و این رژیم بی شرف بیزار میکند. این رهبر حتی اگر به اصلاحات هم تن دهد از روی عجز و ناتوانی این کار را خواهد کرد نه از روی صلاح و عقل سلیم. پس هر حرکتی و یا روشی که این فرد به خصوص تجویز کند نه تنها مورد شک و دودای است بلکه اصلا قابل قبول نیست جه چوپان دروغگو را دیگر در نزد مردم ابرویی نیست.
کاربر مهمان / 24 November 2011
سيامک قادری، خبرنگار اخراجی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ايرنا) در واکنش به سخنان علیاکبر جوانفکر در گفتوگو با روزنامه اعتماد، نامهای از زندان اوين به بيرون فرستاده است.
اين روزنامهنگار در نامه خود برای نخستين بار از “رفتارهای غير انسانی” نيروهای اطلاعاتی که با نامه علیاکبر جوانفکر، مسئول خبرگزاری ايرنا وی را به اتهام “ضد نظام و ولايت فقيه” بازداشت کردند!، میگويد.
سيامک قادری در نامه خود علیاکبر جوانفکر، مشاور رسانهای احمدینژاد، رو جريان متبوع وی را به “قدرتطلبی و ثروتاندوزی” متهم ساخته و عملکرد دولت احمدینژاد در زمينههای اقتصادی و اجتماعی را “مصيبتبار” خوانده است.
سيامک قادری در نامه خود نوشته است: “جناب جوانفکر! اگر رفت و آمد به زندان برای همسر آقای ملکزاده سقط جنين به همراه داشت و سخت بود، حتمأ رفت و آمد پدران و مادران سالخورده زندانيانی که دو سال است (از خرداد ۱۳۸۸ تاکنون) هر هفته در سرما و گرما و از راههای دور و نزديک به اميد ديدار فرزندانشان از پشت کابين و با تلفن به اينجا (زندان) میآيند يک تفنن است!”
وی میافزايد: “مرگ مادر دانشجوی زندانی که در هجوم شبانه دچار سکته قلبی شد، مرگ پدر يک فعال ستاد انتخاباتی که سه ماه از محل نگهداری فرزندش بیاطلاع بود پس چه؟! آيا اينها از جمله آن ملتی نيستند که از آنها دم میزنيد.”
کاربر مهمان / 23 November 2011
نه اقای احمدی نژاد و نه اقای خامنه ای قادر به ادامه چنین وضعیتی هستند و نه این اقایان به تنهایی میتوانند نظام جمهوری اسلامی را نمایندگی کنند.در دو ماه اینده هم اتفاق خواصی نخواهد افتاد و هر فرد و گروهی در درون نظام تلاش میکند اجر خودش را از امام حسین بگیرد و روحیه شهادت طلبی اش را تقویت کند.اگر احمدی نژاد علیه ولی فقیه قیام کند،تنها با قبول دگرگونی ساختارهای کنونی و پذیرفتن سکولاریسم قادر به حیات سیاسی خود خواهد بود.در غیر اینصورت مردم متنفر از آخوند دیگر مجال فرصت طلبی به آخوند کت و شلواری نخواهند داد.اگر آقای خامنه ای احمدی نژاد را کنار بیاندازد هم مشکل نظام حل شدنی نیست ،بلکه یک جبهه سیاسی دیگر هم به جمع مخالفین خامنه ای اضافه خواهد شد(باند مشایی).به نظر من اقای خامنه ای راهی جز تن دادن به اصلاحات ندارد و مطمعنا با وارد کردن اصلاحطلبان لیبرال ( خواهان نظام و ولایت فقیه) تلاش بر ادامه بقا سیاسی خود می کند.اما اینکه مردم تحت ستم و استثمار شده هم با گروه جدید دزدان بیت المال قادر به همکاری و همفکری باشند،جای سؤال است.اما اقای خامنه ای یک راه برای نجات خود و خانواده وهمرزمانش دارد و آن قبول تعلیق غنی سازی اورانیوم است.این کار اگر چه ضربه ای به حیثیت سیاسی نظام و مخصوصا آخودها می زند و ضربه ای ناچیز و گذرا هم به غرور ملی ایرانیان وطن پرست میزند ،اما خطر سقوط و ورشکستگی و از هم پاشیدگی سیاسی و تجزیه ایران و ورود مجدد استعمار به کشور را مانع میشود .بمب اتمی را میتوانیم دو یا ٥ سال دیگر هم بسازیم و تا آنزمان هم معلوم نیست که اصلا رژیم صهیونیست و ادم کش و نژادپرستی به نام (اسرائیل) وجود داشته باشد یا خیر و یا دولتمردان امریکا از همین قماش با شند و یا در اثر تحولات انقلابی کنونی، افراد انساندوستی روی کار بیایند.به نظر من کافی است که اقای خامنه ای بفرمایند که تا اطلاع ثانوی از غنی سازی خودداری میکنم و شرطش هم همکاری کامل اژانس با دولت ایران جهت رفع نیازهای علمی و سوختی و نیز لغو کامل تحریمهای غیرقانونی و ضد بشری توسط امریکا و اروپاییان استعمار گر میباشد.در علم سیاست، انقلاب فقط کشتن و دگرگونی نیست،حتی یک حرکت بازدارند از سقوط کشور و افتادن سرنوشت مردم به دست دشمنان هم حرکتی انقلابی و ملّی است و میزان شعور انسانی و سیاسی یک رهبر را نشانگر است.(در سر عقل باید،بیکلاهی عار نیست)
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 24 November 2011