مجتبا یوسفیپور – در گزارش این هفته نگاهی داریم به خبرهای خوب سینمای ایران، با مروری بر مشکلات اکران برخی فیلمها، ماجرای پروژه هفت میلیارد تومانی سینمای ایران و شکست آن در گیشه به همراه خبرهای تولید و اکران و البته حاشیه هفته، یعنی اعلام برائت فیلمسازان ارزشی از همراهی و همفکری با دکتر حاج فرجالله سلحشور!
سینماییها در تئاتر
مدتی است حضور اهالی سینما به ویژه بازیگرانش بر صحنه تئاتر پررنگ شده است. در برخی از موارد افرادی به صحنه روی آوردهاند که پیشتر هیچگونه سابقه کار نمایشی نداشتند و در نخستین حضورشان بر صحنه، ناگهان بر معتبرترین و شناختهشدهترین صحنههای تئاتر کشور به روی صحنه میرفتند. این اتفاق تا حدودی به فروش برخی از تئاترها کمک کرد، اما جسته و گریخته با انتقادهایی همراه بود، تا اینکه هفته گذشته انجمن بازیگران تئاتر در این زمینه نامهای منتشر کرد.
در این نامه، انجمن بازیگران تئاتر با سخن گفتن از اصول شاگردی و استادی و پیشکسوتی و نوآموزی در تئاتر و اشاره به اینکه در تئاتر هدف خود هنر است نه گیشه و ستاره و روابط پس و پنهان، از بازیگران سینما میخواهد که از روی آوردن به صحنه تنها برای تفنن خودداری کنند چرا که “میدان تنگ و تاریک حرفه ترد و شکننده تآتر به نهایت از سوی سیاستمداران ناآشنا و مدیران نوخاسته تنگتر و تاریکتر شده است؛ چه رسد به آنکه دوستان سینماگر ما نیز عرصه ما را تنگتر کنند.”
انجمن بازیگران تئاتر: بگذارید مهمانان ما قوانین تدوینشده چندین سال رنج ما را مزمزه کنند و پس از آن بر سر سفره فقیرانه ما بنشینند.
انجمن بازیگران روی آوردن بازیگران سینما به تئاتر را عملی از سر تفنن و البته زاده شرایط نابسامان سینما توصیف میکنند و میپرسند: “اگر زمانه با سینما و سینماگران سازگار نیست، چرا ایشان فرصت فراغت خود را در تآتر میجویند؟ یعنی عرصه تآتر این گونه بیبهاء و بیکس است که از سر تفنن و در ناچاری ناگزیر بیکاری به سراغش آیید؟”
این انجمن با اشاره به اینکه هدف از انتشار این نامه تمامیتخواهی در عرصه تئاتر نیست، مواردی را مطرح میکند که به نظر درست میآیند. در این نامه از بیکاری بسیاری از اهالی تئاتر سخن گفته میشود، آن هم به دلیل نبودن امکانات کارکردن و سالن برای اجرا. در حالی که مسئولان بهترین سالنها را به آسانی در اختیار نامهای شناختهشده قرار میدهند تا بتوانند به وسیله آنها وجههای برای خود دستوپا کنند. به همین دلیل، انجمن بازیگران پنج بند برای حضور سینماگران در عرصه تئاتر پیشنهاد کرده است. در این بندها از سینماگران خواسته شده است در هنگام حضور در عرصه تئاتر صنف مربوط به رشته کاری را مطلع کنند، از روش قرارداد بستن “تیپ” و به شکل یکسان با دیگر دستاندرکاران تئاتر استفاده کنند و در جهت اعتلای تئاتر تلاش کنند، نه جذب تماشاگر و به دست آوردن فروش بالا.
البته همیشه حضور چهرههای سرشناس تلویزیونی و تئاتری باعث میشود تا مردم بیشتر به سمت تئاتر جذب شوند و کسانی که هیچوقت برای تماشای نمایش به سالنها نمیروند نیز به تماشای این آثار روی بیاورند. به همین دلیل انجمن بازیگران پیشنهاد جالبی به اهالی سینما میدهد و میگوید که ایشان اگر به راستی به تئاتر علاقمند و دلسوز آن هستند “از توان و استعداد خود برای احیای تالارهای ناشناخته بهره گیرید و این سه چهار تالار حرفهای را که هنرمندان تآتر برای حضور در آن سالها در صف میمانند به ایشان واگذارید.”
در انتهای این نامه نیز، این انجمن با بیان اینکه اینگونه رفتوآمدها میان اهالی سینما و تئاتر عادی است و تنها نیاز به آن دارد تا افراد به قواعد و اصول احترام بگذارند، مینویسد: “بگذارید مهمانان ما قوانین تدوینشده چندین سال رنج ما را مزمزه کنند. سلام هزاران هنرمند بیکار و کمکار خانواده تآتر تهران و شهرستان را پاسخ دهند و پس از آن بر سر سفره فقیرانه ما بنشینند. بگذارید اول الفبای حرفه ما را بیاموزند و بعد ردای سرداری بردوش بیندازند.”
مافیای اکران و فیلمسوزی
هفته گذشته هفته اعتراض سینماگران به چگونگی اکران آثارشان بود. در مورد اول عوامل فیلم “یه حبه قند” که توانسته است در اکران با استقبال به نسبت خوب تماشاگران روبرو شود، در اعتراض به نحوه اکران فیلمشان و کاهش سانسهای نمایش آن در سینما فرهنگ، از ادامه اکران این فیلم در این سینما انصراف دادند. روابط عمومی این فیلم در این زمینه اعلام کرد که “نظر به واکنشهای منفی معاونت سینمایی به فیلم «یه حبه قند» چه در جشنواره و چه در حمایتهای مالی در اکران، بدینوسیله اعلام میدارد با توجه به کاهش دوباره سانسهای فیلم در سینما فرهنگ، پخش آن از روز چهارشنبه در سینما فرهنگ پایان میپذیرد.”
مافیای اکران در ایران و محدودیت سینماهای نمایشدهنده منجر به شکست برخی آثار سینمایی در اکران میشود.
در دو هفته گذشته و بعد از آغاز نمایش عمومی این فیلم، همواره پخشکنندگان آن با مسئولان این سینما و نحوه نمایش فیلمشان مشکل داشتند و چندین بار آن را اعلام کردند، اما با توجه به بینتیجه ماندن این اعتراضها، سرانجام تصمیم به خاتمه دادن نمایش فیلم در سینما فرهنگ گرفتند. در پی این اتفاق، قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی وارد بازی شد و “جهت تنویر افکار عمومی” توضیحاتی را در رسانهها منتشر کرد. در این توضیحات گفته شده است که “بر اساس اشتباه صورت گرفته در شورای صنفی اکران، به صورت همزمان دو پروانه نمایش برای اکران در سینما فرهنگ ۲ صادر شده است” که بر این اساس سه سانس روزانه این سینما میبایست در اختیار فیلم “سعادتآباد” قرار بگیرد. قائممقام بنیاد سینمایی فارابی در نهایت میافزاید “برخلاف ادعای دوستان، نه تنها سانسهای فیلم «یه حبه قند» به هیچعنوان کم نشده است، حتی سانسهای ویژه و فوقالعاده برای آن نیز در نظر گرفته شده است.” جالب اینجاست که بلیطهای این فیلم در این سینما پیشفروش شدهاند و سازندگان و پخشکنندگان فیلم از تماشاگرانشان خواستهاند تا برای تماشای فیلم به سینما جوان، که در نزدیکی سینما فرهنگ قرار دارد مراجعه کنند.
اما دیگر فیلمی که در اکران خود دچار مشکل شد و عوامل آن دست به اعتراض زدند، “مرگ کسب و کار من است” ساخته امیرحسین ثقفی است. سازندگان این فیلم به منظور اعتراض به روند اکرانی که آنها آن را “فیلمسوزی” نام نهادهاند، روز پنجشنبه در برابر سینما آزادی حاضر شده و با پخش تراکت و دعوت تماشاگران به تماشای فیلم اعتراض خود را به نمایش گذاشتند. به گفته علی اکبر ثقفی، تهیهکننده این فیلم، در حال حاضر مدیریت عمده سینماهای تهران در دست تعدادی از تهیهکنندگان است و این تهیهکنندگان سینمادار با ایجادی مافیایی در اکران، تنها به نمایش دادن فیلمهای ساخته خود و یا دیگر تهیهکنندگان نزدیک به خود اقدام میکنند.
پروژه هفت میلیارد تومانی سینمای ایران
حسن بشکوفه تهیهکننده فیلم “راه آبی ابریشم” هزینه تولید این فیلم را اعلام کرد. به گفته این تهیهکننده این فیلم که از تولیدات فاخر سینمای ایران محسوب میشود با هزینهای حدود شش میلیون دلار یعنی چیزی حدود هفت میلیارد تومان و در طول سه سال ساخته شده است. حال باید دید حاصل این هزینهها که در بخش دولتی و توسط بنیاد سینمایی فارابی پرداخت شده است در نهایت چیست و این هزینههای گزاف، چه سودی برای سینمای ایران خواهند داشت؟
تا اینجای کار که فیلم نتوانسته آنچنان که باید در گیشه موفق ظاهر شود و تماشاگران را جذب کند و بعد از ۱۰ روز نمایش، تنها حدود ۶۵ میلیون تومان فروش داشته است. البته بسیاری از دستاندرکاران سینمای ایران دلیل این اتفاق را اهمال پخشکنندگان فیلم در انجام تبلیغات مناسب برای فیلم میدانند.
راه آبی ابریشم: هفت میلیارد تومان هزینه ساخت، ۶۵ میلیون تومان فروش در ۱۰ روز نمایش عمومی!
برای مثال علیرضا رئیسیان از کارگردانان سینمای ایران در ارتباط با کمبود تبلیغات برای این فیلم گفت: “وقتی ما فیلمی با هفت میلیارد تومان هزینه می سازیم بهتر است ۷۰۰ میلیون تومان هم صرف تبلیغات این فیلم کنیم تا مردم بدانند که چه فیلمی ساخته شده است (…)متأسفانه من تبلیغات مناسبی برای این فیلم ندیدم و به نظر من برای این همه هزینه، بهای کمی پرداخت شده است. مسلماً تبلیغات کم بر فروش این فیلم تأثیر بدی می گذارد. ما با تبلیغات مناسب میتوانستیم مخاطب گریزپا را به سینما بکشانیم و به دیدن این فیلم فاخر دعوت کنیم.”
جمال شورجه، دیگر کارگردان سینمای ایران و از مشاوران معاونت سینمایی نیز در گفتههایی مشابه، ضعف تبلیغات را عمدهترین دلیل شکست این فیلم در گیشه ارزیابی کرده است. این کارگردان سینما در این زمینه میگوید: “برای فیلمی با این سابقه تاریخی مسلماً باید تبلیغات بیشتری می شد. صداو سیما و دیگر ارگانهای ما باید دست در دست یکدیگر سعی کنند عموم مردم را به دیدن این فیلم تشویق کنند و تبلیغات لازم را در این راه پوشش دهند. کمترین کاری که می توان کرد خرید بلیطهای نیمبها توسط سازمانهاست تا بتوان به رشد فرهنگ این مملکت کمک کرد. دولت باید حمایت لازم را از این فیلم انجام دهد. متأسفانه این فیلم در فقر تبلیغاتی اکران شد و اهمال در این زمینه مشهود است.”
به هرحال، تا کنون هیچکدام از تولیدات فاخر سینمای ایران که همه با بودجههای میلیاردی ساخته شدهاند نتوانستهاند در گیشه آنچنان پرقدرت ظاهر شوند و جدا از بازگشت سرمایه، حتی بتوانند نام خود را در فهرست فیلمهای پرفروش سال وارد کنند. ظاهراً تا وقتی پول از بیتالمال است و بیلان کاری مسئولان پر و پیمان میشود، کسی به فکر بازگشت سرمایه و دیده شدن فیلم نخواهد بود!
خبرهای کوتاه
هفته گذشته خبر خوب در سینمای ایران کم نبود.
در اولین خبر، روز چهارشنبه اعلام شد که مرضیه وفامهر، بازیگر سینما بالاخره بعد از حدود چهار ماه بازداشت، بدون گذاشتن وثیقه آزاد شد. او در مصاحبهای با روزآنلاین گفته است که حکم شلاق توسط دادگاه به جریمه نقدی برابر با یک میلیون و دویست هزار تومان تبدیل شد و علاوه بر آن، این بازیگر به سه ماه و یک روز زندان نیز محکوم شد و در نهایت در دادگاه تجدید نظر حکم اولیه نقض گردید.
اما خبر دیگر برنده شدن فیلم “جدایی نادر از سیمین” در جشنواره فیلم ابوظبی است. این فیلم توانست در بخش مسابقه اصلی این جشنواره، جایزه ویژه هیأت داوران را به دست آورد.
اصغر فرهادی جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلم ابوظبی را از آن خود کرد.
اینگونه که پیداست فراز و نشیبهای اکران فیلم “خیابانهای آرام” پایان ندارد. بعد از ماجراهایی که هفته گذشته به برخی از آنها اشاره کردیم، این هفته سید محمود رضوی تهیهکننده فیلم خبر داد که با پیشنهاد سازندگان فیلم، زمان اکران آن بار دیگر تغییر کرده است و حال قرار است تا در اولین فرصت بعد از ماههای عزاداری محرم و صفر به نمایش عمومی درآید. حال این اولین فرصت چند روز بعد از پایان روزهای عزاداری است، معلوم نیست!
و بالاخره، بنا به خبر وبسایت کافهسینما، فیلم “من مادر هستم” ساخته فریدون جیرانی با انجام مذاکراتی در سکوت و به ظاهر اعمال اصلاحاتی موفق به دریافت پروانه نمایش شده است. هنوز در ارتباط با اینکه آیا فیلم در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درخواهد آمد و یا سازندگانش تنها به نمایش عمومی آن اکتفا میکنند، خبری منتشر نشده است.
خبرهای تولید
ابراهیم حاتمیکیا هم بازیگر شد. او که پیشتر تکوتوک در فیلمهای خود حضوری کوتاه مییافت، قرار است تا در فیلم “زندگی خصوصی آقا و خانم میم” به کارگردانی روح الله حجازی جلوی دوربین برود. او در این فیلم با حمید فرخنژاد، مهتاب کرامتی و امید روحانی همبازی خواهد بود. فیلمبرداری فیلم در تهران آغاز شده است.
محمدرضا فروتن، شقایق فراهانی، امید روحانی و ماهچهره خلیلی در فیلم “فصل انار” به کارگردانی محسن شرفینیا همبازی میشوند. فیلمبرداری این فیلم به تهیهکنندگی علی سرتیپی از چهارم مهرماه در یزد آغاز شده است. در خلاصه داستان فیلم آمده است “رضا معلولی است که قصد ازدواج با دخترخاله معلول خود را دارد، ولی به علت مخالفت پدرش که به تازگی از دنیا رفته نمیتواند رضایت مادربزرگش که تنها ولی اوست را جلب نماید.در این میان او با دختر سالمی آشنا میشود و …”
مهتاب کرامتی در صحنهای از فیلم “زندگی خصوصی آقا و خانم میم”
بالاخره بعد از سه ماه پیشتولید، فیلمبرداری فیلم “خودزنی” به کارگردانی احمد کاوری در سینمایی متروکه در حوالی میدان بروجردی آغاز شد. بخش عمده داستان این فیلم در محلههای جنوب تهران فیلمبرداری میشود و بازیگرانی چون امین حیایی، لعیا زنگنه، محمدرضا شریفینیا و نیما شاهرخشاهی در آن بازی میکنند. این فیلم به تهیهکنندگی اردشیر ایراننژاد تولید میشود و گروه تلاش دارند تا آن را برای نمایش در جشنواره فیلم فجر امسال آماده سازند.
امین تارخ از بازی در فیلم “پیامبر اکرم” ساخته مجید مجیدی انصراف داد. او که قرار بود در این فیلم نقش عبدالمطلب را بازی کند و حتی تمرینات اولیه را به همراه دیگر بازیگران آغاز کرده بود، ناگهان خبر انصرافش از این پروژه بدون روشن شدن دلایل آن اعلام شد. گفته شده قرار است علیرضا شجاعنوری جایگزین او در این فیلم گردد.
چند روز پیش، اول در خبرها آمده بود که قرار است تا نیکی کریمی نقش اصلی فیلم “یکی میخواد باهات حرف بزنه” به کارگردانی منوچهر هادی را بازی کند. بعد نیکی کریمی اعلام کرد که به دلایل شخصی و با توافق گروه سازنده از این پروژه کنارهگیری کرده است. در آخرین خبر اعلام شده که حال آنا نعمتی قرار است نقش اصلی این فیلم را بازی کند. اگر تا زمان شروع فیلمبرداری باز تغییری در بازیگر نقش اول این فیلم رخ داد، در همینجا اعلام خواهیم کرد!
و بالاخره اینکه با افزوده شدن طناز طباطبایی و اردشیر رستمی به جمع بازیگران فیلم “نارنجیپوش”، فیلمبرداری فاز داستانی فیلم به کارگردانی داریوش مهرجویی در تهران آغاز شد.
خبرهای اکران
از چهارشنبه گذشته دو فیلم جدید نمایش عمومی خود را آغاز کردند. “پرتقال خونی” به کارگردانی سیروس الوند در گروه سینمایی قدس جایگزین فیلم سینمایی “شیش و بش” شد و “خانواده دکتر ارنست” به کارگردانی محسن دامادی نیز در گروه سینمایی آزاد به نمایش درآمد.
در فیلم “پرتقال خونی” بازیگرانی چون فریبرز عربنیا، زیبا بروفه، ویشکا آسایش، حامد بهداد و نیوشا ضیغمی بازی میکنند و در خلاصه داستان آن امده است که “فیلم داستان مهندس ميانسالی به نام والا است كه در آستانه جدايی از همسرش قرار دارد و همین هنگام، دختر جوانی به نام ترمه براي طراحی دكور دفتر كارش میآيد وبه مرور اين آشنايی به رابطهای عاطفی می انجامد. تا اينكه شخصی به نام سياوش قدم در زندگی ترمه می گذارد و … .”
فریبرز عربنیا و نیوشا ضیغمی در صحنهای از فیلم “پرتقال خونی”
در فیلم “خانواده دکتر ارنست” نیز بازیگرانی چون امین زندگانی، لاله اسکندری و جمشید مشایخی بازی کردهاند. در خلاصه داستان فیلم آمده که “ماریا از پدری ایرانی و مادر انگلیسی است و در جستوجوی معماری ایرانی و بررسی تطبیقی معماری اصفهان و عکسهای ارنست هوسلر به ایران میآید.”اما در جدول اکران “سعادتآباد” ساخته مازیار میری با فروش حدود ۴۳۰ میلیونی خود صدرنشین است.
“یه حبه قند” ساخته رضا میرکریمی توانسته به فروش ۳۰۰ میلیون تومان نزدیک شود. “راه آبی ابریشم”، “تپلی” و “مرگ کسب و کار من است” که همزمان اکران خود را آغاز کردند نیز به ترتیب ۶۵، ۲۶ و ۱۵ میلیون تومان فروشداشتهاند. فیلمهای «پرتقال خونی» و «خانواده دکتر ارنست» نیز در نخستین آخر هفته خود توانستند تا به ترتیب حدود ۳۵ و ۳ میلیون تومان در تهران فروش داشته باشند.
حاشیه هفته: سریال ماجراهای سلحشور!
اما در جاشیه این هفته بخوانید قسمت دیگری از سریال ماجراهای حاج فرجالله سلحشور را.
این قسمت: حاجی دکتر میشود!
اولین خبر اینکه به ظاهر در جهت تقدیر و تشکر از زحمات بیدریغ جناب سلحشور در عرصه هنر و ارتقای فرهنگ و ادبیات اسلامی، یعنی همان که نمونهاش را در هفتههای گذشته دیدیم، وزارت ارشاد اسلامی تصمیم گرفته ایشان را به دریافت مدرک معادل دکترا مفتخر نماید! البته جناب سلحشور آنقدر شکستهنفسی دارند که فرمودهاند: “من به همه گفتهام که اگر کسی مرا غیر از حاجی صدا کند، با قندان به سرش میزنم!” اینگونه که پیداست، پرتاب قندان در میان برادران اصولگرا بسیار رایج است، فقط در موارد مشابه دوستان ایشان در قوه قضائیه بعد از پرتاب قندان اقدام به گاز گرفتن هم نموده بودند. به هرحال، از جماعتی که برای شوخی قندان به سروکله یکدیگر پرتاب میکنند، باید ترسید.
اما با گذشت چندین هفته از ماجرای اظهارات توهینآمیز جناب سلحشور، همچنان برخی نسبت به آنها واکنش نشان می دهند. جالبترین واکنشها نیز از سوی کسانی ابراز میشود که به نوعی از همپیالههای ایشان هستند و گویا سعی میکنند در این مورد، حساب خود را از سلحشور جدا کنند تا مبادا به یک چوب رانده شوند. بعد از معاونت سینمایی وزارت ارشاد که در رد سخنان سلحشور گفت : ” نباید نظراتی مطرح شود که مردم و مسئولان را نسبت به سینمای ایران و وجوه مختلف آن بیدلیل بدگمان سازد.” جمال شورجه، یار غار جناب حاج دکتر سلحشور نیز در برائت جستن از سخنان دوستش گفت: “بازیگران سینمایی کشور ما هر کدام به لحاظ توانایی در بازیگری حد و اندازه خاصی دارند و به لحاظ اخلاقی، هم من معلم اخلاق این بازیگران نیستم که بخواهم در مورد رفتار و اخلاق آنها اظهار نظر کنم.”
مسعود دهنمکی در نامهاش به فرجالله سلحشور از کسانی سخن میگوید که تا دیروز با تیغ موکتبری به خیابانها میرفتند و به سینماها حمله میبردند!
اما جالبترین مورد، واکنش اخیر مسعود دهنمکی به گفتههای سلحشور است. البته واکنش دهنمکی در اصل به بخش دیگری از گفتههای سلحشور مربوط میشود. در بخشهایی از آن مصاحبه، سلحشور انتقاداتی را نسبت به فیلم “اخراجیها” مطرح کرده بود که طبق معمول، این خرده گرفتن از فیلم “اخراجیها” مسعود دهنمکی را برآشفت و وادار ساخت تا دست به قلم ببرد و با انتشار نامهای از سلحشور بپرسد: “راستی میشود برای تنویر افکار عمومی بفرمائید به جز حضور در شهرک سینمایی دفاع مقدس چقدر در خط مقدم تشریف داشتید که اینچنین به خود حق میدهید دیدههای عینی دیگران در جنگ را نفی کنید و فقط شنیدههای خود را حق بدانید.”
او در نامه بلندبالایش با کنایه، سلحشور را به حاجی گرینف فیلم “اخراجیها” تشبیه میکند و با اشاره به شعر خیام از او میپرسد که “آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟” او در نهایت اعلام میکند:” اظهارات و تکذیبهای اخیرتان مرا بر آن داشت که چند خطی برایتان بنویسم تا مبادا این توهم در جامعه ایجاد شود که شما سخنگوی همه نیروهای هنری جبهه انقلاب هستید و ادبیات و مواضع شما مورد تأیید همه نظام و انقلاب است. شما در نهایت فقط و فقط فرجالله سلحشور هستید و همه مواضع شما مواضع همه اهالی سینمای دفاع مقدس و یا همه اهالی سینمای دینی و انقلابی نیست.”
لازم به توضیح است، از آنجا که نقل قولها تمام و کمال از روی نامه اصلی کپی شدهاند، لذا در نشانهگذاری نیز تغییری داده نشده است و هرگونه کمبود و عدم رعایت قواعد نشانهگذاری در نقل قولها مربوط به متن اصلی است.
البته خود نامه دهنمکی هم بسیار جالب است. برای نمونه به این قسمت از آن توجه کنید که مینویسد: ” از روزی که با شعار مرگ بر آمریکا چند نفر از همین تربیتشدگان به سینما آزادی ریختند و مرحوم علی حاتمی را نواختند چند سال میگذرد؟حالا آنها کجا هستند؟ دو سه نفر از آنها در همین سینما ریششان را تیغ زدند و دارند کار میکنند و پز روشنفکری میگیرند و یکی دو تایشان هنوز با ریششان نظام را تیغ میزنند و بودجههای چند میلیاردی میگیرند. مگر بعضی از آنها هم که تا دیروز در خیابان تیغ موکتبری دست میگرفتند کارشان به سخنگویی و مجریگری در بی بی سی نکشید تا محمل (کذا؛مهمل) ببافند؟ حالا چه توقعی از جوانهای امروزی سینما دارید که از برخی مدعیان دینداری ما در سینما چیزی جز تظاهر ندیدهاند؟ برخی کسانی که با صلوات کات میدهند اما….لا اله الا الله… .”
این یکی واقعاً لا اله الا الله گفتن دارد، کسی دهنمکی را نشناسد، باور نمیکند این سطور را کسی نوشته که خودش تا دیروز باطوم به دست در کوی دانشگاه به ارشاد دانشجویان مشغول بوده است و در اعتراض به نمایش فیلم “آدمبرفی” به همراه دوستان موتورسوارش به سینماها حمله میکردند! به هرحال اوضاع حسابی شیر تو شیر است و از قرار اینروزها آب در ایران حسابی سربالا میرود!
به احتمال زیاد در هفتههای آینده میتوانید قسمتهای دیگری از “سریال حاج دکتر سلحشور” را در همین ستون بخوانید!
در همین زمینه:
::مرضیه وفامهر آزاد شد، بخش خبر، رادیو زمانه::
::گزارش هفتگی از سینمای ایران، مجتبا یوسفی پور::