نون- الف- روز هفتم شهریور سال جاری خورشیدی  خبری منتشر شد بر این مبنا که ابراهیم فیاض، استاد گروه مردم‏‌شناسی دانشگاه تهران گفته است: «بر اساس قوانین اسلامی، ذکر گفتن برای زنان، در ایام عادت ماهانه، مردود است.»

 آقای فیاض هم‏چنین گفته بود: «این خلاف دستورات اسلام است. ما می‏‌دانیم که برای خواندن قران باید وضو داشت و طهارت جسم را رعایت کرد.»

چند روز پس از آن هم خبری منتشر شد که حکایت‏‌اش کمی غم‏‌انگیز بود. مریم طوسی، تنها نماینده زن ایران در مسابقات جهانی دو و میدانی به میزبانی کره جنوبی، از راه‌یابی به مرحله نیمه‌‏نهایی باز ماند. مریم طوسی در قهرمانی آسیا، زمان ۲۳ ثانیه و ۶۴صدم ثانیه را ثبت کرده بود، اما چند دلیل در حذف او از این مسابقات دخالت داشت.

مریم نه تنها مربی نداشت، بلکه مجبور شد روی همان لباس مورد تأیید مسئولان ایرانی هم یک پیراهن سفید XL به تن کند. گویا باید بدن‏‌اش مانند تخته نئوپان صاف صاف باشد.

البته در این مسابقات، فاطمه سلیمان از یمن هم با حجاب کامل اسلامی، ولی به دلخواه خودش دوید، اما حتی لباسی همچون لباس او نیز مورد تایید مسئولان ایرانی نبود. دوندگان زن مسلمان از سایر کشورها هم پوشش را رعایت می‏‌کنند، اما مقامات ایران، غیر از پوشش کامل دولایه، هیچ‏‌جور برجستگی‏‌ای را نیز برنمی‏‌تابند.

واقعیت اما کجاست؟ گویا چیزی مازاد بر حجاب در میان است. گویا بدن زن فضایی آلوده است که باید حذف شود. زن اگر هم حضور دارد، یا می‏‌خواهد حضور داشته باشد، باید فاقد هرگونه نشان مؤنث باشد. انگار یک‏ نوع گوشزد وجود دارد که اگر عادت‌های ماهیانه همراه سالیان درازی از عمرش خواهند بود، پس باید بداند که آلودگی نیز بخش بزرگی از عمر او را در بر خواهد گرفت.

گویا چیزی مازاد بر حجاب در میان است. گویا بدن زن فضایی آلوده است که باید حذف شود. زن اگر هم حضور دارد، یا می‏خواهد حضور داشته باشد، باید فاقد هرگونه نشان مؤنث باشد

پستان‏‌ها و برجستگی‏‌های بدن‏‌اش آلوده‏‌اند و باید حذف بشوند. باید دیده نشوند و پنهان بمانند.

 ژولیا کریستوا، از متفکران و فیلسوفان فمینیست، مفهومی دارد که از آن به عنوان «آلوده‏‌انگاری»(abjection) یاد می‏‌شود. یعنی حالتی از طرد و واپس‌‏زنی چیزی که برای «خود» نوعی «دیگری» ایجاد می‏‌کند.

در شرح کریستوا از آلوده‏‌انگاری، خواننده درمی‏‌یابد که این فرایند تنها مرحله‏‌ای موقت در دوره رشد شخص محسوب نمی‏‌شود، بلکه همواره و در سرتاسر زندگی او باقی می‏‌ماند. در نتیجه‏، فرهنگ‏‌ها آیین‏‌هایی را برقرار می‏‌سازند تا با این تهدید مقابله کنند.

کریستوا ادعا می‏‌کند که مذاهب در خدمت چنین اهدافی بوده‏‌اند و شیوه‏‌هایی را برای طهارت و به اصطلاح «پاکیزه شدن» برقرار کرده‏‌اند. برخی مذاهب غذاها یا اعمال خاصی را تحریم می‏کنند، اما نه به خاطر چیزی که ذاتی آن‏ها است، بلکه به این خاطر ‏که آن‏ها هویت «خود» یا نظم اجتماعی را تهدید می‏‌کنند.

ابراهیم فیاض عادت ماهانه را آلوده می‏‌انگارد. او هم‏چنین زنان را هم با اشاره به این ویژگی آلوده می‏‌انگارد و عمل ذکرگویی را برای آن‏ها در شرایطی که در دوران عادت ماهیانه به‏‌سر می‏‌برند، ممنوع می‏‌داند تا «دیگری» را به نام زن تولید کند. تا خدا هم‏چنان از آن مردان باشد و مردان خدای جامع‌ه‏ای چنین مردسالار؛ تا هم‏چنان هویت و تمامیت نمادی به نام مرد باقی باشد و حفظ بشود تا نظم اجتماعی تهدید نشود.

مریم طوسی می‏‌بازد و یکی از دلایل آن پوشیدن پیراهنی گشاد برای پوشاندن برجستگی‏‌های بدن مؤنث‏‌اش است. گویی جامعه مردسالار امروز، فقط مردانه است و از بدن زنان که عرصه امر نشانه‏ای است و پهنه زبان شاعرانه و یادآور بدن مادر، دوری می‏گزیند و او را دیگری می‏‌نماید تا خود هم‏چنان مسلط باقی بماند.

کریستوا در این زمینه می‏گوید که سوژه خود را در جدایی- یگانگی ناممکنی با تن مادر درمی‏یابد. سوژه از آن تن متنفر است، اما تنها به این دلیل که قادر به رها شدن از آن نیست. از آن تن، تن بدون مرز، تنی که این سوژه آلوده از آن نشئات گرفته است.

پیراهن سفید بر لباس ورزشی تمام اسلامی مریم طوسی، گویی دادن همان مرز به تن بی‏‌مرزی است که کریستوا از آن یاد می‏کند. جایز ندانستن ذکر زنان در ایام عادت ماهیانه هم یک‏ جور مرز دیگر است.

راه آن اما شاید زبان شاعرانه، زبان بی‏‌مرز و بی‏‌نظم و روایت زنان از خویش، برای به مرکز درآوردن آن‏ها باشد.