نازنین اعتمادی – در گستره‌ی ادبیات معاصر ژاپن، یوکیو می‌شیما نویسنده‌ای‌ست که در آثارش گسست از سنت‌ها در ژاپن در اواسط سده‌ی بیستم و تقابل بین سنت و مدرنیته در جامعه‌ی ژاپن را به بهترین وجهی بازتاب می‌دهد.
 

یوکیو می‌شیما در سال ۱۹۲۵ در توکیو متولد شد و در نزد مادبزرگش پرورش یافت. او با مادربزرگش ارتباط عاطفی بسیار تنگاتنگی داشت و این زن که بیمار بود، اما فرهیخته و با دانش بود و از فرهنگ جهان به‌خوبی اطلاع داشت در شکل‌گیری شخصیت و ذهنیت او نقش به‌سزایی ایفا کرد. به‌واسطه‌ی همین مادربزرگ بیمار بود که یوکیو از کودکی با تآتر و ادبیات آشنا شد، ولی به‌خاطر رابطه‌ی تنگاتنگ با مادربزرگش با دنیای بیرون از خانه چندان در تماس نبود. این موضوع و جثه‌ی نحیفش باعث شکل‌گیری احساس بیگانگی در او شد. یوکیو می‌شیما از کودکی بیشتر نظاره‌گر رویداد‌ها بود. به همین لحاظ یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شخصیتی او که در آثارش هم کاملاً نمود یافته، دقت در دیدن جزئیات و وصف جزء به جزء وقایع به‌ظاهر بی‌اهمیت روزانه و تحلیل این وقایع در ابعاد هستی‌شناسیک است.

یوکیو می‌شیما در ۲۵سالگی نخستین رمانش را با عنوان «اعترافات یک نقاب» منتشر کرد. این کتاب به‌زودی مورد توجه منتقدان قرار گرفت و با اقبال خوانندگان مواجه گشت. «اعترافات یک نقاب» به مضامینی می‌پردازد که بعد‌ها در گستره‌ی آثار می‌شیما یافت می‌شوند و مدام در دیگر کتاب‌های او تکرار می‌گردند. موضوعاتی مانند: «عشق»، «زیبایی»، «مرگ»، «سنت»‌‌ها، «جنگ» و تنش‌ها و سردرگمی‌ها و بحران‌هایی که پس از پایان جنگ جهانی دوم و تغییر رویکرد سیاسی از نظام سلطنتی به یک دموکراسی غربی در جامعه‌ی ژاپن پدید آمد.
 

درهم‌آمیختگی زندگی و آثار می‌شیما بسیار جالب توجه است. آثار او از این نظر از سویه‌های اتوبیوگرافیک برخوردار است. او اعتقاد داشت که دفاع از امپراطور ژاپن به معنای دفاع از فرهنگ این کشور است.

نازنین اعتمادی:. «اعترافات یک نقاب» به مضامینی می‌پردازد که بعد‌ها در گستره‌ی آثار می‌شیما یافت می‌شوند و مدام در دیگر کتاب‌های او تکرار می‌گردند. موضوعاتی مانند: «عشق»، «زیبایی»، «مرگ»، «سنت»‌‌ها، «جنگ» و تنش‌ها و سردرگمی‌ها و بحران‌هایی که پس از پایان جنگ جهانی دوم و تغییر رویکرد سیاسی از نظام سلطنتی به یک دموکراسی غربی در جامعه‌ی ژاپن پدید آمد.

می‌شیما تا آن حد به این موضوع پایبند بود که در سال‌های پایانی زندگی‌اش ارتش کوچکی برای پاسداری و حفاظت جان امپراطور فراهم آورد. نویسنده‌ای به نام مارگریت یورسنر که شرح حال (بیوگرافی) یوکیو می‌شیما را نوشته است، با تحلیل شخصیت «ایسائو» که یکی از شخصیت‌های رمان‌های این نویسنده است تلاش می‌کند ابعاد و جهت فعالیت‌های سیاسی او را مشخص کند. یورسنر در تحلیل گرایش‌های سیاسی «ایسائو» (که دقیقاً ازین نظر عقاید سیاسی می‌شیما را نمایندگی می‌کند) می‌نویسد: «او [یعنی ایسائو] مثل سلطنت‌طلبان دست‌راستی از هر نظر به امپراطور ارادت دارد و به او احترام می‌گذارد و در‌‌ همان حال مانند عدالتخواهان دست‌چپی غم مردمان ستمدیده، و محروم را دارد و از حقوق آنان دفاع می‌کند. وقتی او را به‌خاطر عقاید سیاسی‌اش به زندان می‌اندازند، از اینکه به نسبت زندانیان کمونیست که آن‌ها را کتک می‌زنند و با آن‌ها بدرفتاری می‌کنند، از مزایایی بیشتر برخوردار است، شرمگین و شرمنده است.»
 

می‌شیما خود را یک سامورایی می‌دانست. سه بار کاندید نوبل ادبی شد و از او به‌عنوان مهم‌ترین نویسنده‌ی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم یاد می‌کردند.
 

موضوع محوری «اعترافات یک نقاب» اعترافات درونی و تحلیلی است که شخصیت اول رمان از خودش در سایه‌ی بیگانگی و از خودبیگانگی و بحران هویت پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن به‌دست می‌دهد. در این رمان اتوبیوگرافیک راوی اول شخص درگیری‌هایش با محیط پیرامونش را از کودکی تا جوانی و در مسیر شکل‌گیری هویتش بازگو می‌کند. او به‌زودی از‌‌ همان اوان کودکی متوجه می‌شود که با دیگران تفاوت دارد. می‌شیما همجنسگراست و هویت جنسی‌اش به‌عنوان یک همجنسگرا، دگرگونه بودن او را تشدید می‌کند. او عاشق یکی از هم‌کلاسی‌هایش می‌شود که از هر نظر با او تفاوت دارد. او نحیف و ضعیف و آسیب‌پذیر است، در حالی‌که همکلاسی‌اش قوی، سرزنده و بالابلند است. راوی اول شخص داستان که از هوش سرشاری برخوردار است، در‌‌ همان نظر اول مشخصات محیط پیرامونش را درک می‌کند، اما به دلیل ترس‌های وجودی و کمبود اعتماد به نفس نمی‌تواند با محیط ارتباطی سالم برقرار کند. برای همین به تخیلاتش که از خون و خشونت و انتقامجویی و مرگ نشان دارند، پناه می‌آورد. این موضوعات، همگی از مهم‌ترین موضوعات آثار می‌شیما به‌شمار می‌آیند و از برخی لحاظ نظر او را نسبت به مسائلی مانند «شهادت» و «شهادت‌طلبی» در سایه‌ی حرمان‌های جنسی و میل به آزارکامی (سادیسم) آشکار می‌کنند. ازین نظر آثار می‌شیما می‌تواند برای ما ایرانی‌ها هم که تاریخمان همواره با شهادت و شهادت‌طلبی در راه عقیده مذهبی درآمیخته و تجربه‌ی یک جنگ را از سرگذرانده‌ایم و بحران هویت و کشاگش بین سنت و مدرنیته از موضوعات مهم اجتماعی و تاریخی ما در دوران معاصر است، بسیار آموزنده باشد.
 

راوی داستان در هر حال چاره‌ای ندارد جز آنکه هنجار‌ها و عرف مسلط در اجتماع را درونی کند و خود را با خواسته‌ها و انتظارات اجتماع همسو و هماهنگ جلوه دهد. چنین است که تلاش او برای هویت‌یابی ناکام می‌ماند و او بیش و کم به یک نقاب تبدیل می‌شود. ترس‌های درونی و وجودی او، همراه با تلاش برای تطبیق دادن خود با عرف مسلط کار را به آنجا می‌کشاند که راوی داستان به‌تدریج دیگر نمی‌تواند بین آنچه که واقعاً هست، یعنی بین چیستی و کیستی و هویت واقعی‌اش و آنگونه که برای پسند دیگران جلوه می‌کند تمایزی قائل شود. هر چه که می‌گذرد، او به‌تدریج منِ واقعی‌اش را وامی‌نهد و نقابی را که به چهره دارد به‌عنوان منِ اصلی‌اش می‌پذیرد؛ گرایش جنسی‌اش را یکسره انکار می‌کند، وانمود می‌کند که عاشق دختری‌ست، آرزو دارد که تشکیل خانواده دهد و یک مرد نمونه اما متعارف باشد.
 

«اعترافات یک نقاب» را سیاه‌ترین و نومیدانه‌ترین شاهکار می‌شیما خوانده‌اند. می‌شیما در این رمان با زبانی صریح، ساده، اما شاعرانه زندگی و شرایط رشد و چگونگی شکل‌گیری شخصیتش را در بستر تضاد بین سنت و مدرنیته تحلیل می‌کند. با وجود آنکه این اثر از نیهلیسم و بدبینی نشان دارد، اما به نسبت آثاری که می‌شیما بعد‌ها پدید آورد، نسبتاً خوشبینانه است.