علی اسکندرزاده- ویروسی ناگهان در جهان شیوع پیدا میکند و انسانهای زیادی به یک بیماری مرموز و مرگآور مبتلا میگردند. بعد از انقلاب جنسی در سالهای دههی ۶۰ این نخستین بار است که در غرب، «جنسیت و جامعه» مجدداً به یک موضوع داغ سیاسی بدل میشود.
ایدز و تصاویر انسانهایی که در بستر مرگ افتادهاند و هر روز به سراسر جهان مخابره میشوند و در آن میان علم پزشکی با همهی پیشرفتهایش و با همهی دستگاههای پیشرفتهای که در اختیار دارد و با همهی بیمارستانهایی که به عنوان یک نهاد نجاتبخش میبایست مرگ را به تأخیر بیندازند، به ناتوانی خود در درمان این بیماری اعتراف میکند.
۳۰ سال پیش در چنین روزهایی بیماری ایدز برای نخستین بار به مهمترین موضوع رسانهها در جهان غرب بدل شد. بسیاری گمان میکردند که همجنسگرایی باعث شیوع این بیماریست. برخیها پژوهشهای سازمانهای اطلاعاتی غرب را مسبب پیدایش ایدز میدانستند. در میان بیخبری و واهمه از ابتلا به ایدز فقط یک چیز مشخص بود: آزادی جنسی بهعنوان مهمترین دستاورد سالهای دههی ۶۰ برای همیشه محدود شده است. در بسیاری از کشورهای غربی ایدز بهانهای شد برای سیاستمداران محافظهکار که خواستار محدودیت آزادیهای مدنی در غرب شوند. حتی برخی از این سیاستمداران به بهانهی حفاظت از مردم خواهان این بودند که مبتلایان به بیماری ایدز را نشان کنند. جامعهی مدنی در غرب یکبار دیگر در معرض تهدید قرار گرفت و مردم به یاد آوردند که آزادی هر لحظه امکان دارد به هر بهانهای از آنها سلب شود. ایدز به یاد نهادهای مدنی در غرب آورد که برای حفظ دستاوردهای مدنی میبایست مدام اصولی را که به آن تکیه دارند تعریف کنند.
در سال ۱۳۶۶ در ایران نخستین بیمار مبتلا به ایدز گزارش شد. این بیمار کودکی بود که به بیماری هموفیلی مبتلا بود و در اثر تزریق خون آلوده به ایدز مبتلا شده بود. تا سالها دولت ایران این توهم را به وجود میآورد که ایرانیان مهاجر که به ایران آمد و شد دارند، بیماری ایدز را در ایران گسترش دادهاند. آمار دقیقی دربارهی مبتلایان به بیماری ایدز در ایران وجود ندارد. همینقدر میدانیم که معتادان تزریقی بیشتر در معرض ابتلا به بیماری ایدز هستند. همچنین این موضوع در ادبیات ایران هرگز بهطور جدی و پیگیر مطرح نشده است.
۳۰ سال از پیدایش ویروس اچ آی وی میگذرد و درین میان دانشمندان موفق شدهاند راهکارهایی مؤثر برای درمان بیماری ایدز بیابند. در ۳۰ سال گذشته ایدز فقط موضوع پژوهشهای پزشکی نبوده است، بلکه این موضوع در این مدت به ادبیات داستانی و خاطرهنویسی هم راه یافته و انبوهی از کتابهای پرفروش که به این موضوع میپردازند به بازار عرضه شدهاند. شمارگان این کتابها از میلیونها نسخه تجاوز کرده است.
در برنامهی این هفتهی کتابهای از یاد رفته و کتابهای در یاد مانده برای نمونه چند عنوان از این کتابها را معرفی میکنیم:
۲۸ داستان کوتاه دربارهی ایدز در آفریقا نوشتهی استفانی نولن، روزنامهنگار معروف کانادایی نخستین بار در سال ۲۰۰۷ در کانادا منتشر شد و بهزودی به چندین زبان دنیا از جمله به فرانسه، هلندی و آلمانی ترجمه و منتشر شد. موضوع این کتاب همانطور که از نامش پیداست، اپیدمی ایدز در آفریقاست. بنا به گزارش سازمان بهداشت جهانی تا سال ۲۰۰۶ که این کتاب نوشته شده، بیش از ۲۸ میلیون مبتلا به ایدز در آفریقا زندگی میکردند. از میان چهار میلیون مبتلا به ایدز، فقط یک نفر به امکان درمان دسترسی داشت. یعنی فقط هفت نفر از این ۲۸ میلیون نفر در سال ۲۰۰۶ میتوانستند خودشان را درمان کنند. استفانی نولن در این کتاب سرگذشت ۲۸ نفر از مبتلایان به ایدز، شرایط زیستی و خانوادگی و اقتصادی آنها را بیان میکند و به این بهانه خواننده را با مشکلات اجتماعی و اقتصادی و زمینههای رشد و گسترش اپیدمی ایدز در آفریقا آشنا میسازد. هدف او این نیست که به مبتلایان کمک کند. مینویسد: «تا چهار سال آینده هیچیک از این ۲۸ میلیون نفر زنده نخواهند بود.» هدف نویسنده این است که با نشان دادن معضل ایدز در آفریقا امکاناتی را برای جلوگیری و پیشگیری از ابتلا به ایدز بسیج کند. استفانی نولن با تسلط بر روزنامهنگاری موفق میشود با نشان دادن برشی از زندگی ۲۸ آفریقایی مبتلا به ایدز تصویری جامع و نسبتاً کامل از رویارویی قارهی سیاه با بیماری ایدز بهدست دهد. از این کتاب بهعنوان یکی از بهترین کتابهایی که دربارهی ایدز نوشته شده یاد میکنند.
کورمک مککارتی، نویسنده معروف آمریکایی اعتقاد دارد که موضوع ادبیات قابل تأمل و جدی همواره مرگ است. هرولد برودکی، یک نویسندهی آمریکایی دیگر که چندین جایزه را هم به خود اختصاص داده و از نویسندگان نسبتاً مهم آمریکا بهشمار میآید، در سال ۱۹۹۳ متوجه شد که به بیماری ایدز مبتلا شده است. او در کتابی با عنوان «داستان مرگ من» به شکل روزنگار داستان چگونگی مردنش را از خود به یادگار گذاشته است. او از زمانی که در بیمارستان بستری میشود تا وقتی که میمیرد، روزهای زندگیاش، بیمها و امیدها و دلتنگیها و شادیهایش را روی کاغذ آورده است. عجیب اینجاست که این کتاب به هیچوجه یک کتاب غمگین نیست. در بسیاری از موارد نویسنده با شوخی و طنز و لبخند به استقفبال مرگ میرود.
ادوین کامرون یک مرد سفیدپوست است که در آفریقای جنوبی به ایدز مبتلا میشود. او در کتابی به نام «زندگی من در مقابله با ایدز» شرح حال خودش را مینویسد. این کتاب که مهمترین جایزهی ادبی آفریقای جنوبی را از آن خود کرده به نقش مخرب و بازدارندهی شرکتهای دارویی در گسترش اپیدمی ایدز در آفریقا میپردازد. کامرون نه تنها رنج و تنهایی یک انسان مبتلا به ایدز در آفریقا را تصویر میکند، بلکه ریشههای نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی و نقش سیاستمداران سودجو را هم برملا میکند.
و بعد ناگهان زندگی تغییر کرد…
دربارهی موضوعی به اهمیت ایدز یک کتاب نباید فقط سرگرمکننده باشد. در پرداختن به این موضوع اهمیت کتاب و کتابهای داستانی به عنوان یک رسانهی اطلاعرسان آشکار میگردد. یکی از مهمترین کتابهای آموزشی دربارهی ایدز، کتابی است به نام: «و بعد ناگهان زندگی تغییر کرد. زیستن با بیماری ایدز» نوشتهی نویسندهی اتریشی اینگرید براند.
نویسنده در این کتاب با زبانی روایی و شیرین داستان یک دختر و پسر نوجوان شانزده ساله را تعریف میکند که عاشق هم میشوند، اما یکی از آنها به ایدز مبتلا میشود. در پوشش داستانی که برای نوجوانان بسیار جذاب و سرگمکننده میتواند باشد، نویسنده اطلاعات بسیار مهمی از ایدز، راههای پیشگیری و مقابله با آن بهدست میدهد. این کتاب نه تنها کتاب آموزندهای است، بلکه نشان میدهد که وظیفهی ادبیات داستانی فقط بیان کردن ذهنیات نویسنده نیست. ادبیات داستانی میتواند مانند یک رسانهی مؤثر و فراگیر اطلاعات مفیدی دربارهی موضوعات مهم مانند ایدز در اختیار خوانندگان در گروههای سنی گوناگون قرار دهد.
اگر کتابی را میپسندید، میتوانید در صفحهی نظرخواهی یا در صفحهی فیسبوکی زمانه پیشنهاد خود را با ما در میان بگذارید. با ما باشید.
مشخصات کتابهای معرفیشده در آمازون:
Stories of AIDS in Africa
This Wild Darkness: The Story of my Death
Witness To AIDS (Autobiography)
-Und dann war alles anders …: Leben mit HIV und Aids [Taschenbuch]