تأمل رئیسجمهور در فرمان رهبر و سایه پديده بنلادن بر آمریکا از موضوعهای سرمقاله روزنامههای بامداد امروز ايران است.
تأمل رئیسجمهور در فرمان رهبر
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «برگرديد که احمدینژاد هم برگشته است» در مورد اختلاف رئیسجمهوری ایران و رهبر جمهوری اسلامی بر سر وزیر اطلاعات است.
نويسنده سرمقاله ابتکار نوشته است: «کيهان در تيتر اصلی خود، روز دوشنبه نوشت رئيسجمهور به رياستجمهوری بازگشت. معنی کاملاً واضح است. رئيسجمهور عمداً رفته بود، حالا برگشته است. نيازی هم به لاپوشانی نيست. در اين ١٣ روزی که برای دولت دهم نحس بوده، سايه سنگين و ترسآلودی بر فضای سياسی جامعه چيره شده بود. مسئلهای ايجاد شده بود که به گفته رئيسجمهور ميان ايشان و رهبر معظم انقلاب بوده است. خيلی ساده است؛ وزير اطلاعات بنا به مصلحتی استعفا داد يا برکنار شد و بنا بر مصلحت بالاتری، رهبر انقلاب مانع اين کار شد. آقای احمدینژاد هم ترجيح داد که در اين وضعيت تأمل کند و به نوعی با تعمد از رفتن به محل کار خويش خودداری نمايد.»
در بخشی از اين سرمقاله آمده است: «نظام نشان داد که ظرفيت زيادی برای حل مشکلات خويش دارد. به تعبير ديگری، سران نظام نشان دادند که تحمل مخالفت را دارند. رئيسجمهور در فرمان رهبر (بالاترين مقام کشور) تأمل میکند و در پذيرش آن از زمان کمک میخواهد، از رفتن به محل کارش امتناع میکند و در نهايت، پس از بحث و بررسی چند و چون کار و مذاکره، تن به مصلحت میدهد و با صدای رساتری میگويد که تابع ولی فقيه زمان است. رهبر انقلاب بارها گفتهاند که انتقادپذير هستند و رفتار رئيسجمهور در چارچوب مصالح نظام، که يکی از آنها نقدپذيری و نقدشدگی است، نبايد تعجببرانگيز و سرزنشآميز باشد.»
در ادامه سرمقاله میخوانيم: «اين موضوع نشان داد که سطح اخلاق سياسی در جامعه تا چه اندازه افت کرده است. مخالفان با دمشان گردو میشکستند که احمدینژاد و دولتش سرنوشت بنیصدر را پيدا میکند و مدام به شبيهسازیها دامن میزدند و برخی هم با اشاره از وقوع پيشبينی آقای هاشمی سخن میراندند که البته با حرکت اخير رئيسجمهور و برگشتن به محل کارش، تا اندازهای صدای طبل مخالفان فروکش کرده است.»
نويسنده سرمقاله ادامه داده: «در اين ميان، بسياری از موافقان وی دچار سستی شدند. آنان بهغلط چنين تصور کردهاند که احمدینژاد در برابر رهبری ايستاده و کارش هم تمام شده است. پس آهنگ انتقاد از وی و انتساب القاب ناشايست به او و همراهان نزديکش از طرف اين دوستان مصلحتی و منفعتی شدت گرفت. اکنون رئيسجمهور با قوت و شدت بيشتری تبعيت از رهبری و ولايت فقيه را بيان کرده و آبهای رفته دوباره به آسياب برگشته است.»
سایه پديده بنلادن بر آمریکا
سرمقاله امروز روزنامه دنيای اقتصاد با عنوان «سايه بنلادن بر فراز آمريکا» در مورد کشته شدن اسامه بنلادن، رهبر شبکه القاعده و آینده این شبکه و تأثیر آن بر روابط آمریکا با چند کشور خاورمیانهای است.
در سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد آمده است: «عدالت، درباره بنلادن اجرا خواهد شد. اين جمله را ۱۰ سال پيش جورج بوش رييسجمهور پيشين آمريکا به زبان راند. باراک اوباما رييسجمهور کنونی نيز ديروز همين جمله را در قالب محقق شده آن تکرار کرد: عدالت اجرا شد.»
اين سرمقاله افزوده: «مرگ اسامه بنلادن، آمريکايیها و احتمالاً بسياری کسان ديگر را در گوشه و کنار جهان خرسند کرده است اما آيا اين مرگ، دستآوردی فراتر از تشفی خاطر بازماندگان حادثه ۱۱ سپتامبر و رضايت رهبران آمريکا از اجرای عدالت را در پی خواهد داشت؟ بعيد است، زيرا آثار روانی اين واقعه بهزودی فروکش میکند و واقعيتی که پابرجا میماند، پديده بنلادن است که نمیتوان آن را در شخص اسامه خلاصه کرد. پديده بنلادن تاکنون آمريکا را به زير پا گذاشتن بسياری از هنجارهای ملی و اصول سياست خارجی اين کشور وادار کرده است. نگهداری بیمحاکمه برخی مظنونان، حمله به افغانستان و تجاوزهای مرزی مکرر به پاکستان از جمله اين تخطیها است. اکنون که بنلادن مرده است، مطلوب آمريکا اين است که اين واقعه را پايان افسانه القاعده بداند؛ حال آنکه بسيار بعيد است، اينگونه باشد. شبکه القاعده ديری است که از حد تشکيلات سازمان يافته فراتر رفته و ظاهراً به هستههای پراکنده و احياناً خودجوش تبديل شده است و بود و نبود بنلادن بر کارکرد آن تأثير تعيينکننده ندارد.»
در ادامه سرمقاله آمده است: «وقايع پس از انفجارهای ۱۱ سپتامبر که ابتدا موجب تحکيم روابط آمريکا با پاکستان و ايجاد همدلی با آمريکايیها در ديگر کشورهای منطقه شده بود، حالا جای خود را به دلخوریهای عميق داده است. پاکستان انتظار داشت در قبال کمکهای لجستيکی به آمريکا برای دفع خطر القاعده، به امتيازهايی استراتژيک برسد؛ اما چندسالی پس از اين واقعه رابطه واشنگتن و اسلامآباد رو به سردی گذاشت و حتی روابط آمريکا با رقيب ديرينه پاکستان يعنی هند گرمتر شد. اکنون که هدف مشترک يعنی شناسايی و شکار بنلادن از ميان رفته، احتمال سردتر شدن رابطه آمريکا و پاکستان بيشتر شده است. ايران يک دهه پيش بدون ورود مستقيم به ماجراهای پس از انفجارهای ۱۱ سپتامبر به گونهای رفتار کرد که آمريکايیها بايد آن را کمک غيرمستقيم تلقی میکردند و از مواضع سختگيرانه در برابر جمهوری اسلامی فاصله میگرفتند اما چنين نکردند و بر حجم دلخوریها افزودند.»
نويسنده سرمقاله ادامه داده: «حال که بنلادن مرده است، انگيزه مشترک چندانی برای تهران و واشنگتن باقی نمانده است و آمريکايیها ناگزيرند معرکه افغانستان را حدفاصل دو همسايه ناهمراه با آمريکا، (پاکستان و ايران) اداره کنند. رابطه آمريکا با عربستان هم تا حدودی از واقعه مرگ بنلادن تأثير خواهد پذيرفت. سياست خارجی ايالاتمتحده در ۱۰ سال گذشته حول ساماندهی اتحاد جهانی عليه تروريسم شکل گرفته است. با مرگ بنلادن اين استراتژی دچار تلاطم خواهد شد زيرا بنلادن از ميان رفته، ياران او و تهديدهای آنها باقی مانده و آمريکا ناچار به انتخابی تلخ است يا بايد به متحدان خود بگويد خطر القاعده کماکان باقی است که از ارزش مرگ بنلادن کاسته میشود يا بايد خطر را منتفی قلمداد کند که امکان بسيج جهانی عليه تروريسم کاهش میيابد. نتيجه اينکه مرگ بنلادن حادثهای مهم است که آمريکايیها، قاب افتخار آن را به ديوارها خواهند آويخت اما هنوز نمیتوان گفت مسائل امنيتی آنها را حل خواهد کرد. سايه بنلادن به اين زودیها از فراز آمريکا نخواهد رفت.»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «زر و زنگار»
سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان «شوک»