فرهنگ زمانه – در سال ۱۳۸۹ همچنان خبر لغو مجوز کتابها در صدر اخبار ادبی و فرهنگی قرار داشت و با وجود آن که معاون فرهنگی وزارت ارشاد تغییر کرد، اما گشایش چندانی در امر انتشار کتاب اتفاق نیفتاد. با وجود سانسور کتاب و اجرای سیاست «به تأخیر انداختن فرهنگ و ادبیات مستقل» و با وجود حاشیهسازیها و تبلیغات مطبوعاتی، کتابهای قابل تأملی هم در سالی که از سر گذراندیم، منتشر شدند. از میان انبوه کتابهایی که در زمانه همکاران ما معرفی کردند، چند عنوان را برگزیدیم:
از چهاردهسالگی میترسم
«از چهارده سالگی میترسم» جدیدترین مجموعه داستان حسن محمودی (متولد ۱۳۴۹) است. محمودی انتشار دو مجموعهی «وقتی آهسته حرف میزنیم، المیرا خواب است» (نشر آسا – ۱۳۷۶) و «یکی از زنها دارد میمیرد» (نشر نگاه – ۱۳۸۱) را در کارنامه دارد و این کتاب سومین اثر داستانی او محسوب میشود. «از چهارده سالگی میترسم» شامل هشت داستان کوتاه است، داستانهایی که بهظاهر از یکدیگر مستقل هستند اما المانهای مشترک و تکرار شونده و جهان داستانی خاص نویسنده آنها را در کلیتی واحد منسجم کرده و در اتمسفری همگون قرار داده است.
::از چهارده سالگی میترسم نوشتهی حسن محمودی::
نوشیدن مه در باغ نارنج
رمان کوتاه «نوشیدن مه در باغ نارنج» جدیدترین کار داستانی «مرتضا کربلاییلو» (متولد ۱۳۵۶) است. از این نویسندهی پرکار پیش از این آثاری همچون «من مجردم، خانم،» «زنی با چکمهی ساقبلند سبز،» «مفید آقا،» و «روباه و لحظههای عربی» منتشر شده است. کربلاییلو مدتی طلبه بوده و تحصیلاتی در زمینهی علوم دینی دارد. این مسأله نمودی بارز در اکثر نوشتههای او داشته و رمانها و داستانهای کوتاهاش را به جریان و صدایی تازه در ادبیات ایران بدل نموده است.
:: نوشیدن مه در باغ نارنج؛ نوشتهی مرتضا کربلاییلو ::
عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک
رمان «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک» نوشته حسین مرتضائیان آبکنار در فرانسه منتشر شد. لوسی مارتین این رمان را از فارسی به فرانسه ترجمه و انتشارات لوور آن را زیر عنوان «عقرب» منتشر کرد. «عقرب روی پلههای راه آهن اندیمشک» از دریچه چشم یک سرباز وظیفه به نام مرتضی هدایتی روایتی بس دردناک از هزیمت ارتش ایران در روزهای پایانی جنگ هشت ساله با عراق و بمباران شیمایی سنگرها و مواضع سربازان ایرانی را بهدست میدهد.
::انتشار رمان عقرب در فرانسه::
شاخ
شاخ، دومین مجموعه داستان پیوسته پیمان هوشمندزاده، در سالی که گذشت از کتابهای خبرساز بود. وزارت ارشاد مجوز این داستان بیهیچ دلیلی لغو کرد. «شاخ» همچنین یکی از برگزیدگان جایزهی ادبی روزی روزگاری بود. مهتاب سعیدی نگاهی دارد به مجموعه داستان پیوسته «شاخ» نوشتهی پیمان هوشمندزاده.
::به هوای درخت، مهتاب سعیدی، معرفی «شاخ»::
شب ممکن
شب ممکن، نوشته محمد حسن شهسواری از آثار مطرح در سال گذشته بود. مهتاب سعیدی در نقد این کتاب مینویسد: « شب ممکن» روایت یک رابطهی بههم ریخته و چندسویه است؛ مازیار؛ نویسنده، منتقد، ویراستار؛ فیلمنامهنویس… سمیرا؛ دختری خیابانی که با مازیار دوستی عادیای دارد وگاه به خانهاش میآید، هاله؛ دختری که بالاخره معلوم نمیشود دقیقاً با مازیار کجا آشنا میشود و علاوه بر مازیار، روابط دیگری هم در چنته دارد، زن نویسندهای که گویا ده سالی از مازیار بزرگتر است و تا جایی انگار نویسندهی این روایت است و فصل نهایی که مرد نویسنده پنجاه و چند سالهای به متل دوستش علی در شیان میرود تا بعد از هفت سال، دوباره رمانی بنویسد که چشمهایش تنها در هنگام نوشتن میدرخشد. در همین فصل آخر است که هر یک از شخصیتها بیربط از هم در یک مکان جا گرفتهاند و شاید این ارتباطات و روایتها، امکاناتی باشد که میتواند بین اینها شکل بگیرد.»
::نقد شب ممکن، نوشته محمد حسن شهسواری::
جنگل پنیر
جنگل پنیر نوشته فرشته احمدی، کاندید جایزه ادبی هوشنگ گلشیری بود. اما در نهایت این جایزه به مهسا محبعلی با رمان «نگران نباش» رسید. مهتاب سعیدی دربارهی این کتاب مینویسد: «این رمان، روایت سرراست و نسبتاً پرکششی است از کشف و شهود بیرونی و درونی زنی که برای آشنا شدن با خواستهها و توقعاتش از زندگی و به وجود آوردن تحولی در زندگی روزانه به تنهایی به سفر میرود.»
::کشف و شهود درونی و بیرونی یک زن::
معجون عشق
یوسف علیخانی داستاننویس شناختهشده، در سال گذشته گام مهمی در زمینه شناساندن ادبیات عامهپسند برداشت و آن هم انتشار یک کتاب شامل گفتوگوهایی با ۱۴ نویسندهی عامهپسند بود: ر. اعتمادی، فهیمه رحیمی، امیر عشیری، پرینوش صنعتی، نازی صفوی، مریم ریاحی، حسن کریمپور، تکین حمزهلو، مریم جعفری، فریده شجاعی، سیمین شیردل، مژگان مظفری، مهرنوش صفایی، نرگس جورابچیان.
::معجون عشق، گفت و گو یوسف علیخانی با نویسندگان عامهپسند::
::عشقفروشها، مهدی رستمپور::
پرنده کوچولو
یکی دیگر از رویدادهای سال گذشته توقیف شاعر سرشناس ایران سید مهدی موسوی و توقیف مجموعه غزلیات او بود که انتشارات سخنگستر با عنوان »پرنده کوچولو نه پرنده بود، نه کوچولو» منتشر کرد و در اندک زمانی با اقبال خوانندگان غزل پست مدرن مواجه شد. سید مهدی موسوی را بازداشت کردند و کتاب او را از سطح شهر جمع کردند.
::دلی که زندگیاش درد میکند::
زنان فراموششده
از منصور کوشان در سال گذشته سرانجام رمان «زنان فراموش شده» منتشر شد. رامتین کریمی دربارهی این رمان مینویسد: « بیآنکه بدانیم چقدر از متن اصلی قصهی بلند «زنان فراموششده» توسط ممیزان حکومت سانسور شده و آنچه ما میخوانیم چقدر با متن اولیه فاصله دارد، باید گفت نوشتهی کوشان قصهای جسارتآمیز است. نوشتن از پیچوخمهای سرگذشت یک زن عشیره، از تجربهها و توهمهای جنسی او، و نیز اشارههای پررنگ به قوانین و سنتهای حاکم بر فرهنگ ایل، ایدهی بسیار جذاب، اما دشوار و چالشبرانگیز است.»
::مخالفخوانی با شمایلی کلاسیک::
قطار در حال حرکت است
«قطار در حال حرکت است» نوشتهی میترا داور از کتابهای قابل تأمل در سال گذشته بود. سعید سبزیان دربارهی این کتاب مینویسد: « داستانهای مجموعهی «قطار در حال حرکت است» مصداق نوشتار زنانه است. نوشتار زنانه نوعی نوشتار عصیانی است که تن به معیارهای فرهنگ مسلط مردسالار نمیدهد، نوعی «گذر» از مرزهایی است که «مردانه»، تحمیلی یا القایی تلقی میشوند.»
::بازسازی نگاه مردانه در زنان::
سایهاش دیگر هرگز زمین را سیاه نخواهد کرد
در سالی که گذشت دومین رمان حسین نوشآذر در ایران توسط انتشارات مروارید منتشر شد. ناصر غیاثی دربارهی این کتاب مینویسد: رمان ِ «سایهاش دیگر زمین را سیاه نخواهد کرد» ثبت یک روز از زندگی بیرونی و درونی مردی است چهل و چند ساله به نام یوسف بنیعالمی، وکیل دادگستری و تاجرپیشه. از داستانهای قرآن، اساطیر یونان و شکسپیر شاهد و مثال میآورد، گاه و بیگاه بیتی میخواند و دایرهی واژگانی او کلماتی در خود دارد مانند «تأدیب» و «مجادله» و یا «مخافت» که تکیهکلام اوست.
:: سایهی معلق عدالت و حقیقت ::
مهسا محبعلی، نگران نباش و جایزهی گلشیری
در سال گذشته دهمین دورهی جایزه ادبی گلشیری، به رغم همهی حاشیهها، محدویتها و اعتراضات برگزار شد. مهسا محبعلی با «نگران نباش» و سارا سالار با «احتمالاً گمشدهام» جایزهی ادبی گلشیری را از آن خود کردند. دو نویسندهی زن با دو رمان که در قلمرو رمانهای عامهپسند آثاری متفاوت و قابل تأمل بهشمار میآیند و پیش از آنکه جایزه ادبی گلشیری را از آن خود کنند با اقبال گستردهی خوانندگان کتاب در ایران مواجه بودند. پیش از این هم داوران دهمین دورهی جایزه منتقدان و مطبوعات «نگران نباش» را بهعنوان بهترین رمان سال ۱۳۸۷برگزیده بودند و این کتاب به چاپ پنجم رسیده بود.
رو به تعهد
و سرانجام در روزهای پایانی سال «کاغذهای سوخته» نوشتهی الاهه دهنوی منتشر شد. حسین ایمانیلن در نقدی بر این کتاب مینویسد: «کاغذهای سوخته» نوشتهی الاهه دهنوی، مجموعه داستانی است که بر اساس دغدغههای اجتماعی نویسندهاش نوشته شده است. با توجه به کلیت وضعیت حاکم بر ادبیات، در وهلهی اول وجود چنین دغدغهای بهخودیخود قابل توجه است. در همهی داستانهای این مجموعه مسألهای اجتماعی وجود دارد که درونمایهی اصلی داستان را میسازند؛ اما نویسنده آنقدر هوشمندی داشته که اثرش را به بیانیهای رقتانگیز بدل نکند و آنچه در نهایت پیش چشم خواننده قرار گرفته، «داستان «هایی جاندار باشد؛ داستانهایی که وقایعی جز امور روزمره را روایت میکند و همبسته با هر کدام از کنشهای داستانی شخصیتها یک «چرا» ی بزرگ نیز، اینبار در ذهن خواننده، طرح میزند.