ویلیام ترور، داستاننویس و مجسمهساز ایرلندی، ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶ در هشتاد و هشت سالگی از دنیا رفت اما میراث ادبی غنیای از خود به جا گذاشت. او که در یک خانوادهی پروتستان به دنیا آمده و بزرگ شده بود، در دانشگاه ترینیتی کالج دوبلین تاریخ خواند و بعد از ازدواجش در اوایل سالهای دههی ۱۹۵۰ جلای وطن کرد و به انگلستان رفت. چند سالی برای یک مؤسسهی تبلیغاتی کار میکرد تا اینکه رمان دومش با موفقیت روبرو شد و او توانست نویسندگی را به صورت حرفهای جدی دنبال کند.
جلای وطن: یک رویداد مفید
حاصل بیش از ۵۰ سال نویسندگی ترور ۱۹ رمان، ۱۹ مجموعه داستان،۶ نمایشنامه، و چندین اثر غیرداستانی است. اما اهمیت او در عرصهی ادبیات نه به خاطر پرکاری بلکه به دلیل سبک نگارش او و خلق آثاری لبریز از ایهام و کمگویی است.
ترور بیشتر عمرش را خارج از وطنش گذراند ولی اکثر داستانهای او در ایرلند اتفاق میافتند. او یک بار در مصاحبه ای گفته بود: «اگر بخواهی ایرلند را درست بشناسی باید از آن فاصله بگیری.»
ترور در پاسخ به پاریس ریوو که دربارهی این جمله از او توضیح بیشتری خواسته بود، گفت:
«موضوع نزدیکی بیش از حد به چیزی است. من تا بیست و دو سه سالگی هیچ وقت جایی خارج از کشورم نرفته بودم، و فکر میکنم اگر در شهر کوچکی مثل اسکیبرین در کانتی کُرک مانده بودم ایرلند را آن طور که باید نمیدیدم- مثل این است که بخواهی از طرف دیگر تلسکوپ نگاه کنی. در آن صورت نمی توانستم ایرلند را در مقایسه با کشورهای دیگر ببینم. به نظرم این قاعده در مورد هر کشور دیگری هم صدق می کند و فقط محدود به ایرلند نیست. جلای وطن برای اغلب نویسندهها مفید است.» (ن. ک به مصاحبه پاریس رویو با ویلیام ترور)
در واقع ترور این فاصله گرفتن را برای نویسندهای که دغدغههای اجتماعی، سیاسی، و تاریخی دارد لازم میداند چون مهاجرت و یا تبعید را نقطهی شروع بازنگری در ارزشها و باورهای فرهنگی و ملیای میداند که درون مرزهای یک سرزمین طبیعی جلوه میکنند.
زنان و مردان حاشیهنشین
تحصیلات ترور در رشتهی تاریخ و دوریاش از ایرلند به او این امکان را داد که با نگاهی انتقادی تاثیر کشمکشها و اختلافات دینی و سیاسی کشورش را بر زندگی روزمرهی مردم عادی نشان دهد.
شخصیتهای داستانهای او اغلب زنان و مردان حاشیهنشین و دور از مراکز قدرت هستند، انسانهایی به ظاهر بیاهمیت که با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و یا گرفتار نگاه قضاوتگر اطرافیان هستند. در جهان داستانی ترور شکست، پشیمانی، فقدان، و حسرت سرنوشت محتوم مردمان فرودست است که گرفتار جبر تاریخی سرزمین مادریاند. مهم نیست که داستانها چقدر شخصی به نظر میرسند؛ ترور فرد را محصول جامعه میبیند و سرنوشت فردی شخصیتهایش با مناسبات سیاسی، تاریخی، اقتصادی، و مذهبی کشورشان ارتباط تنگاتنگ دارد.
چخوف ایرلند
ترور که به «چخوف ایرلند» معروف است، بیترید یکی از استادان صاحب سبک در داستان کوتاه است. او هر داستان را با طرحی دقیق و موجز پیش میبرد، اجزای روایی را کنار هم میچیند، اما همیشه قطعاتی از داستان بهعمد از دید پنهان میماند تا خواننده را در رسیدن به تصویری کامل از جورچین پیشِ رو، از مصرفکنندهای منفعل به خالق معنا تبدیل کند که فعالانه درگیر متن میشود، روایت را در بستر مناسبات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ارزیابی میکند و برای تکههای گمشدهی اثر بدیلهای مناسب و قابل قبول میسازد.
به باور من دو داستان «سه نفر» و «اتاق» جزو بهترین آثار او هستند: داستانهایی که در اوج کمگویی ما را در آستانهی جهان تاریک شخصیتها رها میکنند. در داستان «سه نفر» ورا و سیدنی از تنهایی به هم پناه آوردهاند اما اتفاقی که آنها را به هم پیوند داده به قدری سنگین است که در نبود پدر ورا همه چیز فروخواهد ریخت. در داستان «اتاق» کاترین از هماغوشی با غریبهای به خانه برمیگردد تا باز هم با زندگی مشترک و همسر و برملا شدن رازی که چند سالیست بر روز و شبشان سایه انداخته، روبرو شود.
آثار «ترور» به فارسی
نخستین بار سال ۸۵ بود که با جهان داستانی ویلیام ترور آشنا شدم. یادم هست که رمان «تورگنیفخوانی» او مرا شیدا کرد. کتاب را ترجمه کردم و مروارید آن را چاپ کرد. این کتاب اولین اثر از این نویسندهی ایرلندی بود که به فارسی ترجمه میشد. «تورگنیفخوانی» پاسخ خلاقانهی نویسندهای چیرهدست به آثار داستانی نویسندهای دیگر است. مری لوییس، سرخورده از ازدواجی که به همبستری و معاشقه نینجامیده، به دنیای داستانهای تورگنیف پناه میبرد. ترور در این رمان رابطهی بینامتنی عمیق و پیچیدهای با چند اثر داستانی تورگنیف و چند فیلم ملودرام امریکایی و یکی دو روایت تاریخی برقرار میکند که درک آن نیازمند دقت و توجه خواننده است. پس از آن رمان «سفر فیشا» و مجموعه داستانهای «مجردان تپه» و «رُز گریه کرد» نیز در اختیار مخاطبان فارسیزبان قرار گرفت. ترور حالا نه فقط برای جامعهی جهانی، بلکه در میان اهالی کتاب در ایران، نامی شناخته شده است. اگرچه تصور اینکه پیرمرد ساکت و دور از هیاهوی دوست داشتنی دیگر نخواهد نوشت غمانگیز است، زندگی حقیقی آثار او تازه آغاز شده و راه خود را در میان کلاسیکهای قرن خواهد گشود.
بیشتر بخوانید: