سياستهای يک بام و دو هوای آمريکا و تحولات کشورهای عربی از موضوعهای سرمقاله روزنامههای بامداد امروز ايران است.
«سياستهای يک بام و دو هوای آمريکا»
سرمقاله امروز روزنامه مردمسالاری با عنوان «راهی پر فراز و نشيب پيش روی نجيب ميقاتی» در مورد معرفی نجیب میقاتی به عنوان نخستوزیر لبنان و مواضع جریان ١٤ مارس و کشورهای غربی در برابر وی است.
نويسنده سرمقاله مردمسالاری نوشته است: «در ميان بهت و حيرت طرفداران حريری، سيدحسن نصرالله، دبيرکل حزبالله در يک برنامه زنده تلويزيونی نام نجيب ميقاتی، رهبر جنبش مجد را که دو کرسی در پارلمان لبنان در اختيار دارد به عنوان کانديدای پست نخستوزيری اعلا م کرد.»
در بخشی از اين سرمقاله آمده است: «اينک طبق روال عادی و قانونی کشور لبنان، نخستوزير معرفی و برگزيده و مأمور تشکيل کابينه شده است؛ همانگونه که قبلاً آقای حريری معرفی و برگزيده شد. جريان طرفدار آقای حريری اين انتخاب را کودتا لقب دادهاند و آمريکا و فرانسه و برخی ديگر از دول اروپائی از چنين تصميمی نگرانی خود را ابراز داشتهاند. سوالی که در اذهان بسياری از مردم لبنان و ديگر ملتها شکل میگيرد، اين است که چگونه همين آقای ميقاتی که ديروز همراه و همپيمان آقای حريری بود، سياستمدار خوب و شايستهای محسوب میشد اما امروز که با ديگر جريان سياسی حاضر در صحنه لبنان همراه شده است، زير سوال میرود؟»
سرمقاله افزوده: «اين چه منطقی است که هرگاه طرفداران آنها در رأس حاکميت قرار گرفتند، عين دمکراسی و هرگاه مخالفان سياستهای آنها اکثريت يافتند، آنان را تروريست و کودتاگر لقب میدهند؟ آيا اين اقدامات و موضعگيریها تجلی عينی سياستهای يک بام و دو هوای آمريکا و همپيمانانش در عرصه سياست جهانی نيست.»
در بخش ديگری از سرمقاله میخوانيم: «خواست اصلی حزبالله، جنبش امل، جريان ملی آزاد که تحت رهبری ميشل عون مسيحی است، حزب سوساليست ترقیخواه دروزی به رهبری وليد جنبلاط، عمرکرامی و… که تشکيلدهندگان عمده جناح هشت مارس هستند، خارج شدن پرونده رفيق حريری از دست دادگاه بينالمللی و رسيدگی به آن در مراجع قضائی لبنان است. در مقابل حزب المستقبل به رهبری سعدحريری، قوات لبنانی به فرماندهی سمير جعجع و ساير هم پيمانان جريان ۱۴ مارس بر رسيدگی بينالمللی به پرونده ترور رفيق حريری تأکيد داشته و از آن حمايت میکنند. از اينرو موضوع رأی دادگاه بينالمللی ترور رفيق حريری يکی از چالشهای بسيار بزرگ آينده کشور لبنان و در درجه اول نخستوزير و دولت تحت رهبری اوست.»
تحولات کشورهای عربی
سرمقاله امروز روزنامه تهران امروز با عنوان «شتاب تحولات و فروماندگی دولتهای عربی» در مورد «خواست عمومی گسترش يابنده مردم کشورهای عربی برای تغيير رويهها و ساختارهای ناکارآمد و آلوده به فساد حکومت این کشورها» است.
در اين سرمقاله آمده است: «جهان اين روزها تحولات کشورهای عرب را با حساسيتی قابل ملاحظه دنبال میکند، دنيايی که برای سالها نماد رکود و سکون اجتماعی در ذيل حکومتهای اقتدارگرای پادشاهی و شبه پادشاهی (رياستجمهوریهای مادامالعمر) بوده است، اکنون در متن خود شاهد فعل و انفعالاتی است که بدون ترديد بعد از شکلگيری جوامع عربی در مقطع پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی بی سابقه بوده است. گرچه می توان ادعا کرد در طی قرن گذشته جهان عرب همواره در بحران به سر برده است ولی با نگاهی به اتفاقات اين روزها میتوان دريافت که دولتهای محافظهکار عرب در هيچ مقطعی چنين درمانده از درک و مديريت تحولات محيط خود نبودهاند.»
اين سرمقاله افزوده: «بعد از آنکه ملیگرايی سوسياليستی امثال جمال عبدالناصر که داعيه بيرون راندن صهيونيستها از سرزمينهای اشغالی را داشت، در برآوردن هدف خود ناکام ماند، دنيای عرب همواره در جستجوی بديلی برای برونرفت از بحران بوده است. اساساً در واکنش به اين بحران و خيزش اسلامگرايی بود که دولتهای عربی از دهه ۸۰ از چپگرايی فاصله گرفته و به راستگرايی و ائتلاف با غرب جهت تحکيم خود و مقابله با نيروهای داخلی گرايش يافتند. سه دهه اخير را میتوان دوران فروبستگی دولتهای عربی در برقراری تعاملی سازنده با محيط داخلی خود دانست که با اتخاذ رويه سرکوب در داخل و ائتلاف با غرب و چشم دوختن به مذاکرات سازش کوشيدند تا راهی فرا روی خود بگشايند. در ادامه اين دولتها از نيمه دهه ۹۰ کوشيدند با پيوستن به روندهای جهانی توسعه صنعتی و اجتماعی، به اصلاح زيرساختهای خود و ادغام در مناسبات جهانی بپردازند.»
در بخش ديگری از سرمقاله تهران امروز آمده است: «در حقيقت دولتهای محافظه کار عربی طی حدود ۱۵ سال گذشته کوشيدهاند تا الگويی خاص خود را در توسعه به وجود آورند. در اين بين به رغم برخی شواهد مبنی بر بهبود اوضاع، نشانهها حاکی از آن است که اين دولتها ضمن ناتوانی از اصلاحات در ساختار خود، ظرفيتهای لازم برای مديريت عدم تعادل پديد آمده در روند توسعه و ادغام بیسابقه در مناسبات جهانی را ندارند. چنين است که نارضايتیها فروخفته و انباشته در دنيای عرب که ريشه در بحران جامعه عربی معاصر دارد، به خصوص در سايه مشخصشدن ناکارآمدی فزاينده دولتهای اقتدارگرا آشکارتر شدهاند.»
نويسنده سرمقاله افزوده: «در اين بين پديده تونس که خود نمونهای از چنين دولتهايی بود، فرصتی پديد آورده تا آنچه در عمق جوامع عرب در جريان بوده است به سطح آيد و گستره وسيعی از تحولات را باعث شود. آنچه کارشناسان در پس اين تحولات می بينند، يک خواست عمومی گسترش يابنده برای تغيير رويهها و ساختارهای ناکارآمد و آلوده به فساد است که برای چندين دهه نتوانسته است پاسخی به مسائل و معضلات بیشمار ملتهای عرب ارائه نمايد. نوع واکنش غيرمنطقی و منفعلانه اين دولتها به تحولات جاری نيز دقيقاً در ادامه همان روندی قابل تحليل است که خود موجد اين حوادث شده است.»
ساير مطبوعات:
سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان «اسطوره مقاومت شيعيان در قلب وهابيون»
سرمقاله امروز روزنامه کيهان با عنوان «اين مسافر ويزا نمیخواهد»