فرح النقیب دکترای خود را از دانشکده مطالعات شرق و آفریقای دانشگاه سواس گرفته است. کتاب «کویت دگوگون شده»، رساله دکترای او در حوزه مطالعات شهری و شهرنشینی بوده است. سایت جدلیه به مناسبت انتشار این رساله گفتوگویی با او انجام داده که میخوانید.
■ جدلیه: انگیزه شما از نوشتن این کتاب چه بود؟
فرح النقیب: این کتاب حاصل حدود ۱۰ سال پژوهش درباره زندگی اجتماعی شهری در کویت است که من آن را در سال ۲۰۰۶ به عنوان رساله دکترایم شروع کردم. اما به واقع من اندیشیدن درباره تغییرات زندگی شهری و اجتماعی کویت را که در این کتاب به آنها اشاره شده، از خیلی پیشتر شروع کرده بودم؛ یعنی از زمانی که نوجوان بودم. کویت در سالهای دهه ۱۹۹۰ که من دبیرستانی بودم، با کویت دهه ۸۰، که در آن دوران دبستانی بودم فرق کرده بود. حمله عراق به کویت در ۱۹۹۰ روشنترین خطای دوران بود و زندگی ما به قبل و بعد از حمله عراق تقسیم شد. تغییراتی که من متوجه آنها میشدم، تند و تلخ بودند. میدیدم که کویت دارد به سرعت مذهبیتر و محافظهکارتر میشود. مدارای مردم کمتر شده بود و حتی دبیرستان آمریکایی محل تحصیل من، دچار تفکیک طبقاتی و ملیتی شده بود. جوانان -کسانی که من آنها را میشناختم- برای حل مناقشات، بیشتر رو به خشونت میآوردند. آن زمان، من در آستانه سفر به آمریکا برای شروع کالج در سال ۱۹۹۷ بودم. رستورانهای زنجیرهای مثل تیجیای فرایدیز و مرکز خریدها همه جا سر برآورده بودند که نه تنها چهره شهر را تغییر داده بودند که عادتهای مردم را برای گذراندن شبها و تعطیلات عوض کرده بودند. حالا میدانم که تغییرات کویت در آن دوران که من تلاش میکردم بفهممشان، از بسیاری جهات بخشی از یک تغییر اجتماعی و شهری بود که دههها قبل آغاز شده بود: قبل از حمله عراق. این همان تغییراتی است که من در کتابم به آنها پرداختهام.
نوشتن درباره کویت از زاویه نگاه آکادمیک، یک روند شخصی است. آنچه که من درباره تاریخ کویت و مسایل اجتماعی آن نوشتهام، از زاویه نگاه شخصی من و بر مبنای تجربیاتم به عنوان یک کویتی بوده. گرچه آن را به عنوان رساله دکترایم نوشتهام، اما در طول کار، بیشتر به یک پژرهش علمی درباره زندگی شهری و اجتماعی کویت تبدیل شده است. من خودم برای درک تغییراتی که شاهدش بودم، چه در شهری که در آن زندگی میکردم و چه در طبقهای که جزو آن بودم، تلاش ذهنی فراوانی کردم. البته این کتاب علمی است و من امیدوارم که به عنوان بخشی از ادبیات مربوط به تاریخ اجتماعی شهری و تئوری انتقادی شهری مورد استفاده قرار بگیرد. اما من این کتاب را به منظور اشاره به برخی از مشکلات اجتماعی، سیاسی و شهری که امروزه کویت با آنها روبهروست هم تالیف کردهام. بحرانهایی مثل بیگانگی سیستماتیک و سوءاستفاده از خارجیها، تنشهای فرقهای بین گروههای مختلف اجتماعی، خشونت در میان جوانان، درگیری میان دولت و گروههای مخالف، استفاده بیرویه از برق و منابع آب، خصوصی شدن بیحساب اماکن عمومی، ترافیک وحشتناک و … کتاب من یک تحلیل عمیق تاریخی از تغییرات اجتماعی شهری کویت از قرن ۱۸ تا ۲۱ ارائه میدهد؛ به عنوان روشی برای بررسی انتقادی سیر تکاملی برخی از مسایل در طول زمان.
پس از دو تغییر عمده رادیکال درکویت در یک قرن گذشته – کشف نفت و اشغال کویت از سوی عراق در فاصله سالهای ۹۰ تا۹۱ – در کویت تمایلی به پاک کردن گذشته و نادیده گرفتن آینده و تمرکز بر حال به وجود آمده است. گرچه رویکردی متناقض این تمایل هم در کویت هست: مثل دیگر کشورهای حاشیه خلیج [فارس]، که دوران پیش از نفت را ستایش میکنند و هویتی تاریخی برای موزهها ساخته شده و اماکن تاریخی برای تماشا ایجاد شده است. اما تحلیلهای انتقادی چندانی درباره گذشته وجود ندارد که بتوان بر مبنای آن زمان حال را بهتر فهمید. یکی از گفتههای جالبی که من به عنوان یک تاریخنگار با آن برخوردهام، متعلق به جیمز جویس است در «چهره مرد هنرمند در جوانی»، آنجا که میگوید: «گذشته در حال مصرف شده است و حال وجود دارد چون آینده را به همراه میآورد.» ما نمیتوانیم نسبت به حال نگاهی انتقادی داشته باشیم بدون آنکه در زمان عقب برویم و گامهایمان را تا امروز دنبال کنیم. تنها با این کار است که میتوانیم به یک موقعیت مناسب و روش قابل اعتماد در جریان بحرانها دست پیدا کنیم. این نکته را من در آغاز کتابم آوردهام.
■ کتاب به چه موضوعات و مسائل خاصی اشاره میکند؟
فرح النقیب: کتاب ارتباط پیچیده میان فضای شهری، الگوها و مناسبات آن را در زندگی روزمره و رفتارهای اجتماعی و شخصی در کویت بررسی میکند و ردپای این سه حوزه را در دوران پیش از نفت تا دوران نفت پی میگیرد. اثر فوری و دراماتیک ثروت نفت از ۱۹۴۶ به بعد، منجر به تخریب وسیع شهر تاریخیای شد که در ۱۷۱۶ بنا شده بود و سپس به یک شهر مدرن تبدیل شد. استدلال و بحث اصلی من این است که تغییرات سریع وقابل توجه در زندگی شهری، طبیعت جامعه شهری کویت را به هم زده. من تحلیل میکنم که چطور دههها برنامهریزی شهری، حاشیهنشینی، منطقهبندی، خصوصی سازی مکانهای عمومی، زندگی روزمره با قوانین خشک شهری و ظهور دولت رفاه، طبیعت مداراگر، باز و همکاریکننده دوران پیش از نفت را از بین برده و انزوا، بیگانهستیزی، و تفرقهافکنی را ایجاد کرده که امروزه مشخصه روابط اجتماعی در کویت است.
در سالهای اخیر ادبیات شهرنشینی ویژهای در کشورهای حاشیه خلیج [فارس] ایجاد شده که در کارهای پاسکال منورت، احمد کنا و املی لرنارد به این نوع رویکرد اشاره شده. همچنین در شمارههای ویژه مجلاتی مثل «مطالعات تطبیقی آسیای جنوبی و آفریقا» و «میدل ایست» و «علوم انسانی عربی» به آن پرداختهاند. به استثنای کار فوق العاده «نلیدا فوکارو» درباره منامه بحرین، تحقیقات اندکی درباره شکاف میان دوران قبل از نفت و پس از نفت انجام شده است. کتاب من منابع اصلی جدید و قدیمی را ترکیب کرده تا روایتی تاریخی از شهر و زندگی روزمره در کویت به دست دهد. این کتاب این دو دوران را به هم وصل کرده و شکلگیری مستمر شهر را هم در خود گنجانده است.
درباره کویت از زمان شکلگیریاش در سال ۱۷۱۶ در طول دو قرن توسعه آن قبل و بعد از دوران نفت تا امروز پرداختهام و تمرکز من بر تحلیل دههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ بوده است. این دورنمای تاریخی وسیع برای به چالش کشیدن روایت غیرانتقادی رایج والگوی سادهسازی شده «از فقر به ثروت» حاکم که هم در آثار دانشگاهی و هم در متون عادی رایج است، لازم است. به عنوان مثال این مقاله اخیر درباره دوبی در مجله فارین پالیسی.
کتاب من همچنین به دنبال برطرف کردن اسطوره «استثناگرایی» از شهرهای حاشیه خلیج [فارس] است که در گفتمان علمی غالب است.
تجربه به ظاهر فوقالعاده نفت، خلیج [فارس] را از برنامه های پژوهشی موجود در زمینههای مانند خاورمیانه، اقیانوس هند، یا مطالعات پسااستعماری به حاشیه رانده و این منطقه اغلب جداگانه بررسی میشود. به علاوه تجربه خلیج [فارس] با وجود این که این منطقه یکی از شدیدترین تجربههای شهریشدن را در جهان دارد و روند مدرن شدن را با سرعت و میزان بی سابقهای طی کرده، از مطالعات درباره مدرنتیه شهری کنارگذاشته میشود. هر دوی این عوامل با کمک نظریه استثناگرایی- در واقع منطقه خلیج [فارس] را یک منطقه مهم برای تحلیل و درک تحولات جهانی در زمنیه مدرنیته شهرنشینی میکند. هدف کار من این است که موضوع منطقه خلیج [فارس] را به مطالعات شهری بازگردانم، از گتوشدگی آن جلوگیری کنم و تجربه کویت را در دوران قبل و بعد از نفت، به روند جهانی شهرنشینی و چالشهای آن مرتبط کنم.
به همین دلیل، تاریخ شهرنشینی کویت را در یک زمینه وسیع جهانی بررسی کردهام، در ارتباط با شهرهای دیگر جهان مانند بیروت، پاریس و شهرهای آمریکای لاتین و شهرهای آمریکای شمالی پس از جنگ، تا نشان دهم که با وجود اینکه سرعت و ابعاد شهرشدگی کویت یگانه است، تجربه واقعی شهرنشینی در آن، به هیچ وجه چنین نبوده است. از ۱۹۵۰ به بعد، استراتژی اصلی دولت وقت این بوده که شهر را به یک شهر مدرن تبدیل کند تا جایی که سمبل کویت جدید و رو به توسعه باشد. اینکه شهرشدگی ناشی از نفت، این خواسته را با تفسیر خاصی از مدرن شدن تامین کرده یا نه، قابل بحث است. اما همان طور که مارشال برمن مینویسد آنچه مهم است «روند» است نه «نتیجه». و در واقع روند شهری شدن ناشی از نفت، از بسیاری جهات مدرن بوده است. تناقض میان ایدهآلها و نتایج برنامه ریزی برای مدرن شدن، روند تخریب که مدام به دنبال از بین بردن «قدیمی»ها برای ایجاد «جدید»هاست؛ کالایی شدن و نفی فضاهای اجتماعی از زندگی روزمره و ارزش پیدا کردن مصرف به جای مبادله؛ ارزش یافتن زندگی خصوصی بیش از تعلق به فضاهای عمومی وجود دارد.
تجربههای جهانی مشترکی از شهرنشینی و مدرن شدن در آثار برمن، آنری لفبور و دیوید هاروی و دیگران وجود دارد که تغییرات کویت را از آنچه در دوران پیش از نفت بود تا زمان نفت مشخص میکند. بسیاری از این کتابها زیر چاپند، مستقیم یا غیرمستقیم متاثر از لفبور و رویکردش به شهر، زندگی روزمره و فضای شهری، هستند. من همچنین از نوشتههای جین جاکوبز، ریچارد سنت، اش امین و نیگل تریفت در تحلیل آثاری که برنامهریزی شهرنشینی بر جامعه کویت و روابط اجتماعی داشته، استفاده کردهام.
■ انتظار دارید که چه کسانی کتاب شما را بخوانند و دوست دارید این کتاب چه اثری بر خوانندگان بگذارد؟
– روشن است که دوست دارم دانشجویان و استادان رشتههای مختلف از مطالعات خاورمیانه گرفته تا مطاعات شهری و تاریخ این کتاب را بخوانند. هدف من این است که از حاشیه قرار گرفتن کشورهای حاشیه خلیج [فارس] در ادبیات دانشگاهی جلوگیری کنم و امیدوارم که بحث درباره تئوریهای شهرنشینی که پیشتر به آن اشاره کردم، به حوزه کشورهای خلیج [فارس] و کویت وارد شود و از سوی دیگر، تجربه کویت و کشورهای خلیج [فارس]، به وسعت یافتن تئوریهای مربوط به مکان، فضا و شهرنشینی کمک کند و استثناپنداری حوزه خلیج [فارس] را بشکند و درها را برای تحلیلهای عمیقتر باز کند. امیدوارم که این ویژگیها کتاب مرا برای مخاطبانی خارج از خوزه مطالعات خاورمیانه یا خلیج [فارس] هم جذاب کند.
البته من این کتاب را برای مخاطبان غیردانشگاهی هم نوشتهام. گرچه این کتاب به طور خاص درباره کویت است، اما در کل کتاب به موضوع تغییرات، چالشها تجربیات شهریای میپردازد که شهرهای دیگر هم در زندگی روزمره خود با آن درگیرند. امیدوارم که این کتاب برای مردمی که در هرجای دنیا در شهرها زندگی میکنند، به آن فکر میکنند یا دربارهاش مینویسند مفید باشد. اما مخاطب اولیه من مردمانی هستند که در کویت زندگی میکنند و خود را شخصا با مسایل مطرح شده در آن مرتبط میبینند و میتوانند هویت خود را در سطرهای این کتاب مستتر ببینند. امیدوارم این کتاب به مردم کشورهای حاشیه خلیج [فارس] و به دیگران راههای تازهای برای فکر کردن درباره شهرهایشان نشان دهد؛ الگوها و اصولی که در زندگی روزمرهمان با آنها درگیریم و راهی که از طریق آن بتوانیم با به عنوان اعضای جامعه شهری کویت، با هم ارتباط برقرار کنیم. امیدوارم که با مجهز شدن به این اطلاعات و یافتن دیدگاهی متفاوت، مردم کویت مطالبات بهتری نسبت به ۶۵ سال گذشته داشته باشند چه در زمینه زندگی شهری وچه در حوزه روابط اجتماعی و تلاش کنند که زندگی شهری شان بر مبنای دموکراسی و غنای فرهنگی باشد.
■ این کتاب از چه نظر با آثار قبل شما مرتبط و از چه نظر با آنها متفارت است؟
همان طور که پیشتر اشاره کردم، این کتاب حاصل پژوهش من درباره کویت در ۱۰ سال گذشته است. در مقالات علمی خود و بخشهای مختلف این کتاب که پیشترآنها را منتشر کردهام، به همان مسایلی پرداختهام که در کتاب «کویت، دگرگون شده»، منتهی با رویکردی دیگر و با هدفی دیگر. در برخی از آثار دیگرم، این شهر خود مرکز تحلیلهایم بوده (مثلا در مقالهام درباره مدرنیته شهری و ساختن یک دولت شهر. در حالی که درمقالات دیگر، شهر لنزی بود که از طریق آن مسایل عمیقتر سیاسی و اجتماعی را در کویت بررسی کردهام. مثلا مقاله ام درباره تنشهای میان هدر و بادوها در کویت که در آن سیاستهای مسکن دولتی را بررسی کردهام. بنابراین در بیشتر کارهایم، درباره این شهر و زندگی شهری آن نوشتهام و البته در مواردی استثنایی درباره خلیج [فارس].
■ الان روی چه پروژههایی کار می کنید؟
در حال حاضر روی پروژهای درباره دولتداری، مدیریت و استفاده از فضاهای عمومی در کویت کار میکنم که در آن رویکردی مقایسهای میان این شهر و واشنگتن دارم. تازگی یک دوره استادیاری شش ماهه را در دانشگاه آمریکایی واشنگتن دی سی به پایان رساندهام که بخشی از پروژهای درباره مدیریت شهری در دنیای عرب تحت نظر دیان سینگرمن بود. به جز این پروژه جدی دانشگاهی، هدف این دوره تحصیلی برای من تمرکز بر تحقیقاتم درباره اثر سیاستهای شهری در کویت بود. حالا که به کویت برگشتهام، امیدوارم که بتوانم از نزدیک با گروه در حال رشد فعالان حوزه شهری که با نهادهای دولتی شروع به همکاری کردهاند تا بر تغییر سیساتهای شهری اثر بگذارند، کار کنم.
در کارهای دانشگاهیام میخواهم به پروژهای رجوع کنم که آن را همزمان با دوره دکتریام آغاز کرده بودم اما مدتی آن را کنار گذاشتم. این کار درباره «تاریخ، خاطره و فراموشی» در ارتباط با نفت و مدرنتیته شهری و محیط زیست در کویت است. من این موضوع را در چندین کنفرانس بینالمللی مطرح کردهام و درباره آن سخنرانیهایی داشتهام. اما حالا میخواهم بخشهایی دیگری را به این روایت اضافه کنم و از آن یک روایت کامل بسازم. این پروژه از جهاتی به کارهایم درباره شهر مرتبط است اما تمرکز آن بیشتر بر خاطرات تاریخی و فرهنگی و روند فراموش کردن آنهاست و چندان به مساسل اجتماعی یا شهرنشینی نمیپردازد.
همزمان، یک پروژه کاملا تازه را هم میخواهم شروع کنم که درباره حمله عراق به کویت است. این تحقیق بر پویایی سیاسی-اجتماعی داخلی تمرکز دارد و اثرات بلندمدت حمله به کویت را در جامعه و روابط بررسی میکند. همان طور که در کتاب «کویت دگرگون شده»، شهر مبنای درک تغییرات اجتماعی در وهله نخست و قبل از دوران نفتی تا دوران نفتی است، این پروژه هم از دریچه حمله عراق به کویت به مسایل نگاه میکند و در آن میخواهم تغییرات اجتماعی را در کویت پیش و پس از حمله عراق بررسی کنم. به این معنا، این کار ادامه همان کاری است که تاکنون انجام دادهام؛ یعنی نوشتن یک تاریخ اجتماعی درباره کویت. اما از آنجا که در دوران پیش از ۱۹۹۰ مدرنیته نفتی منشا اصلی تغییرات در تاریخ کویت بود، پس از آن این نقطه عطف، حمله عراق به کویت بوده است. همچنین در حال حاضر در حال ویرایش کتابی درباره حمله عراق هستم و در عین حال درگیر پروژهای هم هستم که از خلال یک روایت غیر داستانی درباره تجربیات یک زندانی جنگی در کویت و عراق، در طول دوران پیش و پس از تصرف کویت شکل گرفته است.
بخشی از مقدمه کتاب:
در یک جمعه شب شلوغ اواخر دسامبر ۲۰۱۲. جابر یوسف ۲۶ ساله با چهار مرد جوان بر سر جای پارک ماشین در اونیو، بزرگترین مرکز خرید کویت دعوا میکند. مردها یوسف را که یک لبنانیالاصل از مادری کویتی است از پارکینگ تا داخل مرکز خرید دنبال میکنند. یکی از مردها یک چاقوی گوشتبری از یکی از مغازهها میخرد در حالی که بقیه همچنان یوسف را دنبال میکنند. بعد، این چهار مرد به یوسف که یک دندانپزشک جوان است حمله میکنند.او را در مقابل صدها نفر چاقو میزنند. هیچ کس مداخله نمیکند و هیچ کس قاتلها را هنگام فرار دنبال نمیکند. یوسف روی زمین خونریزی میکند در حالی که بقیه عکس میگیرند تا روی شبکههای اجتماعی منتشر کنند. دوستانش به آمبولانس زنگ میزنند اما آمبولانس خیلی دیر به صحنه حادثه میرسد. بیشتر ورودیهای مرکز خرید اونیو از طریق پارکینگ است. این مرکز خرید تنها چند در از مسیر خیابان دارد اما این درها هم تنها از مسیر خیابان باریکی که به پارکینگها میخورد قابل دسترسی هستند. راهی که در شبهای شلوغ آخرهفته، قفل است. دوستان یوسف سرانجام او را با ماشین خودشان به بیمارستان میرسانند و او ساعت ۱- بامداد در اورژانس بیمارستان میمیرد.
پلیس از این جنابت شوکه میشود. همه سرزنش میشوند: مرکز خرید به خاطر امنیت پایینش سرزنش میشود، پدر و مادر حمله کنندگان به خاطر اینکه چنین بچههایی پررو و بیپروایی بار آوردهاند، سیستم درمانی که نتوانسته آمبولانس را به موقع بفرستد و یوسف را نجات دهد، وزیر کشور که جنایت را به سرعت محکوم نکرده و البته جامعه به خاطر فقدان ارزشهای اخلاقی.
این جمله آخر البته در هفتههای پس از این جنایت بیشتر به اثبات رسید. محمد الفلاح، یک دانشجوی کالج که از آمریکا برای دیدار خانوادهاش برگشته بود، در مسیر ساحلی سلمیه میدوید. او از یک گروه از مردان موتوسوار خواست آنجا موتوسواری نکنند چون مردم آنجا قدم میزنند و بچهها بازی میکنند، اما در جواب، مردها به او چاقو زدند. البته او از مرگ نجات یافت.
کمتر از یک سال بعد، اکتبر سال ۲۰۱۳، یک مرد ۲۴ ساله، جمال العانزی، یک جمعه شب شلوغ دیگر بعد از دعوا در مارینا مال که از طریق پیاده راهی به همان ساحل سلمیه وصل میشود، چاقو خورد. یک بار دیگر مردم جنایت را تماشا کردند و از آن عکس گرفتند. وزیر کشور در مقابل این جنایت اعلام کرد که در مراکز خرید دوربینهای مداربسته نصب میشود و کنترل امنیتی بیشتر میشود. اما اینها هم نتوانست جلوی جنایت دیگری را که در آگوست ۲۰۱۵ در مرکز خرید ۳۶۰ روی داد بگیرد و دلیلش دعوای دو مرد جوان بود که چون یکی به دیگری خیره شده بود با هم درگیر شدند. در جریان این اتفاق، یک کویتی ۱۶ ساله چاقو خورد و دیگری هم به شدت آسیب دید.
در بحثهایی که میان مردم درباره این حوادث درگرفت، محور گفتوگوها افزایش خشونت در میان جوانان کویتی بود. چاقوکشی و خشونت جوانان مسایل تازهای در کویت نیستند. آنچه که در این جنایتها تازگی داشت انجام آنها در فضای عمومی بود: یک پدیده جدید اجتماعی. همه این اتفاقات در یک روز شلوغ کاری در مقابل چشم صدها نفر روی داده بود که نخواسته بودند مداخلهای در ماجرا داشته باشند…»