روز سه شنبه ۱۵ تیر، خبری در سایتهای داخل ایران بازنشر شد مبنی بر اینکه ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید در پاسخ به یک استفتاء، نظر خود را درباره حجاب دخترانی که در خارج از کشور مشغول تحصیل هستند و مجبور به ترک حجاب میشوند، اعلام کرده است و فتوا داده که آنها میتوانند حجاب را رعایت نکنند.
این فتوا در اصل در سال ۱۳۹۲ در میان مجموعهای از سوالات از این مرجع تقلید درباره «وظیفه خواهران مسلمان دانشجوی ترکیه نسبت به رعایت حجاب» صادر شده است.
در فتوای مورد اشاره آمده است: «با توجه به اینکه اگر دختران مسلمان و متدین دروس عالی را نخوانند تنها افراد بیبند و بار و لامذهب پستهای مهم را اشغال میکنند، به افراد متدین اجازه داده میشود که حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد، رعایت نکنند، ولی در غیر موارد، حتما مراعات نمایند.»
انتشار این فتوا باعث ایجاد واکنشهایی در شبکههای اجتماعی و سایتها شد و به دنبال آن از مکارم شیرازی خواسته شد که با توجه به اینکه این فتوا را «سایتهای مختلف منتشر کردهاند و برخی از این فتوا، سوءاستفاده میکنند»، دربارهآن توضیح بیشتری دهد.
مکارم شیرازی با تاکید بر اینکه «حجاب زنان در اسلام، از ضروریات این دین است، گفته که «حتی غیر مسلمانان نیز میدانند که این مسئله از احکام مسلّم اسلام است و لذا در بسیاری از موارد، خود را ملزم میبینند که با آن کنار بیایند.»
او اضافه کرده که هر حکمی میتواند در مقام ضرورت، استثنایی داشته باشد: «مثلا اگر بانویی بیمار شد و پزشک همجنس حضور نداشت، ضرورت اقتضا میکند که به پزشک غیرهمجنس مراجعه کند و معاینات او ممکن است بدون ترک حجاب، میسّر نشود؛ در چنین موردی از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، اجازه کشف حجاب به آن بانوی مسلمان داده میشود.»
او در ادامه پاسخ خود تاکید کرده که اگر زنی تحصیلات لازم نداشته باشد و به دلیل آن با مشکلات مهمی (خودش یا جامعه اسلامی) مواجه شود، به عنوان ضرورت، اجازه ترک حجاب داده میشود. او در توضیح ترک حجاب توضیح داده: «به مقدار ضرورت یعنی در خصوص آنجا که الزام قطعی بر ترک حجاب است -یعنی تا محل درس با حجاب میرود و در محوطه درس که الزام به ترک حجاب است، ترک میکند و در بازگشت بلافاصله حجاب را حفظ میکند.
رعایت حجاب یا پوشش شرعی اسلامی از سالهای نخستین پس از انقلاب اسلام در ایران اجباری شده است. حکومت ایران نه فقط زنان مسلمان که زنان اقلیتهای دینی یا مسافر را هم به رعایت حجاب وادار میکند.
رعایت نکردن حجاب در اماکن عمومی مجازات دارد و برای کنترل پوشش زنان گشتهای ارشاد در بخشهای مختلف شهرها مستقر هستند و با زنانی که مقررات پوشش مورد نظر حکومت را نمیکنند، برخوردهای خشنی میکنند.
مکارم شیرازی درباره لزوم دخالت حکومت در پوشش زنان قبلا در پاسخ به پرسشی گفته است: «حکومت اسلامی و مسلمانان نسبت به گناهان پنهانی افراد وظیفهای ندارند، ولی بدون شک نسبت به گناهانی که به طور علنی و آشکار، در سطح جامعه انجام میشود وظیفه نهی از منکر دارند، و الاّ جایی برای انجام این وظیفه مهم باقی نمیماند. البتّه با این تفاوت که مردم باید به نهی از منکر زبانی اکتفا کنند و ازهرگونه برخورد فیزیکی اجتناب ورزند، ولی حکومت میتواند وارد این مرحله نیز شود.»
ناصر مکارم شیرازی، از مراجعی است که تندترین واکنشها را درباره مساله حجاب دارد. او در دیدار روز ۶ خرداد/ ۲۵ می خود با اعضای «شورای فرهنگی ستاد وزارت کشور» هم گفته بود که شبکههای اجتماعی لجنزار متعفناند و حجاب زنان از ارکان قدرت نظام است که «غربیها» میخواهند نابودش کنند.
او حجاب اجباری زنان در ایران را به موضوع قدرت نظام سیاسی ارتباط داده و گفته بود: «غربیها میگویند اگر بتوانیم حجاب را از زنان بگیریم ۵۰ درصد نظام [جمهوری اسلامی] را تخریب کردهایم. مسئله حجاب مسئله سادهای نیست و نباید کاری کرد که تصور شود حجاب و عفاف، سیاسی است چراکه این فریضه و واجب الهی است.»
این احکام من در آوردی به قدری سست عنصر و بی محتواست که هر یک از این ملایان از خدا بی خبر ، بنا به مقتضیات زمان ، در آن دخل و تصرف کرده و تفسیر دیگری از آن ارائه دهند .
البته همه میدانند که این احکام آب گوشتی از جانب خداوند صادر نگردیده و از طرف محمد کذاب در دین من در آوردی اسلام وارد گردیده است .
بهنام / 06 July 2016
من این نوع نظرها جناب بهنام بارها در سایتهای خارجی و حتی شبکه اجتماعی و میان مردم شنیدم. کاری به درتس یا غلطی نین نوع نظرات ندارم. من میخواهم واقعیتهایی دیگری بگویم.
اول بگویم از نظرم اخلاق ارحج بر هر عقیده دیگر است. اخلاقیات و خردورزی چیزی است که بیشترین همگرایی و امکان همزسیتی میان انسانها و جوامع و کشورها فرام میکند.
مسئله این است یک جمعیت بزرگی از مردم جهان، مسلمان/مسلمان زاده هستند. در درساختارهای پیچیده شده روابط اجتماعی انسانی، حتی انهایی که صرفا مسلمان زاده اند ناچار، تظاهر کنند و برخلاف میل باطنی تن به برخی از اجباریات همین اسلام متنوع و متکثر از قرائت و فرقه و مذهب و ارا و استثناء و تناقض و درگیری و خشونت های مثل داعشی ها بدهند!
تولد در جامعه اسلامی و خانواده مسلمان/حتی مسلمان زاده متظاهر اجباری به مسلمانی! طی تربیت و تلقینات عقاید دینی و مذهبی (همراه دیگر موارد فرهنگی و زبانی …) دوران کودکی شروع می شود، چنان در ذهن و ضمیر ناخوداگاه اشخاص تاثیر میگذارد که حتی انهایی که موفق به مهاجرت و جذب در جوامع غیر مسلمان و بلکه الحادی و سکولاردموکراسی میشوند همچنان اثراتی نشان میدهند!
مگر یک جوان مسلمان زاده که شاید در پی مطالعه به این تعارضات رسیده، ولی اگر حتی کمترین اظهار نظری کندف چون مسلمان زاده است، خطر مرگ به دلیل تکفیر گرفتار میشود، یا ممکن است سکولار است یا ندانم گرا و شک گرا یا حتی بی دین در یک اجتماع تحت سیطره اسلام چقدر می تواند به تنهایی زندگی کند؟ و اخر سر ناچار است همسری برگزیند/ئضعیت جبر مکان-زمان مسلمان زادگان انها را گاه دوباره به تظاهر به مسلمانی برمیگرداند.. اخر سر مجبور میشود، به تظاهر اجبار و تحمل سیطره اسلام گراها تا حدی گردن نهد، چون تنهاست. خیلی ها هم موفق می شوند به خارج روند و در ظاهر نجات یابند از تظاهر اجباری یا رعیات اجباری اسلام، ولی همه خارجر فته خوش شانس نستند، معمولا یکی از مشکلات پذیرش در جامعه غیر مسلمان یافتن دوست و مهمتر همسر است.
تنهایی، مشکلات زندگی ناشی از طرد شدگی و محرومیت ها ومحدودیت ها بویژه شخص فقیر بوده و مشکلات کار و درامد داشته باشد، از مسائل گیربانگیر مسلمان زادگان گفته شده بالاست در جوامع اسلام گرا بخصوص در زندگی در کشوری که تحت حکومت اسلام گراست!
ناقد / 07 July 2016
نکته اینجاست، بارها به چنین نظرهایی از مراجع اسلام گرایی در فرقه ها یا مذهب های اسلامی بر میخوریم، نشانه ای از توانایی برای اصلاح مذهب و انطباق با نیاز زمان است، اما متاسفانه مراجع و بویژه حکومتهای اسلام گرا کمتر ترجیح میدهند دست به اصلاخ مذهبی بزنند در جهت ارزشهای عقلانی-اخلاقی جهانی تر و همچنان عمدتا ادامه گذشته هستند! دلایل بسیاری می تواند دارا باش:،
متاسفانه اسلام اولیه هر چی بوده، امروزه قرائت های زیادی دارد، در حالی خکه ود حکومت اسلامی و برخی افراد درون نظام، بارها اشاره و اذعان کرده که مثلا اجرای برخی احکام و قاونینی قدیمی و حتی وضعی جدید و محدودیتها در زندگی فردی و حریم خصوصی به زیان دین و مذهب است به اصطلاح خودشان وهن دین و مذهب است، باز اقدام به اصلاح اساسی و سیع در قرائتهای دینی و مذهبی نمکینند! چرا؟
دلایل متعددی به ذهنم میرسد، ولی رقابت با دین مذاهب و فرقه ها، اینکه شاید بیم است اصلاح زیاد، تفاوت بجایی برساند شاید سایر رقبا بگویند، اینها کلا از اسلام خارج شده اند، این رقابت منفی است! چرا اینها باید پیروانش حفظ و درر قابت حتی از طریق جذب، پیروان بیشتری بدست اورند!
اما بنظرم وقت برای اصلاحات مذهبی کم است. جهان زیست بشری طی این چند دهه اخیر چنان دچار تحول روابط و اطلاع رسانی شده، هر مذهب و فرقه دینی خودش را با نیاز و خواست روز مردم وفق ندهد در اینده نچندان دور محکوم به نابودی است.
رقابت، مورد کلیدی در تغییرو اصلاح و تعیین مواضع است.
در شرایطی اخلاقیات جهان پسند مانند مخالفت با خشونت و اجرای حدود و احکام خشن قدیمی، حتی محدود شدن موارد اعدام و بلکه جایگزینی با حبس ابد، کاهش جرم انگاری در زندگی مردم بویژه حریم خصوصی و ازادی های روباط اجتماعی،برابرخواهانه و همچنین دموکراسی، حقوق بشر، به شدت مورد علاقه و خواست عموم جهانیان است، مراجع مذهبی کمتر در جهت اصلاح مذهبی در موارد فوق اقدام میکنند! در حالی به نفع مذهب و حفط پیروان و بقایشان است!
ناقد / 07 July 2016
کم کم رخنه ها در چرندیات و خرافات ایجاد می شوند
Fahim / 07 July 2016
فرق بین متدین و مومن:
متدین را بشر میسازد که با تعلیم و تشویق و تهدید و پیروی از قوانین (دین = قانون) او را متمایز از جمع میسازد. همچون مکارم شیرازی و امثالهم که با غل و زنجیر زدن بپای خود و دیگران در مرحله اول درجه دینی از برای خود صادر کرده و در مرحله بعدی به متدین سازی دیگران پرداخنه و تظاهر به پاکسازی جمعی و قومی مینمایند.
اما مومن را خداوند میسازد. قلب او را بسوی خود منعطف ساخنه و پاک و منزه اش میسازد با ایمان به خود و با عشق و محبت و خدمت به دیگر مخلوقات خود و حاضر به فدا نمودن جان و مال خود از برای دفاع از حق و حقیقت.
رهبر / 07 July 2016
وقتی بنیانگذار جمهوری اسلامیک ، یعنی خمینی ملعون ، می گوید : برای حفظ نظام اگر لازم شد حتی واجب است که نماز را هم ترک کرد .
یعنی بدانید که خود این جنایتکاران از خدا بی خبر می دانند که حقیقت چیست و هیچ چیز مقدسی پشت این دین و مذهب من در آوردی اسلام نیست ، تنها مشتی داستان و افسانه کهن و خرافات بچه گانه .
بهنام / 07 July 2016
مشکل وقتی حادتر میشه که پای این نظرات آقایان به قانون گذاری هم بازمیشه. نمونه ش چند سال پیش، ممنوع کردن خروج زن و دختر بدون اجازه ولی (یک مرد!) از کشور به خاطر امثال نگاه حسین نقوی ها. رضوان مقدم در این باره متن قشنگی نوشته .
فاطمه / 12 July 2016