آدمهای افسرده نشانههای روشنی دارند: غمگین و افسرده و بیتوجه به اطرافند. اما آنهایی که افسردگی پنهان دارند چطور؟ آنها ممکن است که خیلی بیرونگرا و معاشرتی باشند. این افراد میتوانند واقعیت را حتی از متخصصان هم پنهان کنند. چطور میشود آنها را شناسایی کرد و چطور میشود به آنها کمک کرد؟
بین ۱۰ تا ۱۵ درصد مردمی که افسردگی حاد دارند، دست به خودکشی میزنند. با وجود این برخی از مردم ممکن است آن را نادیده بگیرند و هرگز افسردگی خود را فاش نکنند. خیلی از آنها شخصیت اجتماعی متفاوتی دارند که با آنچه در درونشان می گذرد فرق دارد.
ممکن است شما هم آدمهایی را بشناسید که افسردگی خود را پنهان میکنند. با خواندن این متن میتوانید علامتهایی را پیدا کنید که نشان میدهند مشکلی وجود دارد. یادتان باشد که وجود این علامت ها نشانه قطعی افسردگی نیست. اطرافیان هم درمانگر افراد افسرده نمیتوانند باشند.
نقش آدمهای اطراف آنجا مهم است که با پیدا کردن نشانهها، فرد را تشویق به مراجعه به متخصص کنند و به او دلگرمی بدهند که کنارش خواهند بود.
۱- ممکن است برونگرا و خوشحال به نظر برسند
محققان مرکز پزشکی دانشگاه روچستر دربافتهاند که تشخیص افسردگی زمانی که افراد دچار «افسردگی شاد» هستند، دشوار است؛ به خصوص وقتی فرد افسرده مسن باشد. این گروه تحقیقاتی بر این باور است که برای برونگراها دشوار است که افسردگی خود را نشان بدهند. اما نباید تصور کرد که یک فرد برونگرا و اجتماعی نسبت به افسردگی ایمن است. باید حواسمان به نشانههای هشداردهنده باشد و بیش از همه، شنونده خوبی برایشان باشیم.
۲- ممکن است افسردگی خود را پنهان کنند
مسایل فرهنگی در میزان نشان دادن افسردگی موثر است. تحقیقات جالبی درباره رفتار اروپاییها و استرالیاییها در مقابل افسردگی انجام شده است. مثلا در استرالیا، باورهای غلطی درباره افسردگی وجود دارد که باعث میشود بسیاری از افراد مبتلا آن را آشکار نکنند. آنها ممکن است از مطرح کردن افسردگی خود دچار شرمندگی باشند یا بترسند که کارشان را از دست بدهند یا نتوانند از مرخصی بیماری خود به دلیل مشکلات مربوط به روان استفاده کنند. دلیلش این است که استرالیاییها ۱۴ روز مرخصی به دلیل افسردگی میگیرند در حالی که اروپاییها میتوانند ۳۶ روز مرخصی باشند.
۳- ممکن است نیاز به درمان ترسها و بیماریهای گذشته داشته باشند
یک آدم موفق را تصور کنید که بچههای خوبی دارد، کار عالی و ازدواجی موفق. با این حال همچنان ممکن است که بخش دردناکی در زندگی گذشته این شخص وجود داشته باشد که هرگز به طور کامل درمان نشده است.
روانشناسان نام مخففی برای این گروه اشخاص برگزیدهاند: «فردی که افسردگیاش را به نحو عالی پنهان کرده». اعتماد به نفس و شادی بیرونی این افراد در تضاد آشکار با آن چیزی است که در درونشان میگذرد. در چنین شرایطی، مشکل آنها اغلب نادیده گرفته میشود؛ به خصوص از سوی خودشان.
با این حال این افراد حتی ممکن است دست به خودکشی بزنند. تراژدی این است که هیچ کس نمیتواند به سادگی نشانهای از افسردگی در این اشخاص بیابد و فرد مبتلا هم هرگز جرات نمیکند که با کسی در این باره حرف بزند. به همین دلیل ما همواره باید دوست یا فرد عزیزی را که درباره خستگی و اضطرابش حرف میزند جدی بگیریم و به حرفهایش با دقت گوش دهیم.
۴- ممکن است عادتهای غذایی غیرعادی داشته باشند
بسیاری از کارشناسان معتقدند که ارتباط محکمی میان اختلالات تغذیهای و افسردگی وجود دارد. اینها دو بیماری مختلف هستند که یکی از آنها ممکن است منجر به دیگری شود یا همزمان با هم رخ بدهد.
این روزها تعداد افرادی که از اختلالات تغذیه رنج میبرند به مراتب بیشتر شده است. این موضوع میتواند دلایل مختلفی داشته باشد مثل فشارهای رسانهها، تصورات افراد از شکل بدن و افسردگی.
اگر متوجه این نکته شدید که یکی از عزیزانتان دچار تغییرات عمدهای در غذا خوردنش شده، با او حرف بزنید و تشویقش کنید که دنبال درمان باشد. افسردگی پنهان ممکن است یکی از دلایلش باشد.
۵-ممکن است شادیشان الکی باشد
اغلب، افرادی که دچار افسردگی پنهان هستند، نسبت به چیزهایی که قبلا به آنها علاقه داشتند و هیجان نشان میدادند بیعلاقه میشوند. اگر کسی ادعا کرد که قطعا افسرده نیست اما دیگر به چیزی اهمیت نمیدهد، این موضوع میتواند نشانه مشکل مهمتری باشد. از آنها بخواهید که درباره مشکلشان حرف بزنند. این نخستین قدم درمان است.
۶- ممکن است خشمگین و عصبی به نظر برسند
ما معمولا افسردگی را با نشانههایی مثل غمگینی، ناامیدی، سودازدگی و گریه میشناسیم. اما نشانههای دیگری هم وجود دارد که اغلب ناشناخته میمانند چون آنها را به عنوان یک طغیان موقتی در نظر میگیریم. مثلا ما فکر می کنیم اگر کسی خشمگین شده، صرفا در لحظه عصبانی است اما در واقع خشم هم شیوهای برای بروز افسردگی است. بسیاری از افراد از این شیوه برای بیان افسردگیشان استفاده میکنند.
۷- ممکن است دچار کمخوابی باشند
اگر فرد عزیز شما از کمخوابی شکایت میکند یا حتی از خواب زیاد، این موضوع میتواند یک نشانه هشدار باشد. اختلالات خواب نشانهای از یک مشکل عمیقتر هستند: مشکلاتی مثل اضطراب، بیخالی و افسردگی.
مشکلات خواب و افسردگی ارتباط نزدیکی به هم دارند. بنابراین اختلالت خواب را نایده نگیرید. در بسیاری از موارد، افسردگی آنقدر نادیده و دست کم گرفته میشود که نتیجه بدی به بار میآید.
منبع: ایندیپندنت
من خیلی خیلی زود عصبی میشم کاش راه درمان افسردگی رو هم میگفتین تا حدودی خسته شدم از این شرایط
احسان / 05 July 2016
ممنون که به این موضوع پرداختید، من از این دست انسانها هستم ظاهراً شاد و موفق و در درون
افسرده
افرا / 06 July 2016
از 7 تا 6 تاش رو دارم.
عجب!
فرهاد / 11 July 2016
دقیقا ایراد این دسته از نوشتههای باصطلاح روانشناسانه! در همین است، که به موضوعات علمی نوک میزنند، به اعماق مسئله بی توجهند، روشهای درمانی و راه حلها را نمیشناسند، و اصولا انگیزه آنها از سرهم کردن چنین مطالبی ناروشن است. حقیقتا پاسخ نویسنده و مترجم محترم به دوستانی( فرهاد، افرا، احسان..) که در زیر این مطلب، پرسشها و مشکلاتشان را نوشتهاند؟ چیست؟
نوران / 11 July 2016
احسان و افرا و فرهاد گرامی: راه درمان افسردگی مراجعه به یک روان شناس آگاه برای تشخیص درست و بررسی و حل علل به وجود آورنده افسردگی در نزد شما و در صورت نیاز ارجاع شما به روانپزشک برای دارو درمانی در کنار روان درمانی است.
پرهام / 14 July 2016