«اگر جهان کمی عادلتر بود، روز جهانی زنان بیوه (زنان سرپرست خانواده)، روزی برای جشن گرفتن بود؛ روزی برای احترام به زنان تنهای جامعه.»
روزنامه گاردین عنوان یکی از مقالات خود را با این جمله آغاز میکند.
واقعیت این است که از ۲۵۸ میلیون زن سرپرست خانواده در سراسر دنیا ۱۱۵ میلیون نفر آنها در فقر زندگی میکنند، ۸۶ میلیون نفر آنها از خشونتهای فیزیکی رنج میبرند و فرزندان یک و نیم میلیون نفر آنها قبل از پنج سالگی میمیرند.
سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ تصمیم گرفت ۲۳ ژوئن را روز جهانی زنان سرپرست خانواده اعلام کند. سازمان ملل قصد دارد ذهن جهان را به این موضوع حساس کند و حقوق اولیه زنان سرپرست خانواده در سراسر دنیا را به همه گوشزد کند. هدف دیگر سازمان ملل از تعیین چنین روزی آموزش زنان است تا آنها را به نحوی توانمند کند تا با تبعیضهای اجتماعی علیه خودشان مبارزه کنند. همچنین سازمان ملل قصد دارد با حمایت اجتماعی و مالی این قشرآسیبدیده، آنها را توانمند کند تا بتوانند از خود و خانوادهشان محافظت کنند.
این نکته را نباید از نظر دور داشت که موضوعی که این قشر را دچار آسیب میکند فقط از دست دادن همسر نیست. در حقیقت آنها با از دست دادن همسرانشان چیزهای بسیار دیگری را نیز در جامعه از دست میدهند. در بسیاری از کشورها زنان سرپرست خانواده، بدون این که مقصر باشند شخصیت و هویت فردیشان پس از بیوه شدن زیر سوال میرود. در بسیاری از کشورهای آفریقایی زنان بیوه مجبور میشوند برای تطهیر کردن خود به اجبار به زوجیت یکی از اعضای خانواده همسر قبلیاش درآید.
دانشگاهی در نیجریه در سال جاری مطالعهای بر روی زنان بیوه در آفریقا انجام داده و نتایج آن را با دیگر مناطق دنیا مقایسه کرده است. نتیجه مطالعات این دانشگاه این است که مشکلات مشترکی که زنان آفریقایی و دیگر زنان دنیا پس از بیوه شده با آن مواجه هستند به ترتیب مشکلات اقتصادی ۶۹ درصد، از دست دادن محل زندگی ۵۵ درصد، تنهایی و افسردگی ۴۱ درصد، مشکل در برقراری تعامل اجتماعی ۲۱ درصد است.
اما زندگی زنان سرپرست خانواده در ایران با چه چالشهایی روبهروست؟
فاطمه که اصرار دارد او را فاطمهسادات صدا کنیم، همسرش را ۱۳سال پیش از دست داده است و دختر و پسرش در شرف ازدواج هستند. فاطمه با یکی از شرکتهای اعزام پرستار و بهیار قرارداد بسته است و در حال حاضر در منزل پیرزنی ۷۰ ساله که به تازگی عمل جراحی کرده است، پرستاری میکند. او در هفته یک روز مرخصی دارد و شش روز دیگر شبانه روز پرستاری میکند. حقوق یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومانیاش به زور کفاک زندگیاش را میدهد. او یکی از دو میلیون و پانصد هزار زن سرپرست خانوار در ایران است.
مشکلات مالی
آخرین آمار زنان سرپرست خانوار مربوط به سال ۱۳۹۰ است که گزارش میدهد تنها ۱۸ درصد از زنان سرپرست خانوار شاغل هستند. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیسجمهور در امور زنان سال گذشته گفت: «با زنانه شدن سالمندی و از سوی دیگر با زنانه شدن سرپرستی خانوار مواجه هستیم. این موضوع پیوندی ناگسستنی با زنانه شدن فقر دارد و در گفتمان توسعه از آنان بهعنوان فقیرترین فقرا یاد میشود.»
واقعیت این است که فرصتهای نابرابر شغلی زنان در مقایسه با مردان، بیمه نبودن زنان خانهدار و زنانی که همسران فوتشدهشان بیمه نداشتهاند و از دست دادن محل زندگی زنانی که مالکیت مسکن ندارند، زنان سرپرست خانواده در ایران را در چنان فشاری قرار داده است که از سویی احساس عدم امنیت و از سوی دیگر مسولیت پرورش فرزندان، وضعیت جسمی و روحی آنان را شدیدا تحت تاثیر قرار داده است.
سال گذشته، کمیته امداد امام خمینی اعلام کرد سن زنان سرپرست خانوار کاهش پیدا کرده و شمار زنان فقیری که برای دریافت خدمات حمایتی به این نهاد مراجعه میکنند، هر سال در حال افزایش است. بر اساس آمار ارائه شده توسط این کمیته ۱۸ درصد مددجویان، زیر ۱۸ سال، ۵۲ درصد ۱۸ تا ۶۴ سال و ۳۰ درصد بالای ۶۴ سال سن دارند.
مداخله همسر قبلی
نوشین زنی ۳۰ ساله است که هفت سال پیش به دلیل اعتیاد همسرش به مصرف شیشه از او جدا شده است. او میگوید: «هنوز شبها کابوس آزار و اذیت همسر سابقم دست از سرم برنمیدارد. او به بهانههای مختلف خصوصا به بهانه فرزند مشترکمان سعی میکند در زندگی خصوصی من مداخله کند. بعضی روزها مرا تعقیب میکند تا با به دست آوردن مدرک علیه من به خیال خود بتواند حضانت فرزندمان را از آن خود کند. آبروی مرا در محل کارم برده است. تمام همکارانم او را میشناسند و من همیشه به خاطر رفتارهای توهینآمیزش در مقابل همکارانم خجالتزده هستم.»
بسیاری از زنان مطلقه در ایران با این تهدید مواجه هستند که پس از ازدواج دوم، همسر قبلی با شکایت به دادگاه حضانت فرزند مشترک را از آنها بگیرد. همین موضوع باعث میشود نتوانند درباره زندگی آینده خود تصمیم منطقی بگیرند و آزادانه و مستقل عمل کنند.
باورهای غلط جامعه
هنوز هم که هنوز حتی در شهرهای بزرگ ایران، این باور غلط در مورد زنان بیوه وجود دارد که دوستان و اقوام اطراف زنان بیوه باید خود و زندگیشان را در مقابل آنها محافظت کنند. این باور که زنان بیوه ممکن است شوهر زنان متاهل را بدزدد، کلیشهای است که گوشه ذهن بسیاری از افراد جا خوش کرده است.
دکتر انور صمدیراد، در پژوهشی در سال ۱۳۹۰ گزارش کرده است که ۷۰ درصد زنان مجرد وجود باورهای غلط و قضاوتهای تنگنظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان بیوه را باعث احساس بيگانگی، ناامنی و ناراحتی در روابط خود با ديگران دانستهاند كه موجب میشود از حضور در جمع فاميل احساس معذب بودن كنند.
در تحقیق او تصريح شده است كه ۵۵ درصد زنان سرپرست خانواده از طعنهها و متلکهای اهالی محل معذب بوده و حدود ۶۶درصد در معرض انواع سوءنيتها و آزارهای ديگران واقع شده و صدمه ديدهاند كه اين موارد بازگوكننده ميزان ناامنی عاطفی و محرومیت از حقوق فردی و اجتماعی زنان بیوه است، به نحوی كه ٨٧ درصد اين زنان ميزان امنيت اجتماعی خود را «كم» يا «هيچ» میدانند.
مشکلات روحی
بزرگترین مشکل زنان سرپرست خانواده، چه زنانی که از همسرانشان جدا شدهاند و چه زنانی که همسرانشان فوت کردهاند، افسردگی و بدبینی است. احساس تنهایی و احساس طرد شدن از سوی جامعه، باعث افسردگی آنها شده و در صورتی که همسرانشان به آنها خیانت کرده یا در طول جریان طلاق آنها را آزار و اذیت کرده باشد، دچار بدبینی نسبت به مردان دیگر میشوند.
آمار حاکی از این است که زنانی که در میانسالی یا پیری همسران خود را از دست میدهند و یا طلاق میگیرند، با مشکلات مالی بیشتری مواجه هستند چرا که به دلیل ناتوانی در پیدا کردن شغل به دلیل سنشان، زندگیشان را با چالشهای مالی فراوان روبهرو میکند. همین آمار نشان داده است که زنان جوان بیشتر از مشکلات روحی و افسردگی رنج میبرند تا مشکلات مالی.
از سوی دیگر یکی از مهمترین دلایلی که زنان بیوه را به انزوا میکشاند، ازدواج نکردن مردان جوان یا مردانی است که قبلا ازدواج نکردهاند. در حقیقت ریشه این موضوع همان نگاه کلیشهای جامعه به زنان بیوه است.
فرید، پسری ۲۶ ساله است که عاشق زنی مطلقه که مادر دختری ۹ ساله است، شده. فرید از او سه سال کوچکتر است ولی معتقد است هیچوقت این فاصله را احساس نکرده است.
او میگوید: «من مطمئن هستم با هیچ مشکلی مواجه نخواهم شد ولی خانوادهام، خصوصا مادرم با این موضوع به شدت مخالف است. منطق مادرم این است که تفاوت سنی ما، تفاوت گذشته ما و فرزند او باعث میشود در آینده با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنم ولی کسی چه میداند که زندگی با دختری مجرد چه بسا دشوارتر از این باشد.»
سوءاستفاده مردان
زنان مجرد مطلقه یا کسانی که همسرشان فوت شده، اغلب در محل کار یا زندگی شخصیشان با مزاحمتهای مردان اطراف مواجه هستند. مزاحمتهایی که فقط و فقط به دلیل بیوه بودنشان صورت میگیرد.
شادی، مادر پسری هشت ساله است که حدود دو ماه است از همسرش جدا شده است. بر اساس توافقنامهای که با همسرش نوشتهاند او و پسرش تا پایان مدت قرارداد اجاره در محل زندگی مشترکشان میمانند و پس از آن به منزل پدر و مادرش میروند.
او میگوید: «نمیدانم چرا پسر صاحبخانه که ظاهرا مذهبی هم به نظر میرسد، پس از طلاق نگاهش به من متفاوت شده است. اوایل سعی میکردم نادیده بگیرم ولی یک بار که با پسرم از بیرون برگشتیم دیدم در راه پلهها ایستاده و با نگاهی کاملا شهوانی به من نگاه میکند. به روی خودم نیاوردم و وارد خانه شدم که دیدم به شماره همراهم اساماس فرستاده و نوشته:« مرا امشب قبول میکنی؟» دنیا دور سرم چرخید و پیش خودم فکر کردم من تا به حال چه کسی را قبول کردهام که او نفر بعدی باشد؟ او واقعا در مورد من چه فکر میکند؟ همان جا بود که متوجه شدم ادامه زندگیام از الان به بعد چندان هم راحت نیست.»
دناجان مطلبتون رو تو رادیو زمانه خوندم خیلی جالب توجه بود. دست مریزاد . خوشحال می شم با توجه به اینکه همکار هم هستیم تو زمینه های مشترک با همدیگه همراهی وهمفکری کنیم
ماهرخ غلامحسین پور / 23 June 2016