از سال ۱۳۵۹ که بنیانگذار جمهوری اسلامی روز تولد دختر پیامبر اسلام را به عنوان روز زن نامید، تا امروز ۳۶ سال می‌گذرد و حالا این مناسبت به عنوان مناسبتی عمومی برای بزرگداشت زن و مقام مادر در ایران جا افتاده است و بیشتر مردم ایران آن را به عنوان روزی برای هدیه دادن به مادران و زنان پذیرفته‌اند.

0,,15956611_303,00

گرچه فعالان برابری طلب همواره تلاش کرده‌اند تا روز جهانی زن یعنی ۸ مارس را به عنوان روزی برای طرح مطالبات زنان ایرانی جا بیندازند و معرفی‌کنند، اما حاکمیت تاکید فعالان زنان بر این روز  را برنمی‌تابد و بزنامه‌هایی که به این مناسبت تدارک دیده می‌شود، اغلب به بهانه‌های مختلف متوقف می‌شود و جلوی برگزاری آنها گرفته می‌شود.

۸ مارس به دلیل این فشارها، به عنوان روز زن برای عموم مردم جا نیفتاده و این مناسبت با شور و هیجان هم از سوی نهادهای رسمی برگزار می‌شود، هم مردم آن را بر پا می‌کنند.

یک روز برای عزیز شدن

ویترین مغازه‌ها پر می‌شود از آگهی‌های تخفیف به مناسبت روز زن و مادر. بوتیک‌های لباس فروشی، مغازه‌های لوازم خانگی و گل‌فروشی‌ها برای جذب مشتری بیشتر در این روز با هم رقابت می‌کنند. کانال‌های تلگرام و جعبه پیام تلفن‌های همراه پر می‌شود از آگهی‌هایی به همین مناسبت که «بهترین هدیه» را برای مادران و زنان ایرانی پیشنهاد می‌دهند. این پیشنهادها اغلب امتداد همان نگاه و تصویر غالب جامعه به زن است: قابلمه و جارو برقی، کریستال و طلا و جواهر.

وحید ۱۵ ساله به همراه پدرش برای خرید هدیه‌ای برای روز مادر از تعطیلات نوروزی استفاده کرده و به خیابان ولی‌عصر تهران رفته است: «برای مادر یک گردنبند خریدیم. پدرم می‌گوید طلا بهترین هدیه برای زن است. مادرم هم طلا دوست دارد.» مادر وحید خانه‌دار است و پدر وحید به او گفته این طلاها می‌تواند سرمایه او برای روز مبادا باشد.

کیوان ۲۶ ساله است و مجرد. هنوز با پدر و مادرش زندگی می‌کند و مادرش را خیلی دوست دارد. امسال می‌خواهد برای مادرش یک دسته گل زیبا بخرد. توی پاکت مقداری پول هم به مادرش می‌دهد تا به سلیقه خودش و بر اساس نیازش چیزی برای خودش بخرد. می‌گوید: «مادرم به این روز خیلی حساس است و توقع دارد که برایش هدیه بخریم. اما مطمئن نیستم که از پول هدیه برای خودش چیزی بخرد. معمولا این پول را یک طوری توی خانه خرج می‌کند یا بر می‌گرداند به خودم؛ مثلا در قالب هدیه.»

پدر کیوان اما چیزی برای همسرش نمی‌خرد. کیوان به یاد ندارد که پدرش هدیه‌ای به مادرش داده باشد.

برای کیوان و وحید و بسیاری از مردان و فرزندان ایرانی، روز زن روز هدیه دادن و گل خریدن برای مادر، همسر و حتی نامزد و دوست دختر است؛ بهانه‌ای برای یک روز یادآوری زنان اطراف‌شان، اما بسیاری از آنها در طول سال به موقعیت و جایگاه زنان اطراف‌شان در جامعه و خانواده توجهی نمی‌کنند.

برای بسیاری از زنان ایرانی که به حقوق خود آشنا نیستند اما، همین مناسبت‌ها غنیمت است و آن را نشانه‌ای از توجه به خود تعبیر می‌کنند. نیلوفر، ۲۵ ساله است و تازه ازدواج کرده: «این روزها بین همه زن‌های فامیل رقابت است سر اینکه شوهر کی، چه کادویی می‌دهد. از آن طرف بین خواهر و برادرها و عروس و دامادها هم سر هدیه دادن به مادر زن و مادرشوهر و مادر رقابت هست. همه سعی می‌کنند گران‌ترین هدیه‌ها را بگیرند.»

نیلوفر می‌گوید که در رابطه خانوادگی آنها، زن‌ها همین یکی دو روز عزیزند: «مردهای فامیل ما احترام خاصی به زن‌ها نمی‌گذارند. جاری‌ام از برادرشوهرم کتک می‌خورد. زن برادر خودم با شوهرش اختلاف زیاد دارند و پدرم هم اجازه نداده که هیچ‌کدام ما بعد از دیپلم درس بخوانیم. با این حال، همه‌شان روز زن و سر زایمان کادو می‌دهند. ما هم می‌دانیم که این کار خیلی مسخره است اما دل‌مان به همین خوش است.»

بهیه خانم ۶۸ ساله است و صاحب سه فرزند. او روز مادر را دوست دارد: «بچه‌ها می‌آیند خانه‌ام، غذایی می‌خوریم و دور هم جمع می‌شویم در طول هفته و سال خیلی وقت ندارند که همه با هم یک جا جمع شویم. به عنوان هدیه اغلب به من پول می‌دهند یا لباس و کفشی برایم می‌خرند. من جز حقوق شوهرم مرحومم درآمدی ندارم و زندگی‌ام سخت می‌گذرد. این هدیه‌ها کمک زندگی‌ام است.»

آزاده، روزنامه‌نگار و ساکن تهران است. در پاسخ به این پرسش که درباره روز زن ایرانی چه نظری دارد می‌گوید: «به این موضوع فکر نکرده‌ام راستش. به نظرم شاید به روز مادر حسی داشته باشم اما به روز زن اصلا حس خوبی ندارم. چون من کلا با دیدگاهی که در مورد زن در جامعه وجود دارد مشکل دارم، دیدگاهی که فقط مختص ایران نیست. بیشتر جاها همینطور به زن نگاه می‌کند. زن به عنوان یک آدم تعریف نمی‌شود؛ زن در نقش هایش تعریف می‌شود، در همسری، مادری. درصورتی که زن حق دارد زندگی کند. یک روز در سال به زن اختصاص داده می‌شود در ایران و جهان و در آن روز قیل و قال و تبریک فراوان است و بعد از آن روز دوباره همان آش و همان کاسه.»

او می‌گوید: «من جنسیتم را دوست دارم، نقش مادری‌ام را دوست دارم، به شدت از اینکه زن هستم لذت می‌برم، در روز مادر هم به حس خوبی که با دخترم دارم توجه می‌کنم اما واقعیت این است که بقیه روزهای سال برای تثبت و بهبود جایگاه خودم باید تلاش زیادی بکنم.»

 خاطره، استاد دانشگاه و مادر دو کودک دبستانی هم می‌گوید که این روز برای او مفهومی ندارد: «بچه‌ها توی مدرسه کاردستی درست می‌کنند و به پدرشان می‌گویند که کمک کند تا برای من هدیه‌ای بخرند. اما برای من این روز بی‌معناست. به عنوان یک زن شاغل، دستمزدم کمتر از استادان هم‌طرازم در دانشگاه است. حق طلاق و حضانت بچه‌هایم را ندارم و رای و نظرم در جامعه هیچ ارزشی ندارد. کدام روز زن؟ گیرم که به این مناسبت دانشگاه نیم سکه‌ای هم به ما هدیه دهد. گیرم که شاخه گلی هم بگیرم. خودم که می‌دانم این جامعه چه نگاهی به من دارد.»

«این روز روز من نیست»

روز زن ایرانی اما روز بازتولید تمام کلیشه‌هایی است که جمهوری اسلامی برای زنان تولید و بازتولید می‌کند. گفتمان رسمی جمهوری اسلامی درباره زن، گفتمانی مبتنی بر تبعیض ساختاری میان زن و مرد در حقوق و مسوولیت‌هاست؛ گفتمانی که درباره حقوق اجتماعی و سیاسی و شخصی زنان آشکارا موضعی نابرابر دارد.

عکسی نمادین از زنان خانه دار

در حقوق شخصی زنان که به وسیله قانون مدنی ایران تبیین می‌شود و برگرفته از اصول شریعت اسلام است، تبعیض‌های آشکاری نسبت به زنان وجود دارد. آنها از حقوق برابر اولیه در ازدواج، حضانت فرزندان، طلاق، ارث محروم هستند. این قوانین ازدواج در کودکی را ممنوع نمی‌کند و برای رفع خشونت علیه زنان تدبیر نیندیشیده است.

در زمینه حقوق اجتماعی قوانین ایران زنان را از حق برابر تحصیل، اشتغال برابر و حتی حضور اجتماعی آزاد باز می‌دارد. حجاب اجباری و وجود سقف شیشه‌ای در مقابل ارتقای شغلی و تحصیلی ممنوع کردن تحصیل و اشتغال زنان در برخی رشته‌ها و شغل‌ها، تنها نمونه‌هایی از این تبعیض‌های اجتماعی است. تشویق زنان به باروری بیشتر، ناامنی اجتماعی، اسیدپاشی و قتل‌های ناموسی و … اشکال دیگر خشونت‌های اجتماعی و نقض حقوق زنانند.

در سطح سیاسی نیز زنان ایرانی از مشارکت سیاسی در بالاترین سطوح محرومند و در سطوح میانی هم موانع بسیاری بر سر راه آنها وجود دارد.

با این حال جمهوری اسلامی که معتقد است زنان در ایران شرایط مطلوبی دارند و «عدالت جنسیتی» درباره آنها اجرا می‌شود، همچنان سعی دارد نقش و جایگاه آنها را به نقش و جایگاهی ایدئولوژیک بکاهد؛ جایگاه و نقشی که زنان را در درجه اول در خانواده تعریف می‌کند و به نقش مادری و همسری او اولویت اصلی را می‌دهد. این همان بزنگاهی است که نسل جوان و زنان تحصیل‌کرده در مقابل روز زن ایرانی- اسلامی قرار می‌گیرند.

فیروزه، دانشجوی پزشکی و علاقه‌مند به فعالیت‌های فمینیستی است. او به زمانه می‌گوید که زندگی او تناسبی با زندگی کسی که این روز به نام او نامگذاری شده ندارد: «از نظر من فاطمه زنی بود سنتی. در سن پایین ازدواج کرد، تا آخرین سال عمرش هم در حال بچه‌دار شدن بود. به ما می‌گویند که او نقش سیاسی و اجتماعی هم داشته است اما نقش اجتماعی و سیاسی او به نظر من که در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنم، نقشی عاطفی و صرفا احساسی است در جهت دفاع از ساختار خانواده و همسر و پدرش. درباره او به ما گفته‌اند که گفته برای یک زن بهتر است نه مردی را ببیند و نه او مردی را ببیند. من این شخصیت را نمی‌توانم الگوی خودم قرار بدهم.»

رسانه‌ها به ویژه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، از مدت‌ها قبل از روز زن، این روز را به زنان و مادران ایرانی تبریک می‌گوید و بر نقش و فداکاری آنها به عنوان مادر و همسر و در ارتباط با مردان تاکید می‌کند. در برنامه‌ها و تولیدات این رسانه‌ها کمتر یادی از زنان مستقل و موفقیت‌های آنها می‌شود و تقریبا هرگز از نابرابری‌ها و مشکلات زنان سخنی به میان نمی‌آید. در برنامه‌ها و جشن‌های رسمی که به مناسبت این روز از سوی نهادها و ارگان‌های دولتی و غیردولتی برگزار می‌شود، تنها به قدردانی و اهدای هدیه به زنان اکتفا می‌شود.

فیروزه می‌گوید: «البته خیلی‌هایی که در ایران روز زن را جشن می‌گیرند و به مادرهایشان کادو می‌دهند، کاری به موضوع دختر پیامبر ندارند. اما برای من قابل قبول نیست که به نام کسی برای من جشن گرفته شود که زندگی‌اش شباهتی به من ندارد. خود من روز ۸ مارس به مادرم هدیه می‌دهم؛ چون مادرم اصول اولیه برابری را به من یاد داده است.»

در حالی که مادران در ایران گروهی هستند که بیشترین تبعیض‌ها و نابرابری‌ها به آنها تحمیل می‌شود، روز زن رسمی در ایران، به آنها احترام و جایگاهی کاذب می‌دهد و باقی زنان را تشویق می‌کند که مادر شوند.

نسرین افضلی، فعال حقوق زنان درباره روز زن جمهوری اسلامی می‌گوید: «من فکر می‌کنم این روز، سال به سال کلیشه‌ای تر، جنسیت زده‌تر و ایدئولوژیک‌تر می‌شود؛ در راستای اینکه زنان را به دست کشیدن از آرمان‌های شخصی شان و نادیده گرفتن توانایی‌ها و استعدادهاشان تشویق کند. این کار با تقدیس و تحسین بیش از حد امری بیولوژیک که در واقع استعداد شخصی نقشی در آن ندارد، یعنی مادر شدن و کمرنگ کردن نقش پدر انجام می‌شود تا با تحمیل کردن نقش‌های جنسیتی به زنان، آنها را متقاعد کند که کارشان به عنوان مادر آنقدر اهمیت دارد که باید به خاطر آن دست از بقیه امور بکشند.»