این هفته سالگرد صدمین سال قتل عام ارامنه در شرق ترکیه‌ی امروزی است. اتحادیه‌ی اروپا همراه با بیست و دو کشور دیگر این قتل عام را به عنوان نسل کشی را پذیرفته‌اند. در این میان پاپ هم این کشتار را نسل کشی خوانده و با ارامنه سراسر جهان اظهار همدردی کرده است. این در حالی است که سخن گفتن از این واقعه همچنان در ترکیه یک تابو است و واقعه‌ای که رد آن چهره‌ی ترکیه‌ی امروزی و تاریخ شکل گیری این کشور را لکه دار کرده و بر روی سیاست‌های خارجی این کشور سایه انداخته است.

از کشتار ارامنه، مجموعه قابل توجهی سند به صورت عکس وجود دارد. نمونه‌هایی در این صفحه
از کشتار ارامنه، مجموعه قابل توجهی سند به صورت عکس وجود دارد. نمونه‌هایی در این صفحه

در حدود یکصد سال پیش در فاصله سالهای ۱۹۱۴-۱۹۱۶ بین یک میلیون تا یک میلیون و پانصد هزار نفر از ارامنه ترکیه در واقعه‌ای که هولوکاست ارامنه خوانده می‌شود به شکل‌های مختلف به قتل رسیدند و یا از کشور تبعید شدند. از این واقعه به عنوان اولین نسل کشی قرن بیستم یاد می‌شود، قتل عامی که به گفته مورخان نقشه‌ی آن بسیار دقیق بوده و با هدف از بین بردن کامل این قوم از کشور ترکیه انجام شده. در ابتدا قتل عام به صورت حمله‌های پراکنده به روستاهای ارامنه در شرق ترکیه صورت گرفته. پس از آن برای جلوگیری از همبستگی مردان جوان قدرتمند از اکثریت جدا شده‌اند و به قتل رسیده‌اند. تنها در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ حدود ۳۰۰ تن از رهبران، روحانیون، اندیشمندان و نویسندگان و سیاستمداران ارمنی دستگیر و پس از انتقال به کشتارگاه به طور دسته جمعی کشته شدند. زنان، بچه‌ها و پیرها به پیاده روی مرگ فرستاده شده‌اند. تبعید از کشور با پای پیاده و از بیراهه‌ها و بسیاری از آنها در میان راه از گرسنگی، تشنگی و خستگی جان باختند.

Armenian Genocide_4

نسل‌کشی

Armenian Genocide_2

اما در صدمین سالگرد این نسل کشی جدال بر سر قبول این واقعه و عذر خواهی ترکیه از دولت ارمنستان و از بازماندگان این اتفاق است. اما نسل کشی چیست؟ سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ اعلام کرد که انجام هر عملی به قصد نابودی کل و یا جزء یک ملت، قوم، نژاد و یا مذهب را نسل کشی می‌داند. در این بین ترکیه انکار می‌کند که قصد از بین بردن یک قوم را داشته بلکه این اتفاق در جریان جنگ جهانی بوده و تعداد بسیار زیادی از جمله ترکها و مسلمانان هم کشته شده‌اند. دولت ترکیه بارها تاکید کرده که در طول جنگ در حدود دو میلیون نفر از مسلمانان شرف آناتولی کشته شده‌اند و همراه با ارامنه جزو از دست رفتگاه جنگ به حساب می‌آیند. همچنین دولت ترکیه هر گونه نقشه‌ی قبلی و از پیش تعیین شده در این کشتار را رد می‌کند.

مسئله مهم این است که هر دو طرف این جدال دلایل خاص خود را دارند. ترکیه ادعا دارد که در پی ضعیف شدن امپراطوری عثمانی و در زمان جنگ بین روسیه و ترکیه، بسیاری از ارامنه دست به جاسوسی علیه دولت مرکزی عثمانی زده‌اند و باعث شکست این دولت شده‌اند. در عین حال ارامنه معتقد حتی اگرفرض کنیم که جاسوسی و همدستی با روسیه در میان بوده، که زنان و کودکان در این میان هیچ گناهی نداشته‌اند.

صد سال پس از قتل عام

مراسم صدمین سالگرد قتل عالم ارامنه در روز جمعه ۲۴ آوریل ۲۰۱۵ در نقاط مختلف دنیا برگزار می‌شود. ارامنه ترکیه و دیگر نقاط جهان در میدان تقسیم استانبول برای بزرگداشت از دست رفتگان خود جمع می‌شوند. قرار است کنسرتی با حضور نوازندگان ترک و ارمنی در این میدان برگزار شود. همچنین در دیگر پایتخت‌های جهان به خصوص در ایروان مراسم مشابهی با حضور چهره‌های سرشناس ارامنه برگزار می‌شود.

در این بین آنکارا در هیچ یک از این مراسم شرکت نمی‌کند. به نظر می‌آید که امسال دولت آنکارا هیچ برنامه‌ی برای عذرخواهی از ارامنه ندارد. با وجود این که موضع گیری دولت ترکیه در سالهای اخیر ملایم‌تر شده بود و رجب اردوغان اولین رئیس‌جمهوری ترکیه است که در سال گذشته با ارامنه همدردی کرده و تسلیت گفت.

اما در صدمین سالگرد این نسل کشی همچنان که به این مراسم نزدیک‌تر می‌شویم موضع گیری ترکیه به سمت و سوی گذشته می‌رود و شاید یکی از دلایل آن متهم کردن دولت ترکیه و فشار بین المللی باشد. فشاری که شاید نتایج آن انکاربیشتر ترکیه، خشم ارامنه و نشانه‌های کمتری از مصالحه است.

در دنیای آکادمیک و مطالعات تاریخی مسیر بررسی دقیق‌تر این واقعه باز شده است. مسیری که شاید استفاده از آرشیوهای تاریخی ترکیه با کمک دولت اردوغان به آن کمک شایانی کرده. اریک یان زورخر، استاد مطالعات تاریخ عثمانی و ترکیه امروزی در دانشگاه لایدن به بهانه‌ی صدمین سال نسل‌کشی ارامنه توسط ترکیه‌ی عثمانی در این مورد بیانه‌ای کوتاه نوشته است که خواندنش نه تنها خالی از لطف نیست بلکه به بررسی تاریخی بدور از هر گونه رفتار قهر آمیز کمک می‌کند.

اظهارنامه‌ای برای عموم

اریک یان زورخر / ترجمه رویا خوشنویس

در مورد صد سالگی نسل کشی ارامنه، کسی مثل من، که خود را مورخ مسائل ترکیه در قرن بیستم می‌بیند، باید سخن بگوید.

Armenian Genocide_5

در جایگاه اول، دلایل اخلاقی بسیاری وجود دارد که چرا این اظهار نامه نوشته می‌شود. مورخان متخصص در تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه در قرن بیستم مسئولیت به خصوصی در مورد این مسئله دارند. ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که این مسئله مانند زمان دانشجویی و تدریسم به عنوان معلمی جوان در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد میلادی نادیده گرفته‌شود. وقتی که – با وجود اینکه در بیرون از زمینه کاری ما این نسل کشی تبدیل به مسئله‌ای برای تحقیق تاریخی برای حدود پنجاه سال قرار گرفته بود- ما به سختی از اتقافات سال ۱۹۱۵ آگاه بودیم. کتاب‌های ما تنها اشاره‌‌ای پاورقی به این اتفاق داشتند و هیچ گاه از آن به عنوان نسل کشی یاد نکردند و استادها هرگز در مورد این مسئله بحث نکردند.

من خود به طور روشن شاهد تاثیر این (سکوت) در تحقیقاتم بودم. در سال ۱۹۸۴ کتابی چاپ کردم که قرار بود زمینه اصلی کار آکادمیک من را مشخص کند. عنوان کتاب: عامل اتحادیه، نقش کمیته اتحاد و ترقی در جنبش ملی ترک (۱۹۰۸- ۱۹۲۵) است. تاریخ‌ها در این کتاب بسیار مهم هستند. به دلیل اینکه بحث اصلی کتاب مقاومت جنبش ملی در امپراطوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول است. جنگی که از قِبَل آن جمهوری ترکیه ظهور کرد و در واقع باعث ظهور کمیته ترک‌های جوان و اتحادیه‌ها بود. یعنی همان کمیته‌ای که مصطفی کمال آتاتورک را به رهبری خود برکشیده است.

این کتاب مورد توجه قرار گرفت و یکی از دوستان نقدی را که بر کتاب در مجله‌ای ارمنی چاپ شده بود، برای من ترجمه کرد. این متن با آنکه از کتاب من تعریف کرده بود اما در عین حال زبانی انتقاد آمیز داشت. بر اساس نوشته به نظر می‌آمد که کتاب من در سرزمینی خالی اتفاق افتاده است، و هیچ اشاره‌ای در آن به کشتار ارامنه نشده است. در آن زمان عکس العمل من این بود: “بله. این ممکن است درست باشد. اما کتاب من در مورد این موضوع نیست.” تنها بیست سال بعد بود، وقتی خودم را بیشتر درگیر مسائل ارامنه در زمینه واتس (ورک شاپی پیشگامانه در مورد مطالعات ارمنی‌ها و ترک‌‌ها) کرده بودم که فهمیدم که اشتباه کرد‌ه‌ام. حتی ادامه‌ی رهبری سیاسی بین دوره‌ی اتحادیه و جمهوری کمال، موضوع کتاب من، نمی‌تواند مورد مطالعه قرار بگیرد بدون در نظر گرفتن این حقیقت که ظهور جمهوری تا حد بسیار زیادی مدیون تداوم جنگ جهانی اول در سه جنبه‌ی سیاسی، ایدئولوژیک و شخصی بود

در واقع این تنها یک مسئله اخلاقی نیست. مورخان ترکیه هم دیدگاه خاصی برای ارائه داشتند. اکنون که موضوع و جزئیات زیادی از این نسل کشی به صورت بسیار خوبی به وسیله‌ی تحقیقات تاریخی و بر اساس مدارک دست اول و شواهد عینی مشخص شده، من فکر می‌کنم که دو زمینه وجود دارد که مورخان ترکی با استفاده از منابع می‌توانند به طور مشخص به درک بهتری از این واقعه کمک کنند. حوزه اولیه کاری این است که علت‌ها و محرک‌ها بررسی شود. به طور خلاصه باید توجه کنیم که دلایل طولانی‌مدت توسعه از جمله معروفیت تئوری داروینیسم اجتماعی (تفکر پایه‌ای نازی‌های آلمان در حذف ضعیف و باقی ماندن قوی)، جنگ طلبی، مسئله اصلاحات و نزاع اراضی، مهاجرت دسته جمعی مسلمانان پناهندهو دلایل کوتاه مدتی از جمله شکست عثمانی در جنگ بالکان، شروع جنگ جهانی اول، شکست عثمانی در سری کامیس، ورود نیروی دریایی بریتانیا به گالیپولی و شکست در وان در این اتفاق نقش بازی کرده‌اند.

Armenian Genocide_3

توجه به دلایل و انگیزها مهم است زیرا به درک بهتر ما از واقعه کمک می‌کند.هر چند این نکته بر مسئله‌ی نسل‌کشی تأثیر نمی‌گذارد. در تعریف نسل‌کشی چیزی که مهم است قصد و غرضی از پیش اراده شده برای از بین بردن یک قوم و یا گروه مذهبی به طور کلی یا بخشی از آن است. انگیزه‌ی پشت این قصد مشخص نیست که چرا انکار کنندگان بحث می‌کنند که اتفاقی که در سال ۱۹۱۵ افتاد نمی‌تواند نسل‌کشی باشد، زیرا اینکه ارامنه تهدیدی محسوب می‌شدند بی ربط است، حتی اگر این اختلاف نظر در واقعیت درست باشد.

مسئله‌ی دیگر شکلی است که ترکیه‌ی امروزی بعد از بیرون آمدن از جنگ جهانی اول با نسل کشی ارامنه به خود گرفته است. من به ادامه‌ی ترکیب شخصی و ایدئولوژیکی بین کمیته اتحادیه و جمهوری کمالی نگاه کردم که در جای خود قابل تأملند. اما دو نکته که الان احتیاج به توجه دارند، و در ترکیه هم توجه به این نکات در حال افزایش است، جابه جایی (یا سرقت) اموال ارامنه و تغیر مذهب ارامنه مقیم عثمانی به اسلام است (که باعث می‌شد بتوانند جان و دارایی‌هایشان را حفظ کنند). در مورد اول، همراه با در دست گرفتن اموال یونانی‌ها، اولین پایه‌های بورژوازی ترکی در دوران جمهوری به وجود آمد. به اسلام گرویدن تعداد زیادی از ارامنه در زمان جنگ جهانی اول به این معناست که بسیاری از ترک‌های امروزی دارای ریشه‌های ارمنی هستند. جست‌وجو برای یافتن این ریشه‌ها در بین ترک‌های مترقی رواج پیدا کرده. به بیانی دیگر: تاسیس و حاکمیت جمهوری ترکیه به مقدار قابل توجهی با مردمی بوده که در نسل کشی شرکت داشته‌اند و ترکیه‌ی امروزی میراث مادی و شخصی خود ارامنه را به همراه دارد.

من خوشحالم که بیان کنم که نه تنها در دنیای مطالعات ترکیه در کل، بلکه در میان مورخانی که در ترکیه هستند تعداد آنهایی که به طور واقعی علاقه‌مند هستند که حقیقت را بیابند و به طور آزاد در مورد این مسئله بحث می‌کنند به طور چشمگیری افزایش پیداکرده است.

این مسیر تازه باز شده نشانه‌ی امیدی به مصالحه بین ترک‌ها و ارامنه است. روشن است که این مصالحه‌ نمی‌تواند بر پایه‌ی انکار و همچنین توافق شکل بگیرد. توافق وسیله‌ی سیاستمداران است برای حل کردن مسئله‌ی امروزی، اما هیچ ربطی به پرس و جو برای یافتن حقیقت تاریخی ندارد. (زیرا) مردم نمی‌توانند فقط کمی به قتل برسند! بلکه وقتی کشته شده‌اند باید اذعان داشت که به قتل رسیده‌اند!

ایده‌ای که از سوی دولت ترکیه ترویج می‌شود که همه‌ی رنج کشیدگان در دوران جنگ جهانی اول باید در کنار یکدیگر گرامی داشته شوند، نمی‌تواند پایه‌ی یک مصالحه باشد. (در این صورت) آلمان‌ها بیشتر از یهودی‌ها در جنگ جهانی دوم کشته شدند (درست است که بعضی از یهودی‌ها آلمانی بودند و بعضی از آلمان‌ها یهودی!) اما صدر اعظم مرکل خوابش را هم نمی‌بیند که ادعا کند که این دو گروه باید به طور مساوی به عنوان قربانیان آن زمان و موقعیت شناخته شوند.

قبول حقیقت تاریخی زمان‌بر است، هر چند تعداد مورخان ترکی که به طور فعالانه در حال ترویج این ادعا هستند رو به افزایش است. نسل جوان ترک‌ها (به دلیل جوان بودن این کشور تعداد قابل توجهی را در بر می‌گیرد)، با وجود قرار گرفتن در معرض شعارهای دولت ملی در مدارس و در زمان خدمت سربازی در رسانه‌ها، به طور گسترده قانع شده‌اند که داستان نسل کشی یک دروغ است. بر خلاف نسل اول جمهوری، آنها دیگر به عمد حقیقتی را که به خوبی از آن آگاهند انکار نمی‌کنند. این مسئله نیاز به آموزش مجدد عموم ترکها و انجام بحثی عمومی و گسترده را ضروری می‌کند.

اما بحث بر سر این نسل کشی باز شده و دیگر نمی‌توان آن را نادیده گرفت. همچنین در میان روشنفکران کُرد ما آمادگی کاملی می‌بینیم برای بحث با ذهنی باز در مورد واقعه‌ی ۱۹۱۵. برای فهم گسترده‌تر در ترکیه و فراتر از آن که نسل کشی یک جرم شخصی است. به بیانی دیگر:این نکته که اشخاص متهم و محکوم به نسل کشی شوند، اما نه یک ملت و یک کشور، می‌تواند بحث را ساده‌تر کند. از سویی دیگر، کشور کنونی ترکیه و جامعه ترکیه می‌توانند متهم شوند به انکار نسل‌کشی، اما نه به ارتکاب به آن کشتار. عاملان آن جرم سالهاست که مرده‌اند.

نه تنها برای ارامنه بلکه برای خود ترکیه به رسمیت شناختن این واقعه بسیار اهمیت دارد.همان طور که سالها پیش تانار آکچام بحث کرده است، اگر ترکیه به سوی جامعه‌ای آرامتر و دموکراتیک تر و انسانی تر می‌رود باید با واقعیت نسل کشی مواجه شود. این مسئله می‌تواند به عنوان کاتالیزوری برای از بین بردن فضای به شدت مذهبی و ملی‌گرایی که بر روی جامعه سایه انداخته است عمل کند. پس باید امیدوار باشیم که این قرن صفحه‌ی جدیدی در داستان رودررویی با حقیقت تاریخی برای ترکیه‌ای‌ها و به همان نسبت ارمنی‌ها باز کرده است.