متأسفم برای خودم و خوانندگانی که مطلب آقای محمد برقعی را با عنوان «سخنی با هم وطنان کلیمی» خواندند، و از آن زهر آشنای تنفر قومیتی را چشیدند. آقای برقعی ادعا می کند که جامعه ی کلیمیان ایران سخنان نتانیاهو را محکوم نکرده است، و از این پیش فرضِ غلط، نتیجه می گیرد که نتانیاهو حرف دل کلیمیان ایرانی را زده است.
مسلّم است که آقای برقعی نمی خواسته پیش از نشر اتهاماتش یک جستجوی ساده انجام دهد؛ چراکه به ذهن هر قلم به دست تازه کاری می رسد که از صحت پیش فرض هایش اطمینان یابد. چند روز قبل از اظهارات آقای برقعی، جامعه ی کلیمیان ایران در بیانیه ای رسمی سخنان نتانیاهو را محکوم کرده و آن را در جهت اسلام ستیزی و ایران هراسی معرفی کرده بود. به علاوه دکتر سیامک مره صدق نماینده ی کلیمیان در مجلس اعلام کرده بود که نتانیاهو نماینده ی یهودیان دنیا نیست، و نامه ی نمایندگان جمهوری خواه آمریکا را بی ارزش خوانده و خواستار برخورد اوباما با آن ها شده بود. به علاوه، یکی از رؤسای انجمن کلیمیان، آقای هارون یشایایی، در مقاله ای با عنوان «من به عنوان یک یهودی شرمسارم» در روزنامه ی شرق یاوه گویی های نتانیاهو را بهانه ای برای جنگ افروزی و تجاوز به فلسطین و کوچاندن جمعیت یهودی به اسراییل خوانده بود.
ولی حتا بعد از کنار گذاشتن اکاذیبی که آقای برقعی و وب سایت گویانیوز علیه کلیمیان ایرانی انتشار داده اند، این مطلب بیشتر به ابراز کینه و احساسات شخصی می ماند تا نقد یا حتا گلایه. به گفته ی آقای برقعی، «سکوت جامعه کلیمیان ایران در برابر این ادعای نخست وزیر اسرائیل، در کنگره آمریکا و دربرابر مردم جهان، این نظر را به شدت در ذهن می آورد که نکند کلیمیان ایرانی هم مثل ایشان، ایرانیان را همسنگ نازی ها می دانند.» اگر آقای برقعی کوچکترین احتمالی داده بود که ممکن است کلیمیان ایرانی آن گونه که در ذهن او نقش بسته رفتار نکنند، با یک جستجوی ساده می دید که چند روز پیش در تضاد مستقیم با این بیانات، نماینده ی کلیمیان در مجلس گفته بود: «در تاریکترین دوران تاریخ یهود در اروپا مانند قرون وسطی و جنگ دوم جهانی، ایران نه فقط جایی امن برای یهودیان بود بلکه پناهگاهی برای یهودیانی شد که از اروپا گریخته بودند.» گذشته از واکنش تریبون های رسمی کلیمیان، تفاوتی نیست بین شدت نظر آقای برقعی و تفکر راستی های آمریکا که می گویند مسلمانانی که تروریسم و تحجّرگرایی را محکوم نکنند از آن دفاع می کنند.
آقای برقعی می نویسد امیدش به جامعه ی کلیمی ایرانی زمانی بیشتر رنگ باخته که یک خانم «فعال سیاسی و عارف مسلک» از بیم طرد از طرف جامعه اش از محکوم کردن عمومی نتانیاهو امتناع ورزیده است. آقای برقعی شما با کدام توجیه اظهارات یک شخص را گواه باورهای یک جامعه می انگارید؟ آن هم شخص گمنامی که وجودخارجی اش برای خوانندگان قابل بررسی نیست؟ درمقابل توهینات نتانیاهو، به زعم شما «کلیمیان ایرانی کوچکترین اعتراضی نمی کنند»؛ که البته مکرر توسط رهبران سیاسی و مذهبی در انجمن و کنیسه ها و مجلس شورای اسلامی کرده اند و می کنند و خلاف واقع گفته اید (یک نمونه ی دیگر، بیانیه ی پیشین نماینده ی کلیمیان در مجلس که گفته بود نتانیاهوی متوحّش و جنایتکار صلاحیت اظهارنظر درباره ایران را ندارد.) اما مطلب شما به انتقاد از هموطنان کلیمی ختم نمی شود؛ در ادامه می آورید: « این شائبه در ذهن قوت می گیرد که، اینان در جمع ایرانیان و در تریبون های رسمی سخنی می گویند، و در جمع خودشان، و درخلوت با هم کیشانشان، کاملا خلاف آن را می گویند. در جمع ما ایرانیان از کوروش یاد می کنند، و این که او نجات بخش کلیمی ها بوده، ولی در خلوت خود و در مراسمشان ایرانیان را دشمن خونین یهودیان می خوانند.» اینکه شما کلیمیان ایرانی را از «جمع ما ایرانیان» تفکیک می کنید به کنار؛ تنها استنادی هم که برای تقویت این «شائبه» دارید بالماسکه ی پوریم است. یعنی چون طبق باور، یا نه، طبق واقعه ای از پنج هزار سال پیش یک عده که نام آن ها یهودی بوده از کشتار توسط عده ای که نامشان ایرانی بوده نجات پیدا کرده اند، پس یهودیان امروز طبق وظایف دینی شان دشمن ایرانیان امروز هستند. شما در کدام خلوت همکیشان کلیمی بوده اید که در آن کوروش و ایرانی ها بدنام شده اند؟ غیر از این است که کلیمیان داخل و خارج از ایران بیشترین جمعیتی هستند که تا امروز فرزندان خود را کوروش و داریوش نام گذاشته اند؟ این چه خلوت سرّی و ناشناخته و مخوفی است که شما به آن راه دارید و ما نداریم؟ شما در کدام مراسم مذهبی یهودیان شرکت کرده اید که در آن ایرانیان دشمن خونین یهودیان خوانده شده اند؟ آیا به راستی می توانید یک نمونه نام ببرید؟ هدف شما از این آتش افروزی و رواج دشمنی چیست؟ با آن «روشنگری» می کنید؟
در جای دیگری می گویید: «حال که آقای نتانیاهو پرده خلوت خانه یهودیان را کنار زده، و سخن پنهان را به جمع آورده، سخنی که کمتر ایرانی حتی تصورش را می کرد، آیا نباید موضع بگیرند.گفتنی است این نقد اگر در ایران صورت بگیرد قانع کننده نیست چون می توان گفت آنان ملاحظه زندگی در آن جا را می کنند. بلکه باید از سوی کلیمیان خارج از ایران صورت بگیرد، تا قانع کننده باشد.» کدام سخن پنهان، آقای برقعی؟ کدام پرده ی خلوت؟ شما به گونه ای می نویسید که انگار کلیمیان ایرانی پیوسته به دسیسه چینی علیه ایران و ایرانی و دستاوردهای جامعه ی مدنی در زیرزمین های نمور و پنهان خود مشغول اند؛ که لابد در تصور شما مملو از دبه های عرق کشمش برای فروش داخلی و عتیقه های زیرخاکی برای رد کردن از مرز حین تجارت کتیرا و پارچه است. این خلوت پنهانی که به گفته ی شما نتانیاهو از آن پرده برداشته و سخنان غیر قابل تصوّرش را به جمع آورده کجاست که ما هم برویم مطالعه کنیم و بیاموزیم؟ شما که خود را منتقد سیاسی معرّفی می کنید آیا در نظر ندارید که محکوم کردن رسمی اسراییل از جانب هر ارگان و جامعه ای در داخل ایران همسو با مواضع نظام جمهوری اسلامی است وتاوان ندارد؟ چه باعث می شود فکر کنید که نمی توان از داخل ایران انتظار محکوم کردن اسراییل را داشت چون کلیمیان ایران «ملاحظه ی زندگی در آن جا را می کنند»؟
گفته های شما در بی غرض ترین حالت می تواند توهم توطئه باشد، ولی بخش پایانی حرف های شما نمی گذارد به همین باور دل خوش ساخت. یک بحث این است که شما انتخاب می کنید خلاف واقعیت ادعایی کنید، و آن اکاذیب را هم منتشر می کنید. بحث دیگر نتیجه گیری شما از آن اکاذیب و راحتی شما با بیان تنفر قومیتی است که حیرت آور است. نوشته اید جامعه ی کلیمیان ایران وظیفه دارند در برابر توهین به ملت ایران بایستند، و «این شبهه را ایجاد نکنند که اینان همیشه از ایران و ایرانی متنفر بوده اند، ولی بازیرکی به ما به نوعی دیگری وانمود می کردند.» حتا اگر هم تریبون های سیاسی عوام فریبی های یک وَبَش منفور یک قطب دیگر سیاست را محکوم نکرده بودند که بارها کرده اند، چرا چنین فرضی مساوی بود با اینکه کلیمیان ایرانی همیشه از ایران و ایرانی متنفر بوده اند و با زیرکی دگر وانمود کرده اند؟ با استناد به کدام برهان، و بر پایه ی کدام استدلال؟ دلیل شما برای صدور چنین حکم قاطعی چه می تواند باشد؟ با این گونه اظهارات، شما چطور می توانید خود را از نژادپرستی بری بدانید؟
کلیمیان ایرانی هیچ وظیفه ای در قبال شما ندارند. چه آن بخشی از جامعه که با وجود تمام فشارهای داخلی و خارجی آگاهانه تصمیم گرفته به حیات پنج هزار ساله ی خود درون ایران ادامه دهد، چه آن بخشی که رانده شده یا خواسته مانند من و شما و دیگر ایرانیان به هر کجای دنیا مهاجرت کند. آیا آن زمان که به گفته ی خودتان شیر آب کلیمی ها از شما جدا بود، شما خود را موظف می دانستید که در برابر توهین به ملت ایران بایستید؟ آیا جدا بودن شیر آب کلیمیان را توهین به ملت ایران می دیدید؟
لینک مطلب در تریبون زمانه
خانوم شیدا دیّانی من یک مسلمان هستم و هیچ مشکلی با دیگر
ادیان ندارم. شما با کمی جستجو در گویا نیوز متوجه خواهید شد
که اقای محمد برقعی متمایل به کدام جناح از حافظان نظام هستند
با تشکر
شاهین امینی / 16 March 2015
در شهری که من زندگی میکنم از گذشته دور تا هم اکنون رابطه ادیان الهی و پیروان انها با همدیگر بسیار هم خوبست من مواردی را در سالهای دور شاهد بودم که بعضی از معمرین مریض پیروان مسیحیت و نیز یهودی در مراسم عاشورا و تاسوعا برای گرفتن شفا به دستجات عزاداری کمک مالی میکردند یا صدقات و نذریه های خودرا می پرداختند حتی مواردی از ازدواج دختران مسیحی یا یهودی را با پسران مسلمان را بخوبی بخاطر دارم و هم اکنون در بستگان ما این موارد هستند متاسفانه در سالهای اخیر تریبون ها دست عده ای افراطی و بیگانه با فرهنگ مهر و دوستی ایران و ایرانی افتاده است بدیهی است که عزیزان هموطن مسیحی یا یهودی سخنان انها را سخن همه ی مردم ایران نمیدانند و همینطور هم هست
tina moradi / 16 March 2015
گمان میکنم اگه طلبی هم در 40 سال اخیر باشه، این ما ایرانیان غیر یهودی (این جداسازی ایرانیان مختلف با اقوام و ادیان مختلف یا نامیدن آنها به نام «اقلیت» واقعا منزجر کننده است) هستیم که به هموطنان کلیمی بدهکاریم چرا که ما پس از انقلاب پربرکت که با انفجار نور همراه بود، رهبر جامعه یهودیان ایران، حاج حبیب الله القانیان رو تیرباران کردیم و در پی اون 70 درصد از یهودیان از ایران فرار کردند. بنابراین بهتره این آقا،
– پیش از نوشتن مطلب دست کم جستجوی اندکی بکنه ببینه که آیا داره در مورد مطلب درستی مینویسه یا نه؛
– اینقدر طلبکار نباشه و انتظار نداشته باشه که همه مطابق خواست ایشون عمل کنند؛
– از استدلالات دائی جان ناپلئونی و نتیجه گیری بر اساس اونها، در نوشته هاش بپرهیزه!
و در پایان هیچ کس حتی امثال نتانیاهو نمیتونند پیوند تاریخی میان ایرانیان غیریهودی و ایرانیان یهودی رو از میان ببرند.
سرباز ایران / 16 March 2015
خانم دیانی عزیز، من هم مثل شما به مطلب آقای برقعی انتقاداتی دارم که بعضی رو شما بهشون اشاره کردید.اما به نظر میرسه که شما مطلب آقای برقعی رو دقیق مطالعه نکردید. چرا که ایشون از کلمیان ایرانی ساکن خارج از کشور انتظار دارند نتانیاهو رو محکوم کنند. توجه کنید که آقای برقعی میگه« اگر این نقد اگر در ایران صورت بگیرد قانع کننده نیست ، چون می توان گفت آنان ملاحظه زندگی در آن جا را می کنند . بلکه باید از سوی کلیمیان خارج از ایران صورت بگیرد ، تا قانع کننده باشد.» یعنی مثلا نماینده کلیمیان در مجلس ایران مجبوره نتانیاهو رو نقد کنه! پس ایشون از کلیمیان ایرانی خارج نشین که زوری بالاسرشون نیست داره میپرسه چرا ساکتید؟ مثلا جمعیت بزرگ ایرانی کلیمی ساکن اسراپیل یا آمریکا! که البته با اینکه نظرم با شما که مطلب آقای برقعی از دقت لازم برخوردار نیست اما این سوال من هم هست که چرا کلیمیان خارج نشین سخنان ضد ایرانی نتانیاهو رو محکوم نکردند؟ البته کاری با سخنان ضد حکومت نتایاهو نداریم!
ehsan / 16 March 2015
آقای برقی گرامی ، من یک ایرانی زرتشتیم و همچون هم میهنان یهودی و مسیحیم توهین به ایران وایرانیان را بر نمی تابم و هیچکس در ایران دوستیم نمی تواند شک کند ولی پرسشم از شما و همهً هم میهنان مسلمان و پدرانشان واجدادشان این است که چگونه طی سده ها توهین به ایرانیان غیر مسلمان را برتافتند ، آنان را نجس شماردند ( طبق دستورات دینی ) و با آنان به سخیف ترین گونه رفتار کردند .غیرمسلمانان را کشتند و قاتلان دست بالا اندک دیه ای پرداختند (آنهم به ندرت ). مجبوربه پرداخت جزیه شدند( مالیات اضافی بخاطر مسلمان نبودن ) ، بر لباسشان مجبور به دوختن وصله ای شدند تا از مسلمانان شناخته شوند در محلات جدا از مسلمانان مجبور به سکنا شدند حق سوار شدن به چهار پا در حضور مسلمانان نداشتند ، در روزهای بارانی حق بیرون آمدن از خانه و رفتن به بازار نداشتند ، می بایست گرمابه و سلمانی جداگانه داشته باشند و بسیار محظورات دیگر که در سفرنامه های خارجیان که در زمان صفویه و قاجاریه به ایران آمده اند ، آمده است و افسانه نیستند که ساخته و پرداخثه خود ما کافران ذ می باشد !! و اینها تازه شمه ای از آن بود. ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل )
آقای برقعی گرام ! حال شما که هم ایرانیان را دوست دارید و هم برای ایرانیان احترام قائلید ، بخاطر این بی شرمانه ترین توهین ها که توسط شمای نوعی و پدرانتان ( اکثر مسلمانان ایرانی ) بر ما غیر مسلمانان ایرانی روا داشته شده است یک پوزش خواهی تاریخی به ما بدهکار میباشید تا خدای نا کرده این شبهه را ایجاد نکنید که همیشه از غیر مسلمانان ایرانی متنفر بوده اید و در حق ایشان چنان جفا کرده اید که در میهنشان احساس غریبی کرده اند .!!!
زال / 17 March 2015
يهودى ستيزى به شيوه ايران پرستى شوينيستى بدترين نوع ضديت پنهان با فلسينى هاست
ناصر / 17 March 2015
با تشکر از خانم دیانی. این آقای برقعی مسلمان فقط آن زمان اجازه دارند که از باقی چنین درخواستی کنند که ایشان موضع خود را هربار در برابر چرندیاتی که خاندان سلطنتی عربستان علیه ایران میگویند را رسما اعلام کنند. آقای برقعی که نمیتواند فقط از دیگران چنین انتظار بیجایی داشته باشد، من هم از او چنین انتظاری دارم.
حسین / 20 March 2015