عباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد به بهانه ارائه گزارشی از عملکرد هشت ماههاش در عرصه سیاستهای نشر کتاب در ایران، فرصتی به دست آورد که به تعرضهای رسانهای که از اواخر مرداد ماه از سوی برخی رسانههای وابسته به سپاه پاسداران به مدیران فرهنگی دولت روحانی اعمال میشد پاسخ دهد. پاسخ معاونت فرهنگی ارشاد چنین بود: اعلام عقبنشینی در برابر نهادهای اطلاعاتی.
نشست خبری معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، شنبه ۸ شهریور ماه در سالن اجتماعات شورای عالی فرهنگ عمومی برگزار شد. در این نشست علی شجاعی صایین (رئیس اداره کتاب)، محمود رضا برازش (مدیرکل اداره چاپ و نشر)، نجفقلی میرزایی (مدیرعامل خانه کتاب)، علیاصغر سیدآبادی (مدیر دفتر برنامهریزی) و مهدی قزلی (دبیر بنیاد شعر) عباس صالحی را همراهی کردند.
به گفته صالحی، معاون فرهنگی وزارت ارشاد در چند ماه گذشته در صدد بوده با نهادهای امنیتی به تعامل برسد و با اینحال از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه سال جاری به اینسو، فشارهایی از سوی این نهادها بر وزارت ارشاد اعمال میشده است.
صالحی سپس به صدور مجوز برای چهار اثر از رضا براهنی و کتابی درباره اسماعیل خویی اشاره کرد که دستاویزی برای تهاجم رسانهای به او فراهم آورده بود. او گفت: «ما به مُر قانون عمل میکنیم و فهم ما از ضوابط مصوب شورای انقلاب فرهنگی این است که تنها به محتوا توجه کنیم، اما اکنون بحثهایی در رسانهها مطرح شده و برخی گفتهاند که باید به نام مؤلف هم توجه کرد.»
با وجود آنکه حسن روحانی وعده داده بود که نویسندهای در ایران ممنوع از قلم نباشد و علی جنتی، وزیر ارشاد و محمود علوی، وزیر اطلاعات هم ۱۱ اسفند (۲ مارس) با هم دیدار و در اینباره توافق کرده بودند، صالحی خبر داد که وزارت ارشاد درباره برخی نویسندگان خود را تابع هیأت نظارت بر ضوابط نشر بزرگسال قرار داده است.
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و امام جمعه تهران ۱۲ اردیبهشت ماه سال جاری گفته بود: «نباید به کتابی که ضد اسلامی است مجوز چاپ داده شود. کتاب نویسنده بیپروا، بیاعتقاد و لاابالی نباید منتشر شود.»
اکنون به گفته صالحی هرگاه مجوز کتابی برای نویسندهای صادر شود، اما آن نویسنده ممنوع از قلم باشد، اثر او پس از صدور مجوز در هیئت نظارت بر ضوابط نشر بزرگسال، یک بار دیگر مورد بررسی قرار میگیرد.
در بهمن ماه ۱۳۹۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی اعضای هیئت نظارت بر ضوابط نشر بزرگسال و کودک را معرفی کرد. احمد واعظی (رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم )، محمدعلی مهدویراد (مدیر گروه علوم قرآن و حدیث)، رضا مختاری (مدیر مؤسسه شیعه شناسی قم)، محسن مؤمنی (رییس حوزه هنری) و مهدی خاموشی (رئیس سازمان تبلیغات اسلامی) برخی از اعضای هیئت نظارت بر ضوابط نشر بزرگسالاند.
صالحی در نشست رسانهای معاونت فرهنگی ارشاد در توجیه عقبنشینی معاونت فرهنگی ارشاد در برابر فشار نهادهای اطلاعاتی و رسانههای آنان گفت: «اگر ما نظر خود را عوض میکنیم، نشاندهنده وجود فشارها نیست. ما هر کتابی را به هیئت نظارت ارجاع نمیدهیم. اما باید بگوییم که رأی ما رأی نهایی نیست و هیئت نظارت بر کتاب تصمیمگیرنده است.»
او همچنین گفت: «مجری قانون فکر کرده که نیازی به توجه به اسم نویسنده نیست، اما برخی از قانونگذاران در بحثهایی با رسانهها گفتهاند که آنها جور دیگری فکر کردهاند.»
در روزهای گذشته برخی رسانههای وابسته به سپاه پاسداران و بیت رهبری در همآوایی با یکدیگر وزارت ارشاد را به سهلانگاری متهم کرده بودند و از عباس صالحی خواسته بودند همچنان ممنوع از قلم بودن برخی نویسندگان و شاعران ایرانی را از نظر دور ندارد. آنها به کتابهای زیر اشاره میکردند:
[tabby title=”به رسم حقیقت و زیبایی”]
محمود معتقدی که خود شاعر است درباره کتاب «به رسم حقیقت و زیبایی» میگوید:
«این کتاب درآمدی بر شعر و زندگی خویی است و شامل بخشهایی چون پیشگفتار، سالشمار زندگی، جایگاه شعر خویی در شعر امروز و بررسی مباحثی چون عشق و مرگ در شعر خویی میشود. همچنین به بررسی جایگاه خویی از غزل تا غزلواره میپردازد که نوعی دگرگونی در غزل خویی است.»
معتقدی میگوید: «اسماعیل خویی تنها چهرهای است که توانسته از شعرش برای بازتاب فلسفه بهره بگیرد. در این کتاب بخشی هم به بررسی کتابهای شعر خویی اختصاص داده شده. همچنین از هر مجموعه شعر خویی یک شعر انتخاب شده و من آن را بازخوانی و تحلیل کردهام. بخشی از این کتاب هم به نوشتهها و مقالههای او میپردازد. در ادامه کتاب هم عنوان مقالاتی که درباره خویی در خارج از کشور منتشر شده، آمده است. حدود ۱۲۰ صفحه پایانی کتاب هم گزینهای از دفترهای شعر اوست که در ایران و خارج منتشر شده است. کتابشناسی خویی هم در چند صفحه آمده و من پایانهای هم بر این کتاب نوشتهام که هدفم از نگارش کتاب چیست. من درباره شعر خویی داوری نکردهام و این را به مخاطب وانهادهام که خودش به جایگاه شعر خویی در شعر ایران و همچنین در شعر خراسان بپردازد.»
«به رسم حقیقت و زیبایی» در ۱۱۰۰ نسخه با ۳۳۷ صفحه و قیمت ۲۰ هزار تومان در نشر ثالث منتشر و در بازار کتاب عرضه شده است.
.
[tabby title=”آواز کشتگان”]
محمد محمدعلی، نویسنده نامآشنا درباره «آواز کشتگان» میگوید:
«آواز کشتگان رمانی است از ادبیات زندان و جامعه شهری. این رمان هر دو جنبه ادبیات زندان و ادبیات مردم شهرنشین و «بورژوازی» را در بر دارد.
محمود پسر مشهدی قربان (پادوی یکی از تجارتخانههای بازار تبریز) که بعد از سالها تحمل سختی و محرومیت توانسته به استادی دانشگاه برسد، از بیداد رژیم پهلوی به ستوه میآید و نوعی مبارزه روشنفکرانه را در محیط دانشگاه در پیش میگیرد. در همین گیرودار دست به یکسری اقدامات افشاگرانه علیه نظام موجود میزند، که خوب، عاقبتش هم معلوم است. چندبار زندان رفتن و مزه کابل و شوکبرقی و شکنجههای جوراجور را چشیدن و دست آخر شاید مرگ هم در انتظارش باشد، و… فاجعه اینجاست! که اگر مرگ نباشد، سوء تفاهم مردم بیرون از زندان، در مقابل آزادی او خود نوعی مرگ تدریجی است.»
آواز کشتگان هنوز تجدید چاپ نشده. قرار است انتشارات نگاه این کتاب را منتشر کند.
[tabby title=”هفتاد سنگ قبر”]
نرگس باقری در نقد این کتاب مینویسد:
هر سنگ در «هفتاد سنگ قبر»، یک متن است، این را خود شاعر حتی در مقدمه میگوید: «یک گورستان بیکرانه میتواند کرانهای باشد برای مطالعه و توقّف. گورستان برای خواندن فاتحه نیست برای خواندن است. گورستان میتواند یک کتاب باشد.» (رویایی، ۱۳۸۴: ۷)، اما جذابیت این کتاب زمانی بیشتر است که اهلِ قبور را خودت انتخاب کرده باشی. پس هفتاد سنگ قبر، یک گورستان معمولی و طبیعی نیست. یک چیدمان است محصول تأثیر و تأثرات نامها و آدمها و اشیاء و روابط عمیق انسانی میان آنها. هر سنگ ویژه یک نام است؛ نامی که در ذهن شاعر جایگاه ویژهای دارد. از اینرو اینکه کدام نامها جاودانه ماندهاند مهم است. آنها بخشی از هویت فکری شاعر شدهاند. به گفته شاعر: «این شعرها پیغامهای کوتاهی هستند که از زبان مرده» به او میرسند. بر روی هر سنگ قبر اشیایی هست. چند گل سرخ، باروت، پیپ، بادبادک، عدسی و دیگر اشیاء. اشیاء میتوانند همچون راویان خاصی از تاریخ باشند، آنها میتوانند فضاهای پرشکوه ترسیم کنند و زمان را درهم بریزند. توجه به اشیاء بهعنوان یک نشانه، مهم است «مخصوصاً توجه به کیفیّتهای حسی آنها بدانگونه که استفادهکنندگان درک میکنند. بهعلاوه این نکته که چرا برای برخی افراد برخی چیزها در برخی بافتها، مهمتر از تمام آن چیزهایی دیگر است که در آن لحظات، بخشی از همان بافت هستند.»
این کتاب را انتشارات نگاه منتشر کرده است.
[tabbyending]
سیستم همان سیستم امنیتی است .
فقط افراد عوض شده اند.
samad / 01 September 2014
اوازه خوان نه اواز
در اوائل دهه 40 در اسفندماه هر سال فهرستی از تعداد عنوان کتابهای چاپ شده درسال را که همیشه کمتر از 400 عدد بود منتشر میشد که اکثرا کتابهای دانشگاهی اق والدین قران وحافظ وچند تا رمان و ترجمه را در بر میگرفت وحسرت را بدل انسان میگذاشت که کتابی دندانگیر پیدا کند و بخواند . حدو مرز کتاب فروشی خیابان شاهرضا ویا انقلاب کنونی بود .
یکدفعه رسیدیم بسال 56 و 57 که کنار خیابانها پر از کتاب شد و جلد سفید ها با قیمت ارزان همه جا را فراگرفت ومردم هم بخواندن رو اوردند کتاب فروشی زیاد شد وچشم و دل از کتاب سیر . 23 سال .کاپیتال .بعثت الاسلامیه.زن ومرد وخیلی عنوانهای الفیه و شلفیه.
بهار ازادی کتاب ازنان هم ارزانتر بود دیگر چاپخانه ها شب و روز کتاب و روزنامه چاپ میکردند ولی تابستان که شد روزنامه هاشروع کردند به اب رفتن ولی هنوز کتاب بود وفراوان هم بود .
داستان سفارت امریکا و جنگ و حجاب پیش امد تیراژ کتابها هم کم شد یواش یواش خون اسلام بجوش امد کتاب فروشیها را اتش زدند بعد چابچی ها را گرفتند البته نه بجرم کتاب بلکه باتهامهای سخت حالا برنامه هویت بود و نوبسندگان بنام بر کرسی سوال مهاجرانی نوشت تعداد عنوانها از 30000 گذشته است ولی تیراژها حد اکثر سه هزار ولی انهم گذشت باغبان بزرگ امد و مملکت را هم گلکاری کرد چون نظرش نزدیکتر بود چاپ دوم و سوم هم باشکال برخورد نه تنها نویسندگان بلکه چاپچی ها هم در لیست سیاه رفتند و بعد نوبت ناشرها شد که ممنوع النشر بشوند وبعد یارانه ها رابرداشتند کتاب گران و گرانتر شد ولیست سیاه بزرگتر و بزرگتر حالا معاون وزارتخانه میگوید 66000 عنوان کتاب در یکسال چاپ شده ولی لیست همچنان باقیست حالا مفهوم ممیزی میشود صفحه و جمله هم و وای که یک کلمه اسلامی نباشد .
عنوان کتاب باید قابل قبول باشد ولی اگر با متن کتاب نخواند عیبی ندارد.
نام نویسنده نباید در لیست ممنوع القلم هاباشد .
نام ناشر نیز نباید در لیست مخصوص باشد.
قانون باید رعایت شده باشد .
منظور قانونگذارهم حتی اگر با قانون مغایرت داشته باشد هم باید رعایت گردد زیرا
اوازه خوان مورد نظر است و نه اواز
در عوض هرکتابی که بخواهی در کنار خیابان با چاپ انتر نتی و جلد مقوائی ولی بقیمت گران میتوانی بخری کافیست یکساعت بساطت را در یکی از خیابانهای بالای شهر پهن کنی یک ملیون بفروشی و 500 هزار تومان سود ناخالص داشته باشی و حق چشم هم بدهی وبسلامت بروی .
اعتلای فرهنگی دست نوشته امید در دفتر چه رهبر است همانکه اول انقلاب در چکامه ای سرود
سال شمسی سیصد و پنجاه و هفت
……. ….. ….. …. …. …
منوچهر / 01 September 2014