سرمایهگذاری در فوتبال حرفهای اسرائیل مطمئنا سودی برای شیوخ قطر نخواهد داشت. برای درک این رفتار باید به جای دلایل اقتصادی، به دنبال پیامهای نمادین برای جهان عرب گشت.
شنیدن نام قطر برای فوتبالدوستان یادآور جامجهانی فوتبال ۲۰۲۲، فیفا، سپ بلاتر، رشوه و شائبه تبانی است. در عین حال، هر کس که به جز فوتبال، به پدیدههای گرد دیگری مثل امور جهانی علاقمند باشد، میداند که قطر از حامیان مالی حماس است و حتی در نوار غزه منطقهای به نام یکی از امرای سابق، شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی نامگذاری شده است.
موضوع یاد شده وقتی عجیبتر میشود که بدانیم قطر اخیرا در فوتبال حرفهای اسرائیل یک سرمایهگذاری ۶/ ۴ میلیون دلاری کرده است. این سرمایهگذاری در تیم “اتحاد أبناء سخنين” صورت گرفته؛ باشگاهی که سال ۲۰۰۴ برنده جام حذفی شد و در فصل گذشته لیگ فوتبال اسرائیل به جایگاه ششم دست یافت. اسپانسر اصلی این باشگاه شرکت تلفن همراه “Cellcom Israel” است.
اگر بدانیم که این باشگاه فوتبال، نماد چه چیزی در اسرائیل است، به کنه سیاست قطر پی میبریم. «ابناء سخنین» در کنار تیم دیگر (ناصره) ، بیانگر خودآگاهی رشد یافته عربهای اسرائیل است. در تیم ناصره مانند دیگر باشگاهها حرفهای، عربها و یهودیها در کنار هم بازی میکنند.
هرچند فعلا «ابناء سخنین» با هیچ بازیکن یهودی قرار داد ندارد، اما یکی از بهترین بازیکنانش، عباس صوان (متولد شهر سخنین) در سال ۲۰۰۴ توانست به تیم ملی فوتبال اسرائیل راه یابد و بعد با گلی در بازهای تدارکاتی جام جهانی، سمبل همزیستی عربها و یهودیها شد.
به این ترتیب، قطر از چنین چیزی حمایت مالی میکند و این برای اولین بار هم نیست. در سال ۲۰۰۶، یک سال بعد از آنکه ابناء سخنین، نماینده باشگاههای اسرائیل در بازیهای اروپایی شد، قطر با سرمایهای ۶ میلیون دلاری ساخت استادیوم سخنین را به عهده گرفت و به همین دلیل استادیوم به نام پایتخت قطر “دوحه” نامگذاری شد.
موضوع از جنبه دیگری نیز جالب است: وقتی «ابناء سخنین» در سال ۲۰۰۴ برنده جام حذفی شد، نخستوزیر آن دوره اسرائیل، آریل شارون وعده کمک هنگفت مالی برای ساخت ورزشگاه در سخنین را داد؛ امری که هیچگاه عملی نشد.
محاسبات سیاسی
از نظر منطقی، فهم انگیزه اصلی شیوخ قطر ربطی به جذابیتهای اقتصادی ندارد. به ویژه اگر توجه داشته باشم که این سرمایهگذاری را در فوتبال حرفهای کشوری میکنند که آنرا به رسمیت نمیشناسند.
فوتبال حرفهای اسرائیل سودآوری بالایی ندارد و موفقیتهای اروپایی آن اندک است. در سطح جهانی هم، اسرائیل تنها یک بار در سال ۱۹۷۰ به جام جهانی فوتبال راه یافت. شیخ منصور بن زاید آل نهیان در تیم منچستر سیتی سرمایهگذاری کرده اما برای یک باشگاه اسرائیلی به هیچ وجه قابل تصور نیست که روزی شیخی عرب با عبای سفید در جایگاه ویژه ورزشگاه تلآویو نشسته و مشغول تشویق تیماش باشد.
تنها توضیح قانعکنندهای که باقی میماند، محاسبات سیاسیست: حاکمان قطر میخواهند هژمونی خود را در جایی که فلسطین مینامند، تثبیت کنند. به این ترتیب میتوانند هویت و روحیه مردم مصیبتزده نوار غزه را به مدد فوتبال تقویت کنند.
اگر تمام ماجرا همین باشد ایرادی ندارد. هر چه هست، حمایت مالی برای شلیک به تور دروازه به مراتب کمضررتر از شلیک موشک با خطرات مهلک جانی خواهد بود.
منبع: تاتس