شامگاه سوم مردادماه حسن روحانی، رییس جمهور ایران با گروهی از هنرمندان دیدار کرد. عکسهای این دیدار مهمتر از آنچه بود که هنرمندان و رییس جمهور به یکدیگر گفتند. نامآورترین هنرمندانی که به دیدار رییس جمهوری شتافتند و بر سر سفره او نشستند عبارت بودند از: لوریس چکناواریان، مسعود کیمیایی، مهتاب کرامتی، پانتهآ بهرام، کمال تبریزی، احمدرضا درویش، کیومرث پوراحمد، عبدالحسین مختاباد، علی نصیریان، پوران درخشنده، شهاب حسینی، اسدالله امرایی، بهروز افخمی و ساره بیات. بیشترین این اشخاص در عرصه سینما فعالیت میکنند. سینما هم یعنی تصویر، و تصویر هم دستکم در این دیدار به کار تبلیغات میآید.
علیرضا قزوه، فاضل نظری، علی داوودی، ناصر فیض، جواد محقق، سعید بیابانکی، اسماعیل امینی و محمدعلی بهمنی هم در این ضیافت حضور داشتند. اینها شاعران مورد وثوق و تأیید بیت رهبریاند.
ممکن است این هنرمندان و شاعران از قریحه سرشاری برخوردار باشند. ممکن است بتوانند آثار درخشانی در عرصه سینما و موسیقی و هنرهای تجسمی فراهم آورند. ممکن است بتوانند آثار مهمی را از ادبیات معاصر غرب به فارسی ترجمه کنند. اما در عمل، در سایه دولت حسن روحانی نه فیلم درخشانی به نمایش درآمده، نه مجموعه شعر قابل تأملی منتشر شده و نه مترجمی توانسته در این مدت، به رغم همه وعدهها حتی یک صفحه داستان بیسانسور از چاپ درآورد. پس میپرسیم هدف از این دیدار چه بوده است؟
شش هنرمند در دیدار با رییس جمهوری ایران سخن گفتهاند. تهمینه میلانی، از سینماگران نامآشنای ما از کمبود سالنهای سینما سخن در میان آورده است. فرهاد آئیش از کمبود بودجه تئاتر سخن گفته و حمید رضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی هم گلایه کرده که چرا صدای محمد رضا شجریان از مجاری رسمی شنیده نمیشود. فاضل نظری به نمایندگی از سوی شاعران و نویسندگان (کدام شاعران و کدام نویسندگان؟) درباره «معماری هویت» سخن گفته و ادعا کرده که شعر فارسی آخرین سنگری است که هنوز به تصرف غرب درنیامده. حبیب صادقی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر به نمایندگی از سوی هنرمندان تجسمی از ضرورت حمایت دولت از هنرمندان سخن گفته و همچنین مصطفی رستگاری که به عنوان فیلمنامهنویس معرفی شده از پیچیدگی قوانین گلایه کرده است.
غلبه تصویر بر محتوا در ضیافت رییس جمهوری ایران این پرسش را پیش میآورد که هنرمند زینتی به چه کار میآید؟ مثل این است که به معماران اجازه ندهند خانههایی مطابق سلیقه و ذوق هنریشان بسازند. خانهها بیسقف و بیدر و پیکر از کار درآید و حتی یک نفر نتواند در آنجا سرپناهی بیابد و سپس گروهی دستچین شده از معماران را به ضیافت شام بر سر سفره رییس جمهور فرابخوانند.
حسن روحانی، رییس جمهوری ایران در این میان، در سخنرانیاش در دیدار با این هنرمندان دستچینشده به جنگ غزه اشاره کرده و گفته «اگر میخواهیم به آرزوهای تمام مسلمانان و مردمانی که در منطقه زندگی میکنند برسیم، همه باید با هم متحد شویم.» او همچنین از هنرمندان خواسته مردم ایران را به عنوان ملتی فرهنگدوست به جهانیان بشناسانند با این قصد که «آن گرد و غبار ناروایی را که بر چهره مردم ایران در سالهای گذشته به دست ناپاکان پاشیدند و ملتی را که همواره ضد خشونت و افراط بوده، اهل جنگ و خشونت معرفی کردند» زدوده شود.
خواستههای بسیار ناچیز هنرمندان را با خواستههای کلان رییس جمهوری که بسنجیم به اهمیت «تصویر» در این ضیافت نمایشی پی میبریم.
در پایان باید پرسید آیا به راستی این اشخاص دستچینشده، ادبیات و هنر ایران را نمایندگی میکنند؟ با کدام صلاحیت؟ با برخورداری از کدام پیشینه؟
خود شما که اینقدر ایده آل گرا هستید تو حوزه کاریتون چه کار کردید؟
Somaye / 27 July 2014
ببخشید میشه بگین کدوم یک از اینا دستچین شدن؟؟کمال تبریزی؟مسعود کیمیایی؟شهاب حسینی؟رسول صدرعاملی؟بهروز افخمی؟لورییس چکناواریان؟علی نصیریان؟پانته ا بهرام؟ اینا هرکدومشون جزو بهترین و محبوبترین هنرمندای مان که خیلی از کاراشون تا سالهای سال تو یادها و خاطرات میمونه.جهتگیری سیاسی تک تکشون هم که برای همه کاملا واضح و مبرهنه که اصلاح طلب و سکولار هستن. خدا کنه حب و بغض هیچوقت باعث نشه که از جاده انصاف خارج بشیم .دولت روحانی هر ایرادیم داشته باشه تنها و شایدم اخرین امید ما تو وضع موجوده باید یک مقدار دیگه بهش فرصت داد بنابراین به جای این مطالب مغرضانه باید کمکش کرد تا تا بتونه اصلاحات رو تو ایران پیش ببره و حاکمیت رو مجبور به عقب نشینی کنه
سهیل / 27 July 2014
با درود فراوان
من فکر می کنم رسانه بیشتر باید به پوشش خبر بپردازد تا نتیجه گیری. یعنی اطلاع رسانی در مورد یک خبر و احتمالا تحلیل (شامل مقایسه، ارائه پیشینه و …)، ولی نتیجه گیری باید به مخاطب واگذار شود. در نوشته حاضر متأسفانه این مطلب رعایت نشده و کاملا جانبدارانه و با غرض به مسئله پرداخته شده است. خُب روشن است که اگر قرار باشد مجلسی و ضیافتی برقرار باشد، از چهره های سرشناس دعوت می شود دیگر. اگر حالا افراد دیگری بودند، خود شما اول از همه می گفتید مگر فلان کس و بهمان نبودند که اینها را دعوت کردید و متهم شان می کردید به اینکه هنر ناشناسند یا فقط هنرمندان دولتی را دعوت می کنند.
اتفاقا بهتر است افراد شناخته شده به این گونه مجالس بروند تا حرفی که می زنند هم از طرف جمع بیشتری زده شده باشد، هم حرف اساسی تری باشد و هم انعکاس بیشتری پیدا کند. البته تا زمانی که طرف مقابل برای برخی گشایش ها و مساعدت ها اشتیاق نشان می دهد. بر عکس اگر مانند دولت گذشته، نه تنها اشتیاقی نباشد که عناد و حذف نیز همراه شود، دیگر هیچ هنرمند واقعی در این گونه مجالس مشارکت نمی کند.
علی / 27 July 2014
در اینکه این هنرمندان جایگاه خوبی بین مردم دارند شکی نیست ولی این پرسش مطرح میگردد که وقتی حاکمیت هیچ وقعی نسبت به خواسته های بر حق و قانونی آنها قائل نیست چرا در چنین جلساتی شرکت کرده و اعتبار خود را خدشه دار میکنند ؟
بهنام / 27 July 2014
تو را بخدا تمام کنید این تقابل نخ نما شده ی هنرمند و حکومت.این نگاه آرمانگرایانه و انقلابی به سیاست.این توهم هنر متعهد.این که هر هنرمند یا با حکومت است و محکومش میکنیم و آن یکی را که بر حکومت است را تقدیس و ستایش.باور کنید رسالت به دنیا آمدن هنرمند از زهدان مادر خلق اثر هنری است نه انقلاب و هر کنش سیاسی دیگر.امثال همین تفکرات چپ زده ی جهان سومی بود که هواداران فداییان خلق در سخنرانی شاملو در دانشگاه به او خرده می گرفتند که چرا به قدر کافی انقلابی نیست چرا مدام از عشقش به آیدا میگوید?عشق خصوصیش به آیدا چه دخلی به ما دارد چه سودی برای ما و خلق ما دارد?!!…
نتیجه همین افراط گریها و بر حکومت هاست که هنرمند بیچاره از خدا بی خبری که مثلا طرفداران کتابها و فیلمهایش به سه رقم هم نمیرسد را جو انقلابی گری و هدایت خلق میگیرد و با خروج از کشور همان اندک ارتباط و درکی که با جامعه داشن را هم به فنا میدهد.
بیایید برای یکبار تعاریف هنرمند و روشنفکر را درست و در جای خود تعریف کنیم که نه هر هنرمندی روشنفکر است و نه هر روشنفکری هنرمند.و نیز همین تقسیم هنرمند به دو گروه با حکومت و بر حکومت.
پیمان / 27 July 2014
محمدرضا عالی پیام ملقب به هالو شاعر و طنزپرداز مردمی گفت: به هیچ وجه انتظار نداشتم برای سرودن یک شعر حکم زندان صادر شود
عالی پیام به جرس می گوید که بیست روز فرصت دارم به حکم اعتراض کنم و قطعا به این حکم اعتراض خواهم کرد.
به گفته این شاعر منتقد موارد اتهامی در حکم صادره، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران با سرودن اشعار طنز در بین مردم وارسال آن از طریق پیامک و اینترنت برای افراد دیگر؛ توهین به مقدسات قرآن کریم و امام زمان (عج)؛ توهین به حضرت امام خمینی (ره) و مقام رهبری؛ و توهین به ریاست محترم جمهوری اسلامی و مسئولین نظام” ذکر شده است.!!!
عالی پیام عضویت در کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران، عضویت در شورای مرکزی و دبیری انجمن تهیه کنندگان مستقل سینمای ایران، انجمن صنفی شرکت های تبلیغاتی و عضو دائمی آکادمی داوری خانه سینما، عضویت در چند انجمن ادبی هنری در تهران، مدیرعاملی موسسه مینا فیلم و با حفظ سمت، مدیر مسئولی موسسه تبلیغاتی دایره مینا را در کارنامه فعالیت های خود دارد اما در عین حال شعر می سراید.
محمدرضا عالی پیام ملقب به هالو شاعر و طنزپرداز مردمی است که تنها به دلیل سرودن و انتشار یک شعر انتقادی در زندان به یک سال و سه ماه و یک روز حبس محکوم شد.
عالی پیام دو سال پیش در بند ۳۵۰ زندان اوین، شعری را با عنوان «این گونه زندان گشت دانشگاه» سروده بود:
در بهمن پنجاه و هفت، این را
دارم به خاطر بین آن آشوب
بر روی دیوار اوین، شخصی
بنوشت این جمله به خط خوب
مردم بدانید این که خیلی زود
با سرنگونی رژیم شاه
با همت روحانیون، زندان
تبدیل می گردد به دانشگاه
بعد از گذشت سال های سال
همواره با خود کرده ام تکرار
پس کو؟ چه شد آن وعده های خوب
پس کی محقق می شود این کار؟
تا این که افتادم به زندان و
دیدم به چشم خویشتن اینجا
مملو دانشجو و استاد است
این گونه زندان گشت: دانشگاه
arass / 28 July 2014
برادر سهیل ٬ ۳۵ سال گذشت و حاکمیت عقب ننشست !
حالا حالاها باش تا شایدصبح دولتت بدمد – بعد از ۱۰۰ سال؟!
farid / 28 July 2014
چرت محض. اينها هنرمند نيستند؟!! کم مونده بود بگی اينها بسيجی بودند ماسک زده بودند. مردم روحانی رو قبول دارند با اينکه کل نظام اوضاش خرابه. واقعيت رو نميشه انکار کرد.
مونا / 28 July 2014
مونا چه استدلال عجیبی دارد. هنرمند را با هنرش می سنجند یا با میزان محبوبیت روحانی؟
احمد / 28 July 2014
خوب حالا شما اگر هنرمندانی که با تسبیح و ریش وبا چفیه بر گردن در این مراسم حاضر میشدند خوب بود آنهایی که با بودجه های دولتی فیلمهای بی ارزش تولید میکنند ودر سیما از ارزشهای ارتجاعی سخن میگویند ولی جای بسیاری در این ضیافت خالی بود انان که به جرم حمایت از جنبش سبز الن در انزوا قار گرفته ویا ممنوع الخروج شده اند
reza / 29 July 2014
سلام.
آقا رضا «کامنت گذار بالایی»درسته میگه …
جای بسیاری در این ضیافت خالی بود- ولی حضور پوراحمد-
به تنهایی کافی بود تا جای خالی-
فرهادی و هدیه تهرانی و بنی اعتماد و دخترش و متعمدآریا و غیروذالک… کاملا سبز باشه!
آغایون و خانمها قبل از انتخابات سال ٨٨ در ستادها و میتنگهای موسوی –
بسان اسفنجی آبهای پراکنده را جذب کردند-
و بعد از اعلام نتایج انتخابات هم«فرهادی و هدیه تهرانی را بشخصه دیدم» به اقدامات دولت کودتا-
اعتراض و راهپیمایی کردند-
بااینحال اواخر همان سال یا اوایل سال بعد-
فرهادی به عنوان نماینده دولت کودتا اسکاری شد و هدیه تهرانی-
به مدد مشاعی نمایشگاه آنچنانی عکس و تابلو برگزارنمود.
به عکس پوراحمد نگاه کنید!
وقتی افتخاری و شریفی نیا و نجفی و الهام پرکنده-
واسه خامنه ای و احمدی نژاد و مشاعی- غش و ضعف میکنند و اطوار میریزند- وامصیبتا!
منتهی همراهی و مماشات و آغوش باز کیومرث خان و امتناع جنتی آغازاده ایرادی که نداره هیچ-
بلکه باید این حرکت حقارت آمیز پوراحمد را روی سر گذاشت و حلوا حلواشم کرد- وگرنه…
براستی که بیچاره – اون ملتی که امیدش به پسر جنتی و خزعلی و معطریه…
براستی که بینوا- اون امتی که نه بازی بلده-نه بازی یاد میگیره!
براستی که دربدر و آواره- اون نسلی که بعد از انقلاب«کودتای»فرهنگی و بستن دانشگاهها-
ازدانشگاه تهران و شریف و آزاد اسلامی و علامه و نور و صادق… – فارغ التحصیل شد!
میدونم تلخه و برخورنده اس- ولی واقعیتیست که حقیقت دارد.
لطیف / 29 July 2014