در سال ۲۰۱۳ یک فیلم داستانی درباره یک رقصنده ایرانی در شصت و پنجمین جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و سپس در برخی سینماهای بریتانیا و فرانسه اکران شد، اما چندان مورد توجه قرار نگرفت و در مجموع بازتاب رسانهای درخوری نداشت. این فیلم «رقاص بیابان» نام داشت.
اکنون «رقاص بیابان» (Desert Dancer)، نخستین فیلم داستانی و بلند ریچارد ریموند، سینماگر بریتانیایی در سینماهای آلمان اکران شده است. صحنههای رقص این فیلم را اکرم خان، رقصنده و طراح رقص سرشناس بریتانیایی طراحی کرده و فریدا پینتو، بازیگر فیلم «میلیونر زاغهنشین» هم یکی از نقشهای آن را بر عهده دارد.
حق شادی و رقص
داستان «رقاص بیابان» در سال ۱۳۸۸ خورشیدی اتفاق میافتد. انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری برگزار شده و فضای سیاسی و اجتماعی کشور ملتهب و متشنج است. نام محمود احمدینژاد از صندوقهای رأی بیرون میآید. صدها هزار تن از جوانان و طرفداران میرحسین موسوی به خیابانها میریزند.
در چنین فضای پرالتهاب و پرتنشی، افشین (با بازی ریس ریچی) که در دانشگاه تهران تحصیل میکند، به مهمانیهای شبانه میرود، با فیلترشکن وارد اینترنت میشود و رقصهای پینا باوش و مایکل جکسون را در سایت یوتیوب میبیند. او که آرزویی ندارد جز آنکه رقصنده باشد، با تقلید رقص این هنرمندان، رقص را به خود میآموزاند.
افشین بهزودی با جوانانی آشنا میشود که آنها هم مانند او عاشق رقصاند. الاهه (با بازی فریدا پینتو) یکی از این جوانان عاشق رقص است. مادر او پیش از انقلاب بالرین بوده، اما پس از انقلاب به مواد مخدر اعتیاد پیدا میکند و میمیرد. افشین و الاهه با هم دوست میشوند. الاهه هم مثل مادرش به هروئین اعتیاد دارد. افشین به او کمک میکند که هروئین را ترک کند، اما الاهه که نومید است و در چشمانداز خود، آینده روشنی نمیبیند این پرسش را در میان میآورد که وقتی امکان رفتن روی صحنه نیست، رقصیدن چه فایده دارد؟ چنین است که آنها تصمیم میگیرند سر به بیابان بگذارند و در برابر عدهای از تماشاگرانی که به دقت انتخاب شدهاند، رقصشان را اجرا کنند. در قالب چنین داستانی، ریچارد ریموند نهضت سبز را با خواست جوانان برای دست یافتن به آزادیهای فردی و حق شادی میآمیزد.
صحنههای اغراق آمیز؛ دیالوگهای تصنعی
در تیتراژ فیلم آمده که فیلم بیانگر زندگی افشین غفاریان، رقصنده ایرانی مقیم پاریس است، اما غفاریان در گفتوگو با هفتهنامه آلمانیزبان دیتسایت میگوید: «فیلم ریچارد ریموند یک فیلم مستند نیست. یک فیلم داستانیست. برای همین هم خیلی از ماجراها تخیلی بوده. واقعیت به این اندازه دراماتیک نبود.»
در «رقاص بیابان» گشت ارشاد رد این گروه دانشجویی علاقمند به رقص را در بیابانها پیدا میکند و مزاحمتها و دردسرهایی برای آنان به وجود میآورد. تعقیب و گریزی بین گروه رقصنده و گشت ارشاد اتفاق میافتد و لحظات هیجانانگیزی در فیلم رقم میخورد. افشین اما نه به جرم رقصیدن در بیابان، بلکه به خاطر طرفداریاش از نهضت سبز به زندان میافتد. پس از آزادی از زندان، با یک گذرنامه جعلی ایران را ترک میکند، به فرانسه پناه میآورد و در پاریس ماجرای عشقش به الاهه و به رقص را روی صحنه تئاتر میآورد.
منتقدان بر دیالوگهای تصنعی و برخی صحنههای اغراقآمیز این فیلم که باورپذیری تماشاگر را مخدوش میکند، خرده گرفتهاند.
افشین غفاریان که گروه «رفورمانس» را در پاریس بنیان گذاشته، درباره این سویههای اغراقآمیز میگوید: «اینطور نیست که اگر آدم در تهران برقصد، یک هلیکوپتر از راه برسد. موضوع ایران در رسانههای غربی به شکل سیاه و سفید پوشش داده میشود. جمهوری اسلامی یک حاکمیت همگون و یکدست نیست. جریانهای مختلفی در درون حاکمیت وجود دارد، اما در غرب همه اینها را ساده جلوه میدهند که قابل فهم بشود. چند وقت پیش مقالهای خواندم با این مضمون که در ایران آدم حق ندارد احساس خوشبختی کند. این خیلی اغراقآمیز است به نظر من.»
افشین غفاریان در مرکز ملی رقص فرانسه تحصیل میکند، نمایش «فریاد» را روی صحنه برده و به زودی «تنهایی پرهیاهو» بر اساس رمان بهومیل هرابال را روی صحنه میبرد.
«رقاص بیابان» از پنجشنبه ( ۱۲ تیر ماه /۳ ژوئیه) در سینماهای آلمان به نمایش درمیآید.