محمد رضا لطفی، نوازنده سرشناس، تار صبح روز جمعه، ۱۲ اردیبهشت ماه (۲ مه) در اثر بیماری سرطان درگذشت.
محمدرضا لطفی در سال ۱۳۲۵ در گرگان چشم به جهان گشود. او در نوجوانی تحت تأثیر پدر و مادر فرهنگی و یکی از معلمانش به موسیقی روی آورد.
او در گفتوگویی به این تأثیرات اشاره کرده است: «یک موسیقیدان حرفهای که گرگانی نبود، اما در گرگان زندگی میکرد به نام آقای زندی داشتیم و زمانیکه من بزرگ شدم و به دبیرستان رفتم، ایشان معلم سرود ما بود و من از نظر موسیقی خیلی تحت تأثیر ایشان بودم. در واقع آقای زندی مسئول اداره کردن موسیقی اپرت بود و پدرم که صدای خیلی زیری مثل صدای ظلی داشت، وقتی در باغ آغامحمدخانی؛ لباس زنانه میپوشید و نقش رودابه را ایفا کرد، تمام شهر صدایش را میشنیدند. طبیعتا وقتی پدری اینگونه داشته باشی و مادری که عاشق موسیقی است (هر دو فرهنگی بودند و به مدت ۱۵ سال در ترکمنصحرا درس میدادند) این محیط فرهنگی باعث میشود که بچههای بزرگ هم به موسیقی علاقهمند شدند.»
محمد رضا لطفی پنج سال در هنرستان موسیقی زیر نظر علی اکبر شهنازی و حبیبالله صالحی به آموختن موسیقی پرداخت. سپس در دانشکده موسیقی تحصیلاتش را زیر نظر نورعلی برومند، عبدالله دوامی و سعید هرمزی ادامه داد. او در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقیدانان جوان را کسب کرد و در سال ۱۳۵۴ در جشنواره موسیقی جشن هنر شیراز همراه با محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگفر به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
محمد رضا لطفی در سال ۱۳۵۴ گروه شیدا را راهاندازی کرد و به همراه گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده به بازخوانی و اجرای دوباره آثار گذشتگان پرداخت. او همچنین کانون موسیقی چاووش را با همکاری هنرمندانی مثل حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و علی اکبر شکارچی راهاندازی کرد. از خوانندگانی که دراین سالها با او همکاری کردهاند میتوان به محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، هنگامه اخوان و محمد معتمدی اشاره کرد.
بیتوجهی مسئولان فرهنگی کشور به موسیقی ملی
محمد رضا لطفی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ برای اجرای کنسرت به استان خوزستان رفته بود. او در این سفر بر مسئولان فرهنگی کشور خرده گرفت که به موسیقی توجه نمیکنند. او گفته است: «من تاکنون ندیدم که یکی از مسئولان درباره موسیقی حرف بزند. پس ارتباطی بین مسئولان و موسیقیدانان وجود نداشته و اگر هم وجود داشته، خیلی خصوصی بوده است.»
او همچنین در این سفر گفت: «ما نمیدانیم چه تصمیماتی از سوی مسئولان فرهنگی و هنری گرفته میشود؟ یک چیز کلی به ما میگویند و میگویند موسیقی فاخر. فرهنگ و هنر یک مقوله دولتی نیست و هر جا دولت بخواهد خود را بر فرهنگ و هنر تحمیل کند اسم آن را نمیتوان فرهنگ و هنر گذاشت. فرهنگ و هنر مقولهای اجتماعی است و دولتها به اندازه درصدی در آن تأثیر دارند.»
محمد رضا لطفی به موسیقی ملی اعتقاد داشت و بر آن بود که موسیقی محلی میبایست به موازات موسیقی ملی تحول پیدا کند. او معتقد بود که در ایران از موسیقی به عنوان یک هنر تزئینی سوءاستفاده میشود. وی گفته است: «مسؤولان ما درگیر مسایل موسیقی نیستند و از موسیقی برای نگه داشتن مردم پای رادیو و تلویزیون استفاده میکنند. در رادیو و تلویزیون ترانه داریم اما ملاتی برای خبر و تبلیغ است. بیشتر موسیقیها سرگرمکننده هستند، اما موسیقی جدی در رادیو و تلویزیون پخش نمیشود و نیازمند یک بازسازی عمیق در موسیقی هستیم.» ویدئو:
پیش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم
که زبانی چو بیان تو ندارد سخنم
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند
آه از این باد بلاخیز که زد در چمنم
بی تو آری غزل «سایه» ندارد «لطفی»
باز راهی بزن ای دوست که آهی بزنم
سعید / 02 May 2014