بهمن فرزانه، مترجم سرشناس «صد سال تنهایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز در ۷۵ سالگی در تهران درگذشت.
ستاره فرزانه، خواهر این مترجم خبر درگذشت او را تأیید کرده است. او به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت که بهمن فرزانه در اثر عفونت و ابتلا به بیماری دیابت، امروز پنجشنبه ۱۷ بهمنماه (۶ فوریه) چشم بر جهان فروبست.
بهمن فرزانه: «هفت ماه مداوم نشستم و کار کردم. آخر من با دست مینویسم و کامپیوتر و اینجور چیزها بلد نیستم. خیلی خسته میشوم. دستم درد میگیرد و بعد از مدتی نوشتن دیگر ذهنم قاطی میشود و حس میکنم دیگر نه فارسی بلدم، نه ایتالیایی و نه هیچی.»
ستاره فرزانه احتمال داده که پیکر بهمن فرزانه شنبه، ۱۹ بهمنماه (۸ فوریه) به خاک سپرده شود.
بهمن فرزانه به دلیل عفونت ریوی چهارم دیماه در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانی در تهران بستری شده بود و پای چپ او را هم قطع کرده بودند.
بهمن فرزانه که به زبانهای ایتالیایی، اسپانیایی، انگلیسی و فرانسه مسلط بود، آثاری را از گابریل گارسیا مارکز، آلبا دسس پدس، گراتزیا کوزیما دلدا، لوئیچی پیراندلو، آنا کریستی، اینیاتسیو سیلونه، رولد دال، گابریل دانونزیو، واسکو پراتولینی، ایروینگ استون، جین استون و… به فارسی برگردانده است. «صد سال تنهایی» و «عشق سالهای وبا» از رمانهای مارکز معروفترین آنها هستند.
ترجمه او از «صد سال تنهایی» توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد و تا سال ۱۳۵۷ چهار بار تجدید چاپ شد. با وجود ناآرامیهایی که انقلاب در سطح جامعه به وجود آورد، ترجمه فرزانه از «صد سال تنهایی» ادبیات معاصر ایران را تحت تأثیر قرار داد و عدهای از نویسندگان ایرانی را با سبک «رئالیسم جادوئی» آشنا کرد.
رادیو زمانه در سال ۱۳۸۵ با بهمن فرزانه گفتوگویی انجام داد. در آن زمان قرار بود مارکز به ایران سفر کند، اما سفرش را لغو کرد و به ایران نرفت. اما فرزانه، مترجم آثار او سالها بعد به ایران بازگشت که بعد از نیمقرن دوری از کشورش در ایران چشم بر جهان ما فروبندد.
با وجود ناآرامیهایی که انقلاب در سطح جامعه به وجود آورد، ترجمه فرزانه از «صد سال تنهایی» ادبیات معاصر ایران را تحت تأثیر قرار داد و عدهای از نویسندگان ایرانی را با سبک «رئالیسم جادوئی» آشنا کرد.
او به رادیو زمانه گفته بود که هفت ماه برای ترجمه «صد سال تنهایی» وقت صرف کرده است: «هفت ماه مداوم نشستم و کار کردم. آخر من با دست مینویسم و کامپیوتر و اینجور چیزها بلد نیستم. خیلی خسته میشوم. دستم درد میگیرد و بعد از مدتی نوشتن دیگر ذهنم قاطی میشود و حس میکنم دیگر نه فارسی بلدم، نه ایتالیایی و نه هیچی.»
یکی از آرزوهای بهمن فرزانه این بود که بتواند با گابریل گارسیا مارکز دیدار کند. اما هرگز این دیدار، جز یک لحظه گذرا دست نداد. او در اینباره به رادیو زمانه گفته بود: «اولین باری که همینطوری به هم برخوردیم، خانه دوستم بود. در همین ایتالیا. رفته بودم آنجا، سال ۶۸ میلادی بود. یک آقایی میآمد از خانه بیرون. وقتی رفتم خانه دوستم، دیدم کتاب “صد سال تنهایی” آنجا هست. گفت این کتاب دوست من گابریل گارسیا مارکز است، یک نویسنده کلمبیایی که کتابش تازه درآمده. همین که الان رفت بیرون. در نتیجه فقط یک لحظه دیدمش که از خانه دوستم بیرون میرفت.»
بهمن فرزانه در بهار سال جاری پس از ۵۰ سال زندگی در ایتالیا به ایران بازگشت.
فیلمنامه «در نیمهبسته»، رمان «سرباز دل» و همچنین مجموعه داستان «سوزنهای گمشده» از آثار اوست.
در همین زمینه:
احتمال قطع پای چپ بهمن فرزانه در بیمارستان
حال مترجم “صد سال تنهایی” وخیم است
متاسفم. روحشان شاد
مریم ایروانیان / 06 February 2014
بهمن فرزانه
مترجمی که نیازی به ویراستار نداشت!
بایز افروزی.
به گمانم اوایل سال 1379 بود و من تازه از” تصحیح ” نسخه ی خطی کتابچه ای با عنوان: تاریخ پیامبران و پادشاهان.
برای ” نشر میراث مکتوب ” وابسته به کتابخانه مجلس شورای اسلامی، فارغ شده بودم که از ” حروفچینی گنجینه” تماس گرفتند و گفتند : امروز سری به ما بزن ” معنی این حرف آن بود که کتاب جدیدی برای نمونه خوانی و ویرایش دارند که باید من زحمت آن را بکشم !.
راستش چنان از تصحیح کتابچه تاریخ پیامبران و پادشاهان خسته بودم که دلم می خواست دستکم یک هفته ای هیچ کاری انجام ندهم و حسابی استراحت کنم، اما به محض اینکه دوستان نام ” بهمن فرزانه ” را بر زبان آوردند از خیر استراحت گذشتم و رفتم که کار را بگیرم.
کتابی بود با نام ” دفترچه ممنوع ” که تازه حروفچینی شده بود، البته بدون ذکر نام نویسنده و مترجم !
به هر حال ” چک پرینت ” کتاب را گرفتم و رفتم خانه و کار را شروع کردم…
بعد از تمام شدن و تحویل ” دفترچه ممنوع ” بلافاصله کتاب دیگری از ترجمه های بهمن فرزانه با عنوان ” پس از طلاق ” را برای نمونه خوانی و ” ویراستاری ” تحویل گرفتم.
اما ترجمه های بهمن فرزانه نیازی به ” ویراستاری ” نداشتند و یادم نمی آید که حتی یک جمله را ” ویرایش ” کرده باشم، هرچه بود غلط ها و اشتباهات تایپیست ها بود که باید اصلاح می شد.
در واقع بهمن فرزانه کار ترجمه را چنان با دقت و وسواس انجام می داد و تا بدان حد بر زبان فارسی تسلط داشت که در طول مدت زمان ” نمونه خوانی ” کتابهای ذکر شده، بسیار مواقع فراموش می کردم که کتاب ها ” ترجمه ” هستند.
جمله هایش چنان روان، شیوا واز لحاظ دستوری و نگارشی بی عیب و نقض بودند که انگار از ابتدا هر دو کتاب به زبان فارسی نوشته شده اند. به عبارتی دیگر می توان گفت آثاری که توسط بهمن فرزانه ترجمه و ارائه شده اند تنها ترجمه نیستند، بلکه آثاری هستند که با استادی تمام به زبانی دیگر ” بازآفرینی ” شده اند.
جاودانه باد یاد و خاطره ی بهمن فرزانه، مترجم و آفریننده اندیشمند.
بایز افروزی/18 بهمن ماه 1392
بایز افروزی / 07 February 2014